آیا رویکرد مدیریتی موزه بلدیه پاسخگوی نیازهای امروز موزهداری اصفهان است؟
اصفهان - مدیر موزه تاریخ شفاهی شهرداری اصفهان (بلدیه) با سابقه 2 دهه موزه داری، رویکرد مدیریتی فعلی برای تقویت موزهها در شهر تاریخی اصفهان را بررسی کرد.
اصفهان - مدیر موزه تاریخ شفاهی شهرداری اصفهان (بلدیه) با سابقه 2 دهه موزه داری، رویکرد مدیریتی فعلی برای تقویت موزهها در شهر تاریخی اصفهان را بررسی کرد.
خبرگزاری مهر، گروه استانها - کورش دیباج: موزهها همواره قلب تپنده فرهنگ، هنر و تاریخ یک جامعه هستند و اصفهان، با گنجینهای از موزههای تاریخی و هنری، جایگاه ویژهای در این عرصه دارد. شناخت چالشها، رویکردهای مدیریتی و استراتژیهای اجرایی موزهها، مسیری روشن برای ارتقای جایگاه فرهنگی این شهر فراهم میکند. به همین منظور، سلسله گفتوگوهایی را با مدیران موزههای مطرح استان اصفهان تحت عنوان «پشت شیشههای موزههای اصفهان» آغاز کردهایم تا از نگاه آنها، نگاهی عمیقتر به موضوع مدیریت موزهها، استراتژیها و چالشهای پیش روی این عرصه داشته باشیم.
در بخش نخست این مجموعه، به سراغ محمد علی صرامی، مدیر موزه تاریخ شفاهی شهرداری اصفهان (بلدیه) رفتهایم. او با دو دهه تجربه در مدیریت موزههای مختلف از جمله موزه هنرهای معاصر، موزه حمام علیقلیآغا و دیگر پروژههای فرهنگی اصفهان، به بیان دیدگاههای خود درباره موزهداری، چالشهای محتوایی و رویکردهای نوین در مدیریت موزهها پرداخته است. این گفتوگو نگاهی است به تجربهها و چشماندازهای مدیریتی او، از تعریف مأموریت موزهها تا اهمیت طراحی تعاملی در موزه تاریخ شفاهی شهرداری.
بخش اول این گفتوگو، مروری بر سوابق و نگاه مدیریتی صرامی است و مسیرهایی را نشان میدهد که او برای بهبود محتوا و تعامل در موزهها دنبال کرده است.
از سوابق خود در حوزه موزهداری بگویید. شما بهعنوان فردی که اکنون مدیریت موزه بلدیه را بر عهده دارید، چه تجربیات و سوابقی در این زمینه داشتهاید؟
من فعالیت خود در این زمینه را از سال 83 تا 86 در موزه هنرهای معاصر اصفهان به عنوان معاون دکتر حسین مسجدی شروع کردم، سپس از سال 86 تا 90 در تالار هنر (مرکز هنرهای نمایشی و سینمایی شهرداری) بعد از آن از سال 90 تا 95 به عنوان مدیر موزه حمام علیقلیآغا مشغول انجام وظیفه بودم.
در ادامه، از اوایل 95 تا اواخر 96 بهعنوان مدیر موزه هنرهای معاصر و از 96 تا اواسط 98 رئیس اداره هنری سازمان فرهنگی را بر عهده داشتم. بعد از آن به عنوان کارشناس مرکز پژوهشهای شورای اسلامی و اکنون نیز از اوایل سال 1401 مأموریت راه اندازی پروژه موزه تاریخ شهرداری و پیگیری موزه ریسباف را عهده دار هستم.
شما پیش از مدیریت موزه بلدیه، تجربه مدیریت موزههایی مانند موزه هنرهای معاصر و حمام علیقلیآغا را نیز داشتهاید. این تجربهها چه تفاوتها، ویژگیها یا چالشهایی برای شما به همراه داشت؟
مهمترین مساله ضعف محتوایی موزهها بود. مثلاً در موزه هنرهای معاصر اصفهان، این سوال همیشه مطرح بود که هنر معاصر دقیقاً شامل چه آثاری میشود؟ آیا باید آثار مدرن، معاصر، هنرهای بومی، صنایعدستی یا هنرهای سنتی به نمایش گذاشته شوند؟ این پرسشها باعث میشد مدیر موزه در برابر هنرمندان و سبکهای مختلف به چالش قرار برخورد.
هر چند بخش مهمی از این مشکلات به کمبود زمینهی مناسب برای نمایش آثار در اصفهان بازمیگشت، اما بخشی از آن هم مربوط به تعریف مأموریت موزه بود. مواردی مانند طرح محتوایی، سناریو، اهداف بلندمدت و ضرورتها و... از موضوعاتی است که باید پیش از هر اقدامی تعریف و در طول مسیر مدیریت هم به روز شوند. اگر این کار بهدرستی انجام شود، موزه در آینده مشکلات کمتری را تجربه خواهد کرد.
