آیا «قبرستان امپراطوریها» تحت تسلط چین قرار خواهد گرفت؟
مهلت خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نزدیک میشود و این موقعیت به چین اجازه میدهد فعالیت خود را در افغانستان به میزان قابلتوجهی افزایش دهد.
به نقل از اکسپرس، غیر از مقاصد اقتصادی و دیپلماتیک، چین به دنبال پرکردن خلاء سیاسی و امنیتی در منطقه است. برای چین، افغانستان یک منبع استراتژیک است که او را قادر میسازد تا قدرت خود را در آسیا تثبیت کند. افغانستان، که بهعنوان «قبرستان امپراتوریها» نیز شناخته میشود، تحت تسلط نیروهای غربی قرار نگرفت اما اکنون چین فرصتی برای ایجاد صلح و امنیت و جلوگیری از خشونت غیر قابل کنترل به دست آورده است.
به تازگی وانگ یی، وزیر خارجه چین میزبان 9 نماینده برجسته طالبان برای بحث در مورد روند صلح و مسائل امنیتی بود. البته علاقه ناگهانی پکن به این منطقه خیلی غافلگیرکننده نیست چون چین سالها برای تحکیم روابط با طالبان و متحدانش لابی داشته است. با خروج آمریکا از افغانستان، چین این فرصت را دارد که با خیال راحت با رهبران طالبان در تماس مستقیم باشد؛ حمایت تجاری چین از کشور تحت کنترل طالبان، این کشور را به قدرت با نفوذی در منطقه تبدیل خواهدکرد.
افغانستان دارای ذخایر غنی مس، زغال سنگ، آهن، گاز، کبالت، جیوه، طلا، لیتیوم و توریم است که بیش از یک تریلیون دلار آمریکا ارزش دارد. چین تمام تلاش خود را در طرح «یک کمربند یک جاده» بهکار خواهد گرفت و به درخواست رهبران طالبان برای بازسازی منطقه، چین توسعه زیرساختهای لازم برای بازسازی کشور را فراهم میکند.
ازآنجاکه افغانستان در حال غرق شدن در بدهی است، پکن کنترل داراییهای اصلی آن را در دست خواهد گرفت. غیر از دستاوردهای اقتصادی، چین نگرانیهای جدی امنیتی در مرز خود با افغانها دارد و منطقه خودمختار سین کیانگ در شمالغربی چین با تجدید حیات تروریسم از طریق کریدور واخان واقع در مرز افغانستان مواجه شدهاست. تحلیلگران چینی معتقدند که افراطگرایان و گروههای تروریستی از کریدور واخان وارد خاک چین نمیشوند بلکه در صورت بدتر شدن اوضاع در افغانستان احتمالا چین را از طریق کشورهای آسیای مرکزی تهدید خواهند کرد.
چین میخواهد همه تلاشهایی را که به گسترش جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ETIM)، یک سازمان جدایی طلب اویغوری که به دنبال ایجاد یک کشور مستقل است، کمک میکند، خنثی کند. سال گذشته ایالاتمتحده برچسب تروریستی را از ETIM حذف کرد و پکن را آشفته و بیدفاع گذاشت. پکن معتقد است که ETIM اخیرا منابع لجستیکی و مالی، نیروی انسانی و تسلیحات خود را افزایش دادهاست.
رهبران طالبان در دیدار با وانگ یی، حمایت خود از چین را تایید کردند و قول دادند که مانع از ورود شبهنظامیان اویغور از استان سین کیانگ شوند بنابراین طالبان یکی از کلیدهای حل یکی از بزرگترین تهدیدهای امنیتی چین در منطقه است.
در سراسر جهان، چین به دلیل مجبور کردن یک میلیون مسلمان اویغور به کار در اردوگاههای کار اجباری با نقض حقوق بشر و قوانین بینالمللی، با انتقاد و اقدامات تنبیهی روبرو شدهاست. در شرایطی که طالبان و پاکستان از انتقاد از رفتار چین با مسلمانان اویغور خودداری کردهاند، نیمی از نبرد در منطقه به پایان رسیدهاست. علاوهبراین، ورود افغانستان به کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) به چین کمک میکند تا سبد اقتصادی منطقهای خود را بهبود بخشد.
کنترل طالبان بر مرزها و بزرگراههایی که لازمه تجارتی امن است، تهدید محسوب میشود و چین با اتحاد با دولت تحت کنترل طالبان، زمینه را برای کنترل مسیرهای تجاری مهم آماده میکند. تسلط طالبان بر منطقه به بلندپروازیهای این سازمان تروریستی مشروعیت میبخشد که خطری بزرگ برای امنیت و صلح جهانی محسوب میشود. تسلط چین بر منطقه به آنها اجازه میدهد منابع را در انحصار خود داشتهباشند و صادرات را کنترل کنند.
وزیر امور خارجه چین، هنگام سفر به ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان، در مورد افغانستان به تفصیل بحث کرد. وی امیدوار بود از کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای برای ایجاد ثبات در کشور جنگزده افغانستان جلب حمایت کند.
البته برخی کارشناسان معتقدند که چین در افغانستان موفق نخواهدبود و هشدار دادهاند که چین امپراتوری بعدی خواهد بود که وارد این «قبرستان امپراتوری» میشود. راهبرد چین برای مقابله با کشور تحت کنترل طالبان، مشارکت در مسائل اقتصادی است. برای شکوفایی اقتصادی، باید ابتدا دستگاههای امنیتی را در منطقه تقویت کرد. آمریکا و ناتو با داراییهای بیشتر از چین نتوانستند صلح را در منطقه تامین کنند و مداخله پکن فقط وضعیت را بدتر میکند.
چین به احتمال زیاد از بیثباتی در افغانستان به عنوان بهانهای برای نشاندادن قدرت نظامی خود در سطح بینالمللی برای اولینبار در چند دهه گذشته استفاده خواهدکرد. چین سالها خود را از منطقه جدا کردهبود و از مداخله در امور داخلی افغانستان امتناع میورزید. در حال حاضر به نظر میرسد سیاست «عدم مداخله» چین تغییر متفاوتی داشتهباشد؛ تغییری که میتواند به ملتی که به نظر میرسد وسواس زیادی در فرمانروایی بر جهان دارد، قدرت بیشتری بدهد.
انتهای پیام