13 انجمن عضو اتحادیه تحکیم وحدت: عرضه خودرو در بورس کالا را متوقف کنید
به گزارش خبرنگار تشکلهای دانشگاهی خبرگزاری فارس، 13 تشکل از دفاتر انجمن های اسلامی عضو اتحادیه تحکیم وحدت در نامه ای خطاب به وزیر صنعت، معدن و تجارت خواستار توقف عرضه خودرو در بورس کالا شدند.
متن کامل نامه به شرح ذیل است:
جناب آقای فاطمی امین وزیر محترم صنعت، معدن و تجارت
سلامعلیکم
حدود 8 ماه از اولین عرضه خودرو در بورس کالا و حدود 5 ماه از اولین عرضه توسط کارخانهی خودروسازی ایرانخودرو در این بستر میگذرد. طرحی که ابتدا مختص مواردی غیر از خودروهای تولید داخل بود؛ اما به مرور پای خودروهای تولیدی دو خودروساز هم به آن باز شد و آنچه که نباید، اتفاق افتاد!
پس از ممنوعیت واردات خودرو در بهار سال 97 و همچنین بدعهدی مجدد شرکای فرانسوی خودروسازان، مجددا شاهد بحرانی جدی در تولید خودرو و همینطور بازار آن بودیم. اما این بار، با اتخاذ تصمیمات غلط و سوء مدیریتهای متعدد مسئولین وقت، این بحران نه تنها مدیریت و برطرف نشد، بلکه به مرور زمان به مشکلی به ظاهر لاینحل تبدیل شد. در نهایت با توجه به وضعیت موجود، روش قرعهکشی با ضوابط مشخص، برای عرضه و فروش خودرو اتخاذ شد. این روش تا حدی دسترسی عموم متقاضیان به خودرو را عادلانهتر کرد، اما راه علاجی برای بحران بوجود آمده نبود.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم، امیدها به اصلاح وضع موجود افزایش یافت؛ خصوصا که جنابعالی، مکرراً وعدهی ساماندهی تولید و عرضهی خودرو و عدم نیاز و حذف شیوهی قرعهکشی را دادید! اما متأسفانه با گذر حدود یک سال و نیم از حیات دولت انقلابی، نه تنها شاهد بهبود این اوضاع بازار و عدم نیاز به شیوهی قرعهکشی نیستیم، بلکه مدتی است که شاهد پیادهسازی طرحی به مراتب بدتر، عرضه خودرو در بورس کالا هستیم. طرحی که حتی بدون اجرایی شدن آن، میشد به عدم وجود آثار مثبت به نفع مردم و بازار و وجود اثرات مخرب جدی آن پیبرد؛ چه رسد به اینکه با اجرایی شدن آن، گره کور عمیقی بر کلاف تودرتو و پیچیدهی بازار خودرو اضافه کرده است.
در ادامه ادلهی خود بر این مدعا را عرض کرده و خواهان توقف فوری این طرح هستیم:
از شهریورماه 1401 بدون احتساب خودروهای برندهای چینی همچون هایما یا دیگنیتی و فیدیلیتی و امثالهم، بیش از 40هزار خودروی تولید داخل در بورس کالا عرضه شده است! در کمال ناباوری، قیمت تمام شدهی همهی این خودروها، بعضا حتی از قیمت بازار آنها در دوماه گذشته (پیش از افزایش اخیر قیمت بازار)، بیشتر شده است (حدود دوبرابر افزایش قیمت)! در حالیکه رقابت رخ داده در خرید این خودروها، با تقاضای موجود در بازار، اصلاً قابل قیاس نیست!