نمونه بعدی موزه حمام علیقلیآغا که این ضعف محتوایی مشهود بود، هر چند به دلیل جذابیتهای کالبدی این ضعف کمتر به چشم میآمد. در اولین دورهی مدیریت این موزه تلاشهای قابلتوجهی صورت گرفته بود تا آن را بهعنوان یک مرکز معماری تعریف کنند که موفق هم بود. اما در ادامهی این مسیر اقدامات جدی انجام نشد تا این چالش دوباره خود را نشان داد.
به همین دلیل، در موزه تاریخ شهرداری تلاش بر این است که پیش از هر اقدامی، بر جنبههای محتوایی تمرکز شود. هر چند محل موزه اهمیت زیادی دارد، اما اگر محتوای درستی تعریف نشود، چالشها خیلی زود آشکار میشود.
راهاندازی یک موزهی جدید فرصتی است تا این ضعفها را برطرف شود و بر طرح محتوایی، اهداف بلندمدت و ضرورتها تمرکز ویژهای صورت پذیرد. هرچند ممکن است زمان زیادی لازم داشته باشد اما به نظرم موفقیت موزه را بیمه خواهد کرد.
اگر بخواهیم تجربه شما در حوزه موزهداری در اصفهان ط ی دو دهه را بررسی کنیم، شما چه دیدگاهی به موزه و جایگاه آن در این شهر دارید؟
به نظرم، مهمترین موضوع در موزهداری و مدیریت موزهها، انتظار و درک صحیح از تعریف موزه است. بهعنوان یک نیروی اجرایی فکر میکنم، ابتدا باید مساله را با خودمان مشخص کنیم.
چون این سوال نزدیک به دو سوال قبلی است اجازه دهید با یک خاطره منظورم را عرض کنم. یکی از دلایل تأسیس موزه هنرهای معاصر به اوایل دهه 70 و سفر رئیس جمهور وقت به اصفهان برمیگردد. در دیدار هنرمندان و رئیس جمهور، یکی از ایشان (نقل به مضمون و با واسطه) تعدادی آثار هنری و عتیقه بر روی میز میگذارد و با گلایه از رئیس جمهور میخواهد فکری برای نگهداری و ارائه این آثار کنند که در خانه و کارگاه هنرمندان انبوهی از آن وجود دارد. ظاهراً بعد از این جلسه تصمیم گرفته میشود ساختمان قدیمی استانداری به موزه تغییر کاربری دهد. این، نقطه آغازین تأسیس موزه هنرهای معاصر بود. این درخواست و البته تصمیم درست به خوبی نشان میدهد که جامعه تا چه اندازه نیازمند موزه بوده، اما اکنون وقتی به مرور زمان عملکرد یا گنجینهی موزه را بررسی میکنید با طیف گستردهای از آثار روبرو میشوید که ساماندهی آنها در در ذیل موضوع یک موزه تقریباً غیر ممکن است، چرا که هر بار به اقتضای زمان عملکردی داشته و نه به تعریف درستی از مأموریت خود. در واقع برنامهها با راهبرد تأسیس موزه خیلی همخوان نیست.
با توجه به تغییرات مستمر در تعریف و کارکرد موزهها و همچنین استراتژیها و رویکردهای مدیریتی در این حوزه، آیا استراتژی و رویکرد شما در مدیریت موزه تاریخ شفاهی شهرداری اصفهان (بلدیه) تغییر کرده است؟
بله، تعریف موزهها دائماً در حال تغییر است هر چند کارکرد اصلی همچنان ثابت. آن طور که من برای این موزه (تاریخ شهرداری) فهم میکنم وجه تعاملی و گفتوگو محوری از مهمترین ویژگی امروزی موزههاست که میبایست در طراحی لحاظ شود. به عبارت نزدیک به تعریف یونسکو فضایی مشارکتی و چند صدایی که امکان دسترسی عمومی به سرمایههای میراثی را فراهم کند. در واقع ما با این تعریف فضا، شرح خدماتمان برای متخصصان امر مشخص میکنیم و این سازگاری که فرمودید در طراحی ایشان باید مد نظر قرار بگیرد.
اما از نظر استراتژی اجرایی تلاش بر این بوده که گفتوگو با عموم طبقات مخاطب از ابتدای راه شکل گیرد. به طور مثال یکی از اولین اقدامات، دعوت از 40 طراح / دفتر موزهداری و معماری برای گفتوگو درباره پروژه بود. از بهترین نتایج این دعوت انتخاب روش خرید کانسپت برای طراحی موزه بود. روشی که برای اولین بار در شهرداری اجرا شد. یا برگزاری رویداد از پروژهای که در حال انجام است. دست کم تا جایی که من مطلع هستم این هم برای نخستین بار بود که در شهرداری تجربه میشد. برای یک ماه کل فرآیند پروژه و مسیرهایی که طی شده را در معرض دید عموم شهروندان قرار دادیم. بیش از 500 نفر از مخاطبین در افکار سنجی پروژه شرکت کردند. حتی در مورد انتخاب گرافیک و نام موزه هم با فراخوان محدود عمل کردیم.
ادامه گفتگو در روزهای آتی منتشر میشود