چهارشنبه 7 آذر 1403

آنالیز ویژه لیگ ایران و پاسخ به چند سؤال مهم؛ «مربیانی که از روی گوشی تمرین می‌دهند!»

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
آنالیز ویژه لیگ ایران و پاسخ به چند سؤال مهم؛ «مربیانی که از روی گوشی تمرین می‌دهند!»

کارشناس فوتبال کشورمان با بررسی آنچه در بیست‌ودومین دوره لیگ برتر می‌گذرد به سؤالات مهمی که در فوتبال ایران وجود دارد پاسخ داد.

به گزارش مشرق، نیم‌فصل نخست لیگ برتر فوتبال ایران با فراز و نشیب فراوان تیم‌ها به پایان رسید. مسابقاتی که نکات مثبت منفی زیادی در دل خود داشت و کیفیت فنی آن بارها مورد انتقاد کارشناسان فوتبال قرار گرفت؛ از آمار ضعیف تیم‌ها در گلزنی گرفته تا عدم ظهور ستاره‌های جوان.

جلال چراغپور کارشناس فوتبال کشورمان در گفتگو با تسنیم آنالیزی از مسابقات لیگ برتر در نیم‌فصل نخست و دلیل ضعف فوتبال ایران در سالیان اخیر انجام داده که در زیر می‌خوانید.

«این‌بار به جای تحلیل، آنالیز می‌کنیم. یعنی لیگ‌مان را آنالیز می‌کنیم و یکسری آیتم‌ها را از درون آن خارج و سپس جز به جز بررسی می‌کنیم. در نهایت هم یک جمع‌بندی در مورد لیگ انجام می‌دهیم و اجزا را به هم وصل می‌کنیم تا به خودی خود پاسخ سؤالات به دست آید.

اولین موردی که در لیگ ما به چشم می‌خورد و تأثیر انکارناپذیری در کیفیت مسابقات دارد، فاصله زمانی است که تیم‌ها برای یک بازی باید در طول و عرض کشورمان طی کنند. این مسافت با مسافت‌های استانداردی که ورزشکاران برای یک مسابقه باید طی کنند همخوانی ندارد و با توجه به آب و هوای بسیار متفاوت شهرهای ایران؛ یک ضربه به مکانیزم جسمانی بازیکنان فوتبال وارد می‌شود.

بیشتر بخوانید:

با بی‌توجهی به مشکلات تاوان سختی در جام ملت‌ها خواهیم داد

مسئله دوم؛ عبارت است از فاصله دو بازی با هم. برای فاصله دو مسابقه با هم تعاریف مشخصی بابت آمادگی جسمانی و مکانیزیم بازیکنان وجود دارد. مثلاً اشکال ندارد هر پنج روز یک‌بار بازی برگزار شود، اما دانش مدرنِ ریکاوری بازیکنان در فاصله پنج روزه هنوز وارد سیستم فوتبال ما نشده است. به همین خاطر بازیکنان ما در طول فصل آرام آرام از هر بازی به بازی بعد فرسوده‌تر می شوند. این فرسودگی هم دو اثر را نشان می‌دهد؛ اول اینکه زودتر خسته و دوم عصبانی می‌شوند و به همین دلیل هم حواشی بازی بیشتر، برخوردها خصمانه‌تر و کارت‌های زرد و قرمز هم افزایش پیدا می‌کند. همه اینها به دلیل عدم ریکاوری درست بازیکنان رخ می‌دهد.

می‌رسیم بهموضوع سوم؛ لیگ ما از فکر مربی و هوش آنها استفاده می‌کند. وقتی در لیگی دانش مربیان همه در یک سطح قرار بگیرد نباید انتظار داشته باشیم در آن لیگ تفاوت‌های معناداری بین نوع فوتبال تیم‌ها وجود داشته باشد. در لیگ ما بین تیم چهاردهم و تیم سوم یا چهارم جدول تفاوت معناداری از نظر شکل بازی وجود ندارد. تنها تفاوتی که تیم‌ها دارند روی قیمت بازیکنان است. مثلاً قیمت بازیکنان تیم اول بالاتر است و تیم پایین قیمتش پایین‌تر! اما وقتی قرار است این تیم‌ها با هم بازی کنند در کیفیت تفاوت معناداری از آنها نمی‌بینید، در نتیجه حوادث غیر مترقبه زیادی را مشاهده می‌کنید. در بازی‌ها هم تفاوت آشکاری روی شکل بازی‌ها وجود ندارد. تفاوت تیم‌ها به دلیل تفاوت سطح بازیکنان است و آن هم به دلیل تفاوت بودجه باشگاه‌ها است؛ همین!

نکته چهارم که باید توجه کنیم شکل تمرینات تیم‌ها است. اگر شما به‌عنوان یک دانشجوی دکتری تربیت بدنی رساله خودتان را روی بررسی تمرینات تیم‌های لیگ برتری بگذارید، متوجه می‌شوید که تمام تمرین‌ها یک‌جور است. تمام مسائل تمرینات و شکل آن هم به هم نزدیک است. تعجب ندارد چون مربیان 80 درصد تمرینات را از روی گوشی‌های خود برمی‌دارند! عیب ندارد اما به شرطی که مربیان بدانند این تمرین برای روز چندم تمرین است؟ فشار آن چقدر است؟ تعداد تمرین آن چقدر است؟ تعداد این تمرین چقدر است؟ اصلاً در چه فصولی باید استفاده شود؟ یعنی علم تمرین را بدانند تا بتوانند آن را در جای خودش اجرا کنند اما به دلیل دانش پایین مربیان ما از نظر علم تمرین؛ نوع تمرین را در گوگل می‌بینند ولی فقط پوست آن را می‌بینند و مغز تمرین را نمی‌بینند. چون اساساً این تمرینات برای این نیست که برنامه تمرینی ما را در یک سال تنظیم کند؛ بلکه برای «لایک» و «کلیک» است. این هم آفتی است که در تمرینات لیگ‌مان به چشم می‌خورد و آن را در خیلی از تیم‌ها دیدم. حتی گرم کردن تیم‌ها در کنار زمین هم تقلیدی است.

حالا به نظر شما و مخاطبان ما با چه مقوله‌ای مواجه هستیم؟ با این شرایط چه باید در لیگ‌مان ببینیم که برای‌مان «نو» باشد؟ چه باید از درون این لیگ بیرون بیاید؟ قطعاً این لیگ، لیگ هفتم و هشتم آسیاست و مسلم است بازیکنی در آن تولید نمی‌شود! مسلم است تیم ملی باید با فقر بازیکن مواجه شود و تیم امیدمان نباید به المپیک برود. مسلم است با این شرایط کسی نباید زیر بار هدایت تیم ملی کشورمان برود!

حالا جواب خیلی از سؤالات درباره لیگ ما داده می‌شود. مثلاً چرا برای تیم ملی دنبال مربیان داخلی نیستند، چون داخلی‌ها این تیم را قبول نمی‌کند. چرا مربی خارجی زیر قراردادش می‌زند و می‌رود؟ چرا 90 درصد تیم ملی باید از لژیونرها باشد؟ چرا جرأت نمی‌کنیم تیم ملی را نو کنیم؟ چرا مراکش چهار ساله بازیکنانش را تغییر می‌دهد و چهارم دنیا می‌شود اما ما اولین تیم حذف شده از جام جهانی با تمام آمارهای بد هستیم؟ دقیقاً جواب تمام سؤالات در دل همان آنالیزی است که از لیگ‌مان داشتیم.»