2 نقطه ضعف مردم در عزاداریها از نظر شهید مطهری
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، در آستانه ماه محرمالحرام و ایام عزاداری سالار شهیدان، امام حسین (ع) هستیم. عزاداری و سوگواری بر امامِ شهیدِ شیعیان فینفسه ارزشمند و محترم است؛ اما فهم معرفت به چرایی عزاداری و چگونگی ابراز حزن از اهمیت بیشتری برخوردار است. گاهی ناخواسته و از روی شورِ عزاداری و محبت، هیأتهای عزاداری موجب اشاعه سخنان بیاساس و عزاداریهای غیراصولی میشوند. از این جهت آسیبشناسیهای عاشورایی بر شیعیان اهل تفکر و تأمل بسیار ضروری است. کتاب «حماسه حسینی» از استاد شهید مرتضی مطهری از آثاری است که ضمن بیان نکات دقیق درباره حقیقت نهضت حسینی به آسیبشناسیهای عاشورایی نیز پرداخته است که در ادامه بخشهایی از این کتاب را میخوانیم.
دو تذکر مهم شهید مطهری به اهل منبر
معمولاً اهل منبر وقتی که میخواهند قضیه کربلا را بزرگ کنند جنبه فاجعهبودن و ظلم و ستمها را بزرگ میکنند، در جستوجوی پیدا کردن و حتی جعل کردن فاجعههایی هستند؛ با بیانهای مختلف و تشبیهات و مجسمساختنها جنبه فاجعه بودن را تقویت میکنند و حال آنکه ما باید از خود بپرسیم بزرگی حادثه کربلا از چه نظر است؟ آیا از نظر فجیعبودن است؟ قطعاً این فاجعه، فاجعه کمنظیری است ولی فاجعه عظیم و شاید عظیمتر از این در دنیا زیاد بوده. عظمت مطلب از لحاظ سیدالشهداء (ع) و یاران آن حضرت است، نه از لحاظ ابن زیاد و ابن سعد و اتباع و اشیاع آنها؛ عظمتِ سعادت است نه عظمتِ شقاوت.
کربلا بیش از آن اندازه که نمایشگاه شقاوت و بدی و ظهور پلیدی بشر باشد، نمایشگاه روحانیت و معنویت و اخلاق عالی و انسانیت است ولی اهل منبر کمتر به آن جنبه توجه دارند؛ و به عبارت دیگر در این قضیه از آن جنبه باید نگاه کرد که اباعبدالله (ع) و اباالفضل (ع) و زینب (س) قهرمان داستانند نه از آن جهت که شمر و سنان قهرمان داستانند.
شما بخشهایی از این کتاب را میخوانید
دو نقطه ضعف مردم در عزاداریها
یکی از نقاط ضعف این است که معمولًا، هم صاحبان مجالس یعنی مؤسسین مجالس چه آنهایی که در مساجد تأسیس یک مجلس میکنند و چه آنهایی که در منازلشان، بالخصوص کسانی که در منازلشان و هم مستعمین خواهان زیادی جمعیت هستند اگر جمعیت ازدحام بکند راضی است، اگر جمعیت ازدحام نکند راضی نیست. این، نقطه ضعف است. این جلسات که برای این نیست که جمعیت ازدحام بکند یا نه! مگر ما میخواهیم سان ببینیم؟ مگر ما میخواهیم رژه برویم؟
هدف چیز دیگری است. هدف آشنا شدن با حقایق و مبارزه کردن با تحریفات است. این میشود یک نقطه ضعف. گوینده در مقابل این نقطه ضعف قرار میگیرد، چه بکند؟ با این نقطه ضعف مبارزه کند یا مثل تاج نیشابوری از این نقطه ضعف استفاده کند؟ اگر بخواهد با این نقطه ضعف مبارزه کند، حقایق را به مردم بگوید، با تحریفات مبارزه کند، با هدف صاحب مجلس و هدف مستعمین که از جمع شدن دور یکدیگر و از شلوغ شدن و از اینکه خودشان را با هم زیاد ببینند خوششان میآید، جور درنمیآید.
و اما اگر بخواهد از این نقطه ضعف استفاده کند، فقط در این فکر است که ما چه کار بکنیم که جمعیت بیشتر جمع بشود. اینجاست که یک عالم سر دو راهی قرار میگیرد، از این نقطه ضعف استفاده کنم، بهره برداری کنم، به عبارت دیگر روی دوش این جمعیت سوار بشوم، حالا که اینها این قدر احمق و نادان هستند و چنین نقطه ضعفی دارند، من هم از همین نقطه ضعف استفاده کنم؟ یا علیرغم این نقطه ضعف، من با آن مبارزه کنم، بروم دنبال حقیقت، چه کار دارم به اینکه اجتماع میشود یا اجتماع نمیشود.
نقطه ضعف دوم عوام الناس در مجالس عزاداری که خوشبختانه باید بگوییم کمتر شده است این مسأله شور و واویلا بپا شدن است. باید منبری حتماً در آخر ذکر مصیبت کند و در این ذکر مصیبت هم نه تنها مردم اشک بریزند، اشک بریزند قبول نیست، باید مجلس از جا کنده بشود، باید شور و واویلا بپا بشود. من نمیگویم مجلس از جا کنده نشود، من میگویم این نباید هدف باشد. من میگویم اگر کسی در آن مسیر صحیح با بیان حقایق و واقعیات بدون آنکه یک روضه دروغی بخواند، بدون اینکه جعلی بکند، بدون اینکه تحریفی بکند، بدون اینکه برای امام حسین اصحابی بسازد که در تاریخ نبوده و خود امام حسین آنها را نمیشناسد چون وجود نداشتهاند، بدون آنکه برای امام حسین فرزندانی ذکر کند که چنین فرزندانی در دنیا وجود نداشتهاند، بدون اینکه برای امام حسین دشمنانی در کربلا با نام و نشان بسازد مثل ازرق شامی و بچههای ازرق شامی که کاکلشان چگونه بود، که اصلًا چنین کسانی وجود نداشتهاند، اگر اشکی از روی صداقت و حقیقت ریخت، شور و واویلا هم بپا شد، مجلس هم کربلا شد، بسیار خوب؛ ولی وقتی که نبود، آن وقت ما باید با امام حسین بجنگیم، دشمنی کنیم؟ دروغ ببندیم؟ دروغ بگوییم؟
پایان پیام /