چهارشنبه 7 آذر 1403

ادبیات کودک و نوجوان در ایران چگونه متولد شد؟

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
ادبیات کودک و نوجوان در ایران چگونه متولد شد؟

حکایت‌های شفاهی و قصه‌گو بودن مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها و نقالان قصه‌گو با ادبیات‌نویسی و نویسنده بودن تفاوتی عمیق دارد. در یکی تناورسازی یک حکایت وجود دارد و در دیگری نویسنده خالق.

- اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم، سعید تشکری:

پیکاسو نقاش بزرگ درس بزرگی به ما داد و گفت بزرگترین پدیده قرن بیستم ادبیات کودکان و نوجوانان است. آن‌چه بدیهی است آن است که در تمام دنیا، باید ریشه ادبیات کودک را در ادبیات فولک و شفاهی جستجو کرد. به اعتقاد «پیتر هانت» در آغاز، قصه‌گو بود و کودک شنونده، بعد کتاب کودک بود و کودک خواننده، با کتاب کودک، آموزگار آمد تا به کودک در خواندن و فهم کتاب یاری رساند و کتاب‌دار آمد تا به آدم‌بزرگ‌ها در انتخاب کتاب کمک کند. بعد آدم‌بزرگ‌ها به کتاب کودک علاقمند شدند و با این علاقمندی بود که منتقدان آمدند تا درباره کتاب، حرف بزنند و نظریه‌پردازان آمدند تا درباره منتقدان، کتاب و خوانندگان سخن بگویند و در نتیجه نقد و نظریه ادبیات کودک، دست در دست ادبیات کودک همچون رشته‌ای نظری راه تکامل پیموده است.

اما در ادبیات ایران‌، نامی که بر ادبیات کودک و نوجوان می‌گذاریم حکایت، مثلها و متلها، پند‌نامه‌ها که نام علمی‌اش فابل (Fabula) یا داستان‌های حیوانات است. اکنون باید درباره همین موجودیت خودمان حرف بزنیم.

حکایت‌های شفاهی و قصه‌گو بودن مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها و نقالان قصه‌گو با ادبیات‌نویسی و نویسنده بودن تفاوتی عمیق دارد. در یکی تناورسازی یک حکایت وجود دارد و در دیگری نویسنده خالق. این امری است که ما به درست یا اشتباه سالهاست درگیرش هستیم. اینکه ما صاحب گنج ادبی هستیم فقط یک خرده فرهنگ است. همین اتفاق را در کشورهای دیگر هم داریم. اما آنها هم مثل ما چنین گنجینه‌ای را داشتند و دارند، اما نکته مهم این است که داستان‌های جادوگران و حیوانات و افسانه‌ها را به جهان فانتزی و وهم سپردند. با تولید ادبیات ویژه کشور خود توسط نویسندگان خود در جهانی جدید واکاوی کردند. اما سرنوشت ادبیات کودکان و نوجوانان از کجا مسیرش را جدا ساخت؟ با انتشار کتاب «امیل» از «ژان ژاک روسو» در سال 1762 در فرانسه، زمینه‌های بازنگری در ادبیات کودکان و نوجوانان فراهم شد. در ادامه سنت مکتوب‌سازی ادبیات شفاهی ملل، «برادران گریم» در آلمان در فاصله سال‌های 1812 تا 1814 در مجموعه‌ای دو جلدی، قصه‌های عامیانه آلمان را با زبانی کودکانه و برای آن‌ها منتشر کردند که این کتاب را می‌توان از قدیمی‌ترین آثار منتشر شده در حوزه ادبیات کودک و نوجوان به‌حساب آورد.

«هانس کریستین آندرسن» که به پدر ادبیات کودک جهان مشهور است، نویسنده معروف دانمارکی است که توانست با نگاهی خاص و متفاوت، پایه‌ریز ادبیات نوین کودک و نوجوان در دنیا باشد. از معروف‌ترین داستان‌هایش می‌توان از پری دریایی کوچولو، بند انگشتی، جوجه‌اردک زشت، زندگی من، ملکه برفی، دخترک کبریت‌فروش و لباس جدید امپراتور نام برد.

او به‌طرز ظریفی، مردمی را که دوست می‌داشت یا از آن‌ها متنفر بود، در قالب شخصیت‌های داستان‌هایش ارائه می‌داد. از وی حدود 220 داستان تخیلی فانتزی با 150 زبان زنده دنیا منتشر و بسیاری از داستان‌هایش در قالب پویانمایی و یا فیلم‌های سینمایی پر مخاطب عرضه شده است. اندرسون کوشید تنها به دید سرگرمی به ادبیات کودک توجه نکند و از دیگرسو به‌جای بازگویی قصه‌ها به خلق داستان برای کودکان بپردازد.

