آیا ابقای اسکوچیچ اتفاق مهمی بود؟/ از مبارزه با بازیکن سالاری تا ایستادگی برابر شائبه دخالت شبه دولتیها
وقتی خبر ادامه همکاری دراگان اسکوچیچ با تیم ملی فوتبال کشورمان برای حضور در جام جهانی اعلام شد، ماجرا را بایستی از منظرهای دیگری مورد بررسی قرار داد.
سرویس ورزش مشرق - وقتی اردوی تیم ملی فوتبال کشورمان در قطر به اتمام رسید، اخبار عجیبی به بیرون درز کرد. محور تمامی این جریان ها نیز تحرکات شائبه برانگیز و غیرطبیعی چندین بازیکن تیم ملی علیه کادر فنی بود. اتفاقی که می توان اذعان داشت که در فوتبال ایران بی سابقه بوده که در ادامه، ابعاد آن را می توان مرور کرد.
به هر حال، اتفاقاتی روی داد و رفتاری غیرطبیعی از کمیته فنی فدراسیون فوتبال نیز مکمل آن شد تا شاهد حواشی عجیبی در تیم ملی باشیم. به یک باره عنوان شد که دراگان اسکوچیچ از کار برکنار شده و فهرستی از نام های داخلی و خارجی نیز به عنوان جانشین مطرح شد.
در ادامه نیز برای چندین روز، فضای رسانه ای و فوتبالی کشور ملتهب بود و هر کس از ظن خود همراه شد. البته، ورود بازیکنان در این ماجرا، خود بر دامنه حواشی افزود تا اینکه شاهد اتفاقی جالب در روز یکشنبه بودیم.
در روزهایی که خبر از کودتا علیه دراگان اسکوچیچ بود، فدراسیون فوتبال و هیات رئیسه از او حمایت تمام قدی داشتند که اتفاقی قابل توجه و مبتنی بر ابعادی حائز اهمیت است که می تواند تبعات طولانی مدت و مطلوب برای کشورمان داشته باشد
در شرایطی که برخی گمان می کردند که دیگر شاهد ادامه فعالیت کادر فنی کنونی تیم ملی نخواهند بود اما فدراسیون به صورت رسمی اعلام کرد که نه تنها تغییری نخواهد داشت که هر گونه بی نظمی و رفتار غیرمسئولانه را دیگر تاب نخواهد آورد. این خبر که حاصل ساعت ها جلسه در کمپ تیم های ملی بود، مانند آب سردی بود که روی اخبار و شابعات ریخته شد تا دراگان اسکوچیچ همچنان سرمربی تیم ملی بماند.
سوای تمام مباحث فنی که درباره این ماجرا و ریشه های روی دادن آن می توان داشت که در جای خود نیز قابل تامل است، تبعات این تصمیم را بایستی مورد بررسی بیشتر قرار داد. اگر فدراسیون هوشیار باشد و مدیریت آن بتواند مسیر پیشرو را به درستی طی کند، این تهدید می توان فرصت بی نظیری باشد که دستاوردهای ماندگاری را در پی خواهد داشت. البته، باید تاکید کرد که تمام این دستاوردها، در پی تداوم رفتار هوشمندانه و اصولگرایانه فدراسیون به دست خواهد آمد که می تواند فصل نوینی را ورق بزند اما منظور این نوشتار چیست؟
ماندن اسکوچیچ یک پیام مهم داشت، بازیکن فقط بازیکن است و حق ندارد پایش را بیشتر از حدش دراز کند و در حوزه هایی ورود پیدا کند که در صلاحیتش نیست
* پایان توهمات بازیکن سالارانه در تیم ملی
ابقای دراگان اسکوچیچ پس از چندین روز پرتلاطم و ناپایدار، در شرایطی روی داده که برخی بازیکنان مانند مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش و... بایستی بابت رفتار خارج از چهارچوب وظایف و اختیارات خود پاسخگو باشند. دیدار با برخی مقامات دولتی، انجام مصاحبه های غیرمتعارف و خارج از حدود اختیارات، گروه بندی و ایجاد انشقاق در تیم ملی و...، گوشه ای از رفتارهایی است که به این طیف منتسب می شود. این رفتارها که در تیم ملی سابقه نداشته و مصداق عینی بازیکن سالاری است، زمینه ساز حواشی مخرب اخیر بود که التهاباتی بی مورد را به تیم وارد کرد.
تصمیم اخیر هیات رئیسه فدراسیون فوتبال که مبتنی بر ادله مدیریتی و حکمرانی بود، پایانی بود بر این بدعت. بدون توجه به طراحان و عوامل اصلی این اتفاقات در تیم ملی و بازیکن یا بازیکنانی که میدان دار این حواشی بودند، این تصمیم تعیین کننده حدود بازیکنان ملی است. این حمایت از کادر فنی (بدون توجه به ابعاد فنی ماجرا) باعث می شود تا دیگر هیچ بازیکنی چنین رفتارهای غیرحرفه ای را که ناشی از توهم و خودبزرگ بینی معدودی بوده، تکرار نکند. بایستی اذعان داشت که اگر فدراسیون در ادامه از موضع اصولی و راهبردی خود عدول نکند، این تصمیم سنگ بنای فرو نشاندن گرد و غبار بازیکن سالاری است.
* شبه دولتی ها و حمله به فوتبال!
اما آنچه در کنار ایستادگی برابر بازیکن سالاری و خروج آنها از حدودشان دارای اهمیت است، اتفاقی بود که در برخی رسانه های غیررسمی و فضای مجازی منتشر شد. برخی عنوان داشتند که در تحریک بازیکنان و برخی اقدامات پشت پرده، نقش محوری را برخی اشخاص برعهده داشتند که در دولت فعالیت می کنند. در این زمینه از تحرکاتی در نهاد ریاست جمهوری و وزارت ورزش و جوانان صحبت شد که مربوط به کسانی بوده که در گذشته در تیم ملی حضور داشته و اکنون کنار گذاشته شده اند.
شاید بتوان اذعان داشت که برای نخستین بار است که چنین سطحی از دخالت در امور تیم ملی توسط برخی جریان های وابسته به دولت شنیده می شود. این موضوع بایستی تجربه ای باشد که چه اثرات ویرانگر و مخربی را در پی داشت و چگونه موجب برهم خوردن امنیت روانی تیم ملی و حتی جامعه شد. این ماجراها را می توان نوعی حمله به تیم ملی و فدراسیون تعبیر کرد که البته، بی نتیجه ماند تا منافع ملی بر منافع فردی و گروهی غلبه پیدا کند.
هر چه بود، اکنون بایستی تیم ملی برای حضور در جام جهانی قطر آماده شود. بایستی این روزها را پش سرگذاشت اما تجربه ای باشد که ایستادگی بر اصول و مبانی، قطعا نتایج و دستاوردهای بزرگی را در پی خواهد داشت.