اتفاق عجیب برای کارشناس برنامه های تلویزیون: این خانم برای اینکه مرا وادار به ازدواج با خودش کند فرزندم را دزدیده و تهدید می کند که آبرویم را می برد
کارها و تهدیدهای این زن باعث شده که آبرویم پیش دوست و آشنا و خانوادهام برود و همسرم هم از این ماجرا باخبر شود، اما برای او کافی نیست و همچنان به کارهایش ادامه میدهد.
ایران نوشت: روز گذشته مرد جوانی به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از زنی شکایت کرد که با تهدید از او تقاضای ازدواج دارد.
مرد جوان زمانی که در مقابل بازپرس محمد امین تقویان قرار گرفت، گفت: من کارشناس هستم و گاهی در برنامههای تلویزیونی شرکت میکنم. به واسطه شغلم افراد زیادی مرا میشناسند. مدتی قبل سوار بر خودروی پرایدم در حال عبور از خیابان بودم که خانم میانسالی را کنار خیابان دیدم. وی به تصور اینکه من مسافربر هستم مقابل خودروام دست بلند کرد. من هم با توجه به اینکه هوا گرم بود و در آن ساعت از روز تاکسی کم پیدا میشد او را سوار کردم.
او ادامه داد: چند دقیقهای که گذشت، زن میانسال نگاهی به من کرد و گفت شما همان کارشناس تلویزیونی هستید؟ وقتی تأیید کردم با خوشحالی خودش را معرفی کرد و گفت من در یک انجمن و گروه نیکوکاری فعالیت میکنم. بعد از من خواست که عضو خیریه آنها شوم و کمک کنم. من هم موافقت کردم و شماره تماس بین مان رد و بدل شد.
فردای آن روز همان خانم با من تماس گرفت و خواست تا برای ملاقات او به یک رستوران بروم. مدتی که از این ماجرا گذشت وی به من ابراز علاقه کرد و بعد هم گفت با من ازدواج کن، اما از آنجا که من متأهل بودم و زن و بچه داشتم به او گفتم که من به همسر و زندگی مشترکم متعهد هستم و پیشنهادش را رد کردم.
کودکربایی
شاکی ادامه داد: بعد از آن روز ناگهان تهدیدهای زن میانسال شروع شد، او به من گفت یک نفر را اجیر کرده بود تا روزی که به رستوران رفته بودیم از من و خودش پنهانی عکس بگیرد و حتی صدایم را نیز ضبط کرده بود، بعد مرا تهدید کرد که اگر با او ازدواج نکنم صدا و عکس هایم را برای همسرم میفرستد.
ابتدا به تهدیدهای او توجه نکردم اما زن میانسال در ادامه برای رسیدن به اهدافش این بار فردی را اجیر کرد تا پسر 12 سالهام را از مقابل مدرسه برباید. او عکسی از بچهام گرفت و برایم در فضای مجازی ارسال کرد و شرط آزادی بچهام را ازدواج با خودش اعلام کرد، البته قبل از شکایت به پلیس با تلاش فراوان و صحبت و خواهشهای من بعد از چند ساعت بچهام را رها کرد اما تهدیدهایش تمامی نداشت.
مرد جوان ادامه داد: مدتی بعد متوجه شدم روی خودرویم اسید ریخته است. کارها و تهدیدهای این زن باعث شده که آبرویم پیش دوست و آشنا و خانوادهام برود و همسرم هم از این ماجرا باخبر شود، اما برای او کافی نیست و همچنان به کارهایش ادامه میدهد.
وی در رابطه با اینکه چرا بعد از مدتها اعلام شکایت کرده به بازپرس جنایی گفت: شکایت نکردم چون میترسیدم بلایی سر خودم و خانوادهام بیاورد. از طرفی چون من آدم معروفی هستم اگر تصاویرم با این زن در فضای مجازی منتشر میشد، آبرویم میرفت. من به قدری از او و افراد اجیر شده توسط او میترسیدم که حتی ربوده شدن فرزندم و آسیبهایی را که به من زده بود نیز گزارش نکردم تا بلایی سرم نیاورد. تا اینکه چند روز قبل برادرم از من پرسید چرا شکایت نمیکنم و وقتی علت را فهمید مرا تشویق کرد که راز تهدیدهای او را برملا کنم.
با شکایت مرد جوان، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران دستور احضار زن میانسال و ادامه تحقیقات در این خصوص را صادر کرد.
تماشاخانه