جمعه 18 مهر 1404

آزمون روسی غرب

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
آزمون روسی غرب

دنیای اقتصاد: اکونومیست در سرمقاله این هفته خود با اشاره به تحرکات روسیه در آسمان کشورهای ناتو می‌نویسد ولادیمیر پوتین در حال آزمودن غرب و اتحاد آن است. به عقیده اکونومیست، ناتو باید در برابر تلاش‌های روسیه برای تضعیف اروپا از درون مقاومت کند.

گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد - فاطمه زارع پور؛ پهپادها بر فراز لهستان؛ جنگنده‌های میگ در حال عبور از حریم هوایی استونی؛ کابل‌های مخابراتی آسیب‌دیده در اعماق دریای بالتیک و فرودگاه‌هایی که با حملات سایبری فلج شده‌اند، اگرچه هیچ‌یک به‌تنهایی باعث جنگ نمی‌شود اما در مجموع خبر از خواب بدی می‌دهد که پوتین برای اروپا می‌بیند.

ولادیمیر پوتین کمپین منطقه خاکستری را علیه ناتو به راه انداخته است. تلاشی قابل‌انکار و حساب‌شده برای برهم زدن آرامش اروپا که به‌دقت از درگیری آشکار فاصله می‌گیرد. خسارات هرگز جدی نبوده‌اند، پس هدف چیست؟ پوتین می‌داند که نمی‌تواند در نبردی مستقیم ناتو را شکست دهد، اما با مطالعه گفته‌ها و نوشته‌های او در این سال‌ها، هدف او فراتر از ایجاد مزاحمت است. به عقیده اکونومیست پوتین به دنبال دستیابی به سه هدف است و لازم است در هر سه ناکام بماند.

نخست، پوتین قصد دارد اتحاد ناتو را بشکند. هدف او ایجاد تردید میان اروپایی‌ها و به‌ویژه زیر سؤال بردن تعهد آمریکا به اتحادی است که در سال 1949 شکل گرفت.

او می‌خواهد این گمان را القا کند که ماده 5، که حمله به یک عضو را حمله به همه می‌داند، قابل‌اعتماد نیست و در نهایت آمریکا و اروپا را کامل از هم جدا کند.

دومین هدف پوتین به اوکراین مربوط است. تهاجم تابستانی او شکست خورده، بنابراین او می‌خواهد هزینه حمایت از اوکراین را برای اروپا افزایش دهد. تمرکز حملات منطقه خاکستری بر کشورهایی بوده که قوی‌ترین حامیان اوکراین هستند. لهستان، استونی و دانمارک با نفوذ پهپادها، اختلال در GPS و خرابکاری مواجه شده‌اند. آلمان نیز با حملات سایبری به شرکت‌های دفاعی و لجستیکی خود روبه‌رو بوده است.

و در نهایت سوم، به نظر می‌رسد سال‌هاست که پوتین از دموکراسی‌های لیبرال کلاسیک که با ثروت و تاب‌آوری خود ناکامی‌ها و سرکوبگری او را نشان می‌دهند، نفرت دارد.

در واقعیت این دموکراسی‌ها از نظر اقتصادی از او پیشی گرفته‌اند. تولید ناخالص داخلی روسیه از ایتالیا کمتر است، در حالی که جمعیتش بیش از دو برابر ایتالیاست. هرچه او بیشتر در غرب اختلاف و سردرگمی ایجاد کند، قوی‌تر به نظر می‌رسد. هرچه بیشتر دولت‌های میانه‌رو را بی‌اعتبار کند، به نفع ملی‌گرایان پوپولیستی خواهد بود که به اتحاد اروپا بدبین‌اند.