مگر نه این است که وظیفهی قطعی خودروساز و همچنین حاکمیت در این بحران بوجود آمده، تسهیل شرایط دسترسی مردم به نیاز اولیهی خود یعنی خودرو است؛ و در شرایط فعلی، خروجی این مسئولیت و تمامی راهکارهای ارائه شده میبایست در جهت نزدیک کردن قیمت بازار به قیمت کارخانه باشد. حال سوال اصلی اینجاست؛ به چه حقی و بر چه مبنایی دستگاههای ذیربط و خودروسازان قیمت کارخانه را به قیمت بازار رساندهاند؟! در حالت عادی و با در نظر گرفتن همین قیمتهای کارخانه، خودرو برای تقریبا 8 یا 9 دهک از مردم دور از دسترس شده بود! آیا با رسیدن قیمت کارخانه به بازار، عملا مردم طبقات ضعیف و متوسط و حتی بخشی از طبقه مرفه، از تأمین این نیاز اولیهی خود ناامید نمیشوند؟!
در چالش بوجود آمده در بازار خودرو از سال 97، همواره به حذف یا کم اثر کردن نقش دلال در این بازار پرداخته شده و از وظایف اصلی حاکمیت و خودروساز برشمرده شده است؛ حال در کمال ناباوری شاهد آن هستیم که خودروساز بصورت کاملا شفاف و از طریق مجاری قانونی، تولیدات خود را به همان قیمت دلال به وقت آبان ماه 1401 به فروش میرساند! مدافعان این طرح در وزارتهای صمت و اقتصاد و سازمان بورس، چطور چنین فاجعهای را توجیه میکنند؟!
از تعداد تقاضاهای هر عرضه در بورس کالا، مشخص است که مجموع تعداد افراد حاضر در بورس کالا، به بیش از 2 درصد واجدین شرایط نمیرسد! سوال بهحق مطرح شده این است که چرا در چنین شرایطی که با بحران عدم تامین تقاضا در بازار مواجه هستیم، بیش از 40هزار خودرو در چنین محیطی که شبیه به یک حیاط خلوت شده است، و به دور از دسترس مردم، به فروش رسیده است؟!
قیمتهای به تعادل رسیده در بورس کالا، در شرایطی است که رقابت در آن، به یکصدم رقابت های شیوه ی قرعهکشی هم نمی رسد! بر فرض زمانیکه مردم مجبور شوند برای تامین نیاز اولیهی خود، به بورس کالا کوچ کنند، مدافعان این طرح در وزارت های صمت و اقتصاد و سازمان بورس، چطور می توانند رقابت را در آنجا کنترل کنند؟! در آن صورت، افزایش حضور مردم در بستر بورس کالا، قطعا شاهد یک انفجار در قیمت ها خواهیم بود! متأسفانه سقفهای قیمتی تعیین شده در این طرح هم حاکی از آن است که متولیان امر، نه تنها قصد اجتناب از این فاجعه را ندارند، بلکه مشتاق آن نیز هستند!
همگان میدانند که حضور در محیطهایی همچون بورس، نیازمند آگاهی و دانش لازم است! علامت سوال بزرگ این است که با چه منطقی باید عموم مردم را برای تأمین نیاز اولیهی خود به اجبار به چنین محیطی فراخواند؟! آیا این گروکشی مردم بصورت آشکار بر روی نیاز اولیهشان نیست؟!
پر واضح است که استمرار چنین طرحی، تمام راههای اصلاح قیمت بازار به سمت کارخانه را میبندد! همزمانی چنین طرحی با افزایش ناگهانی قیمت دلار در سال 1401 و آثار آن بر بازارهای مختلف، علامت سوال بزرگی را در ذهن ما ایجاد کرده است! آیا این همزمانی بصورت تصادفی رخ داده است؟!
آخرین طرح قرعهکشی انجام شده توسط ایرانخودرو، گواه بزرگی بر این ادله ست! در حالیکه بیش از یک ماه بود که هیچ طرح قرعه کشی برگزار نشده بود و همهی عرضهها در بورس کالا انجام شده بود، ناگهان در نیمه دوم دی ماه 1401، شاهد افزایش انفجاری متقاضیان شرکت کننده در این طرح بودیم! این بزرگترین گواه بر این حقیقت است که با عرضه خودرو در بورس کالا، مردم خودرو را بسیار دور از دسترستر از گذشته میبینند!
