اخبار و اسناد قمرالملوک وزیری کتاب شد
کتاب «اخبار و اسناد قمرالملوک وزیری در مطبوعات دوران قاجار تا عصر حاضر و آرشیو اسناد ملی» به کوشش مهدی نورمحمدی توسط انتشارات ماهور منتشر شد.
کتاب «اخبار و اسناد قمرالملوک وزیری در مطبوعات دوران قاجار تا عصر حاضر و آرشیو اسناد ملی» به کوشش مهدی نورمحمدی توسط انتشارات ماهور منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، موسسه فرهنگی - هنری ماهور کتاب «اخبار و اسناد قمرالملوک وزیری در مطبوعات دوران قاجار تا عصر حاضر و آرشیو اسناد ملی» به کوشش مهدی نورمحمدی را با شمارگان 500 نسخه، 336 صفحه و بهای 75 هزار تومان منتشر کرد.
کتاب حاوی دو بخش کلی است: بخش اول اخبار است که در آن هرگونه خبر مرتبط با قمرالملوک وزیری اعم از اعلان کنسرتها و فروش صفحات گرامافون، خاطرات و نوشتههای قمر، برنامههای او در رادیو، خاطرات و نوشتههای دیگران درباره وی و اخبار بیماری، مرگ و خاکسپاری قمر از میان روزنامهها و مجلات عصر پهلوی اول و دوم که برخی از آنها کمیاب یا دیریاب هستند، گردآوری و منتشر شده است.
بخش دوم به اسناد اختصاص دارد که همگی از آرشیو اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران استخراج و بازخوانی شدهاند. این کتاب با توجه به ارائه نکات و آگاهیهای نو و منتشر نشده، موجب شناخت بیشتر درباره قمرالملوک وزیری و زندگی و آثار او شده و دریچه جدیدی را به روی پژوهشگران و علاقهمندان این چهره فرهنگی، هنری و اجتماعی عصر پهلوی اول و دوم میگشاید.
قمرالملوک وزیری درگذشته به سال 1338 یکی از چهرههای سرشناس موسیقی اصیل ایرانی بود. صفحات آثار او طرفداران بسیاری داشت و البته وجه دیگری شهرت او به دلیل فعالیتهای اجتماعی خیرخواهانه و صفات والای انسانیاش بود. به شهادت تاریخ او سراسر عمر خود را در کمک به طبقات محروم و فرودست گذراند و آنچه را که از برنامههای موسیقی به دست میآورد در طبق اخلاق به مستمندان میداد و همین باعث شد تا اواخر عمر دچار وضعیت بد اقتصادی و پریشانی احوال شود.
او خصلتهای نیک خود را حتی تا پایان عمر و روزهای بیماری و نداریاش حفظ کرد. اجرای کنسرت به نفع زلزله زدگان، سیل زدگان و کنسرت به نفع ساخت مقبره فردوسی از جمله یادگارهای اوست. پیش از او عارف قزوینی و کلنل علی نقی خان وزیری نیز کنسرتهایی را برای حمایت مالی از ساخت مقبره فردوسی برگزار کرده بودند.
ویژگی دیگر او این است که در طول سالها فعالیت هنری هرگز از موازین موسیقی فاخر و چهارچوب موسیقی دستگاهی ایران خارج نشد. به دلیل همین ویژگیها بود که بزرگانی چون محمدحسین شهریار و زندهیاد استاد جلال الدین همایی در وصف او اشعاری را سرودند. مهدی نورمحمدی در مقدمه خود این بیت از استاد همایی را آورده که:
ستارگان هنر بس دمیدهاند و هنوز * شبان تیره عشاق روشن از قمر است
این کتاب اطلاعات مهمی را از زندگی و درگذشت این موسیقیدان به مخاطبان عرضه میکند. به عنوان مثال با این کتاب است که مخاطب متوجه میشود اندیشخ اختصاص قطعه زمینی برای گورستان هنرمندان، پس از درگذشت قمر بین هنرمندان شکل گرفته است.
شهرت این هنرمند به قدری زیاد بود که نشریات مختلف درباره او مینوشتند و یا از او انتقاد میکردند. در این کتاب اخباری از روزنامههای مختلفی چون شفق سرخ، اطلاعات، ایران، تهران مصور، کوشش، کیهان و... منتشر شده است.
این میان مطلب روزنامه «شفق سرخ» به مدیریت علی دشتی، بسیار جالب است. گویا در شمارهای از این روزنامه، اعلانیهای به امضای علی نقی وزیری منشتر میشود مبنی بر ایجاد مدرسه موسیقی که در آن نوشته شده بود از پذیرفتن بانوان مسلمان برای هنرجویی معذورند. وزیری پاسخی به اعلانیه به شرح زیر داده است که در 14 بهمن 1302 منتشر شد:
«آقای دشتی ما زنهای طهران هرچند هم به عقیده سرکارعالی نالایق باشیم، اینقدر فهمیدهایم که قوانین مقدسه شریعت مطهر اسلام جز در بعضی از موارد، مانند جهاد و... زن و مرد یکسان است. اگر موسیقی حرام است و در شریعت مقدس اسلام این عمل حرمت دارد، چه مردهای مسلمان و چه زنهای مسلمه بایستی از این عمل پرهیز نمایند. چه دلیل دارد که مردها مجازند این صنعت را بیاموزند و زنها از آموختن این صنعت لطیف محرومند...
آقای دشتی اگر در مقابل این اظهارات من جوابی دارید مرقوم بفرمایید، شاید من اشتباه کردهام. خیلی غریب است در مملکت ما هر شب در سالون گراند هتل برای مردها سینماست، تیاتر است، واریته است و هیچ روحانی و پیشنمازی اعتراض نمیکند. همین که میشنوند در فلان خانه واقع شده در گمنامترین کوچهها، زنها میخواهند برای خودشان سینمایی ترتیب بدهند بدون آنکه یک نفر مرد هم در آن شرکت داشته باشد، فورا داد و فریاد عوام و خرافه پرستها بلند میشود که اسلام رفت.
یک نفر نیست که از این مردم بپرسد که چطور شده است که سینما و تیاتر برای مردها مباح است و از تماشایی که مردها به سینما یا تیاتر میکنند، اسلام به جای دوری نمیرود، ولی همین که زنها بدبخت در یک بیغولهای خواستند از سینما تماشایی بکنند، یعنی از سینماهایی که برای تصفیه اخلاق آنها بسیار مفید است، بدون آنکه بگذارند در مجلسشان مردی وارد شود، فورا داد و فریاد یک مشت مردم نفهم بلند میشود که اسلام از ایران پرواز کرد... مگر بیست سال قبل نبود که متجاوز از دههزار زن و مرد برای دیدن تعزیه در تکیه دولت جمع میشدند؟»