آزادی مهدیه اسفندیاری: سه پیام به جهان امروز
آزادی مشروط خانم اسفندیاری، به روشنی نشان میدهد که مسیر دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین و همدردی با مردم بیدفاع غزه، در نگاه بسیاری از ایرانیان، یک هزینه نیست، بلکه افتخار ملی محسوب میشود.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- آزادی مشروط خانم مهدیه اسفندیاری در فرانسه، هرچند در وهله اول یک تحول حقوقی تلقی میشود، اما اهمیت آن به مراتب فراتر از این موضوع است. این رویداد به مثابه یک کاتالیزور، افکار عمومی داخلی و بینالمللی را تحت تأثیر قرار داده و سه پیام محوری را به جهان مخابره کرده است. این پیامها نه تنها درباره وضعیت شهروندان ایرانی در خارج از کشور، بلکه درباره ساختار مفاهیم بنیادین مانند «آزادی بیان» در غرب نیز سخن میگویند.
پیام اول: افتخار ایستادگی در برابر ظلم
آزادی مشروط خانم اسفندیاری، به روشنی نشان میدهد که مسیر دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین و همدردی با مردم بیدفاع غزه، در نگاه بسیاری از ایرانیان، یک هزینه نیست، بلکه افتخار ملی محسوب میشود. این دیدگاه مبتنی بر درک عمیقی از ستم تاریخی و جنایات جاری علیه مردم فلسطین است. خانم اسفندیاری در این بستر، نماد فردی است که در چارچوب یک سیستم قضایی غربی، که خود مدعی بیطرفی و اجرای عدالت است، مورد اتهام قرار گرفته است. این موضوع یک تناقض اساسی را برجسته میکند: افرادی که آشکارا جنایات جنگی را محکوم کرده و از حقوق فلسطینیان دفاع میکنند، در سیستمهای قضایی غربی به عنوان مجرم یا مخل نظم عمومی شناخته میشوند. در مقابل، دولتها و نهادهایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از رژیم صهیونیستی حمایت میکنند و در نقض قوانین بینالمللی نقش دارند، از هرگونه پیگرد قانونی مصون میمانند.
ایستادگی خانم اسفندیاری، حتی در مواجهه با این فشارها، بر این نکته تأکید دارد که آرمان حمایت از غزه قابل بیاهمیت جلوه دادن نیست. این موضعگیری، تلاشهای گسترده برای عادیسازی یا پنهانسازی ابعاد فاجعه غزه را ناموفق میسازد و نشان میدهد که وجدان عمومی در ایران، مدافعان این آرمان را قهرمان میداند.
پیام دوم: افشای بحران ماهوی آزادی بیان در غرب
فرانسه، که همواره خود را به عنوان یکی از پایههای اصلی ایدئولوژی روشنگری و مهد آزادی بیان معرفی کرده است، در پرونده خانم اسفندیاری، ماهیت بنیادین و محدودیتهای واقعی این مفهوم در دنیای غرب را آشکار ساخت. این عملکرد، شکاف عمیقی میان شعار و عمل را به نمایش گذاشت. به جای آنکه فرانسه بر اساس اصول اعلامشده خود، از حق شهروندان برای بیان انتقادات مشروع نسبت به اقدامات یک دولت متخاصم (اسرائیل) صیانت کند، موضعی اتخاذ نمود که عملاً بر اساس آن انتقاد از صهیونیسم و جنایات آن، تبدیل به یک خط قرمز حکومتی شده است. این رویکرد، نشاندهنده یک بحران ساختاری و ناهنجاری ماهوی در جوامع غربی است. مفهوم آزادی بیان در این جوامع، برخلاف آنچه ترویج میشود، مطلق نیست؛ بلکه تابع ملاحظات ژئوپلیتیکی، اقتصادی و اتحادهای سیاسی است. دستگیری و محاکمه مدافعان حقوق فلسطینیان، در عین نادیده گرفتن یا حتی حمایت از لابیهای قدرتمند حامی اسرائیل موضوعی نیست که افکار عمومی دنیا به سادگی از آن عبور کند.
پیام سوم: روسیاهی حامیان نسلکشی
این بخش از پیام، به تعریف مجدد قهرمانان در روایت معاصر بینالمللی اختصاص دارد. خانم مهدیه اسفندیاری و افراد مشابه ایشان که در مسیر دفاع از مردم فلسطین مورد برخورد قضایی غیرانسانی غرب قرار گرفتهاند، دیگر صرفاً فعالان اجتماعی نیستند؛ آنها به منادیان حقانیت کودکانی تبدیل شدهاند که تنها جرمشان زیستن در سرزمین اجدادی خود است. در جهانی که روایتها توسط قدرتهای رسانهای و سیاسی شکل میگیرند، قهرمانان واقعی افرادی هستند که در اوج خطر، حاضر به عقبنشینی از اصول اخلاقی خود نیستند. این افراد، ریسک امنیت شخصی، آزادی و آینده شغلی خود را پذیرفتهاند تا صدای آسیبدیدگان باشند. تعهد این افراد به اصول انسانیت، بر منافع ملی یا سیاسی فردی برتری دارد. در سوی مقابل این معادله، روسیاهی اخلاقی و سیاسی به رژیم صهیونیستی و کشورهایی مانند فرانسه تعلق میگیرد که با اتخاذ موضع حمایتی یا سرپوش گذاشتن بر جنایات، عملاً خود را در سمت نادرست تاریخ قرار دادهاند.
این کشورها با تلاش برای مجازات حامیان قربانیان، در واقع خود را در جبهه حمایت از نسلکشی و اقدامات غیرانسانی قرار میدهند. این اقدام، اعتماد عمومی به نظامهای قضایی و حقوق بشری غربی را بیش از پیش مخدوش میسازد.
این وضعیت، چهره واقعی حامیان حق و باطل در عرصه جهانی را آشکار میسازد و معیار قضاوتهای آینده را بر اساس عملکرد در این مقطع تاریخی بنا مینهد.