هرقدر تأمل میکنیم، میبینیم این طرح، نه شرایط جدیدی برای پاسخ مناسب به اختلاف تقاضا و عرضه ایجاد میکند، نه راه تسلط دلال بر این بازار را مسدود میکند، نه دسترسی مردم را به خودرو، آسانتر و بلکه بسیار سختتر میکند! تنها آوردهی این طرح، پر شدن بیشتر جیب خودروساز و تامین زیانها و کسریهای وی که ناشی از عدم کفایتش بوده، از جیب تنگ و خالی مردم مظلوم و رنجدیدهمان است! اینکه چطور اشخاص دولتی و حاکمیتی از چنین طرحی دفاع میکنند، حقیقتاً جای سوال است!
اکیداً یادآور میشویم، قبل از اجرایی شدن هر تصمیمی، مسئولین دولت انقلابی میبایست اثرات آن تصمیم بر مردم طبقات متوسط و ضعیف را پیشبینی کنند. اخیراً قرار بر اجرای ایدهای دیگری شده است بدین شرح که شرط شرکت در قرعهکشی، پیشواریز تمام یا بخش بزرگی از مبلغ خودرو است! برفرض که این طرح دست دلال را بطور کامل قطع کند؛ لکن چند درصد مردمی که به خرید یا تعویض خودروی خود محتاج هستند، چنین توانمندی مالی دارا هستند؟ آیا آن انسانی که بخش بزرگی از سرمایهاش تنها یک خودروی کارکرده است، باید این ریسک را بپذیرد و خودروی خود را برای شرکت در قرعهکشی بفروشد، در حالیکه مشخص نیست آیا قرعه به نامش میافتد یا خیر؟! این طرح راه دسترسی حدود 9 دهک از جامعه به خودرو را مسدود میکند در حالیکه کار دلال را فقط سختتر از گذشته میکند! و یا طرح جوانی جمعیت و نوسازی خودروهای فرسوده، که در آن 70درصد ظرفیت عرضه به واجدین شرایط این طرحها اختصاص یافته است؛ آیا هیچگاه بررسی شده که واجدین این طرحها، چند درصد مردم هستند که این مقدار ظرفیت به آنها اختصاص یافته است؟ ایدههای اینچنینی، مصداق بارز مثل معروف "کور کردن چشم برای درست کردن ابرو" است!
در پایان باید بگوییم که عنوان چنین طرحی، عرضه خودرو در بورس کالا، با این مختصات و با این کارنامه عملکردی، یک اشتباه مدیریتی نیست؛ بلکه سیاستی مشمئزکننده در راستای تأمین منافع گروهی اندک است.
در دولتی که لقب انقلابی بودن به آن اطلاق شده، میبایست دغدغه شبانه روزی عناصرش گشایش دستان بستهی مردم طبقات متوسط و پایین جامعه باشد. مردم مظلوم اما مقتدری که بارها در شرایط طاقتفرسا نشان دادهاند که در تاریخ بینظیر هستند و پای اصول و ارزشهایشان ایستادهاند، شایستهی چنین اتفاقات تلخ و مذمومی نیستند. ساماندهی این اوضاع، نیازمند اقدامات ریشهای و حسابشده است.
امید است با درایت مسئولین دلسوز و صادق دولت و مجلس انقلابی، در سریعترین زمان ممکن این طرح متوقف شود و با مشورت با نخبگان و کارشناسان دلسوز این حوزه، راهحلی اساسی برای حل بحران بازار خودرو طراحی شود؛ و تا ارائهی راهحلی اساسی و کارشناسی شده برای برون رفت از این بحران (که در صورت تدبیر صحیح، انشاالله دیری نمیپاید)، عرضه خودرو با جدیت و مستمر و پرتکرار به همان شیوهی نه چندان مطلوب قرعهکشی، انجام پذیرد.
در صورت تمایل، میتوانیم راهکار مناسب مدنظر خود را که شرط اساسی حل این بحران است، با جنابعالی در میان بگذاریم.
پایان پیام /