پس از آندرسن، تحولی عظیم در ادبیات کودکان اتفاق افتاد. با همراهی نقد ادبی کودک و توجه به روان‌شناسی آن‌ها و پذیرش کودکان به‌عنوان موجودی مستقل و متفاوت از بزرگسالی فاقد آگاهی به خواننده نهفته در متن که توسط «ایدن چمبرز» ارائه شد، تفاوت‌هایی شگرف در حوزه ادبیات کودک و نوجوان اتفاق افتاد. دو دهه پس از آندرسن، «کارول» نویسنده انگلیسی، خالق داستان «آلیس در سرزمین عجایب»، «کارلو کلودی» ایتالیایی با «پینوکیو»، دنیای ادبیات کودکان را تحت‌تأثیر قرار دادند و مخاطبان فراوانی یافتند.

پس از او، «ژول ورن» فرانسوی با آثار مشهور «سفر به مرکز زمین»، «بیست‌هزار فرسنگ زیر دریا»، «هشتاد روز دور دنیا»، «از زمین تا ماه» و «جزیره اسرارآمیز». «مارک تواین» آمریکایی خالق رمان «هاکل بری فین»، «لویس سکر» آمریکایی خالق داستان «گودال‌ها»، اریش کستنر آلمانی و خالق آثاری چون: فلفلی و آنتوان، خواهران غریب، کلاس پرنده، امیل کاراگاه می‌شود، وقتی که من بچه بودم و هرچیزی دردسرهای خودش را دارد.

«جانی روداری» شاعر ایتالیایی با آثاری چون: کیک آسمانی، بنفشه‌ای در قطب، ترانه‌های کودکانه، ماجرای پیازکوچولو، همه‌چیز با یک‌تمساح شروع شد و دختری که نمی‌خواست بزرگ شود، «تئودور زئوس» آمریکایی با کتاب «فکرش را بکن این‌چیزها را در خیابان مالبری دیدم»، «ون لیشوت» هلندی شاعر کودکان و نوجوانان، «میریام پرسلر» نویسنده آلمانی خالق «شکلات تلخ»، «ژاکلین وودسون» آمریکایی با توجه به قهرمانان سیاه‌پوست در داستان‌هایش، «رناته ولش» اتریشی، «ناهاکواهالی» ژاپنی با کتاب‌هایی چون: خدایا، شما در جنگل ماه خوابیده‌ای، موری بیتو، نگهبان ارواح و هیولاگردان به مهم‌ترین چهره‌های ادبیات کودک و نوجوان در دنیا بدل شدند. رناته ولش، دیوید آلموند، مارتین وادل، کاترین پترسن، کورنلیا فونکه، رولد دال، جیمز ماتیو بری، رابرت لوئیس استیونسون، مری پوپ آزبرن، امیلی رودا، فیلیپ پولمن، آسترید لیندگرن، میشل انده، آنژلیکی وارلا، یورگ شوبیگر، کیت تامپسون، برایان دویل، بورلی نایدو، کنت گراهام، لوئیسکارول، آنتوان دو سنت اگزوپری، چارلز دیکنز، کارلو کولودی، تون تله گن، جین یولن، فریموند بریگز، گاس کویر، سی اس لوئیس، سونیا هارتنت، باربرو لیندگرن، شیل ور استاین و جی.‌کی رولینگ از دیگر نویسندگان شناخته‌شده ادبیات کودک و نوجوان جهان هستند.

آن‌چه مسلم است آن است که قرن 20 را باید قرن کودکان دانست. در این قرن، ادبیات کودک و نوجوان در زمینه‌های مختلف شکوفا شد و آثاری فاخر و ماندگار در این‌حوزه عرضه شد. از مهم‌ترین رویدادهای این‌دوران می‌توان به تأسیس رشته دانشگاهی ادبیات کودک و نوجوان در دانشگاه‌های معتبر دنیا، انتشار کتاب‌های نقد و نظریه ادبیات کودک و نوجوان، توجه ویژه به تصویرگری و تعریف جوایز معتبر جهانی چون جایزه هانس کریستین آندرسن اشاره کرد که به رونق ادبیات کودک و نوجوان در تمام دنیا کمک کرده است. اما وضعیت ما در این باره چگونه بوده است؟.

اگر مبنای سواد و آنچه نامش خواندن عمومی از روی کتاب است را انقلاب مشروطه بدانیم، به توافق بهتری دست خواهیم یافت. تأکید می‌کنم بحث ما ادبیات جدی و تولیدی کودکان و نوجوانان است و نه داشتن یک میراث ادبی شفاهی یا مکتوب ادبی که از آن استخراج نقالی برای قصه‌گویی قصه‌گویان فاقد سواد تجربی و محیطی شده است.

براساس گزارشات بسیار زیاد محققان، موضع ما در تولید ادبیات همین نقطه بازگویی ادبیات شفاهی است. اولین و تأثیرگذارترین چهره ی این تولیدگرایی «جبار باغچه بان» است. باغچه‌بان به نحوه آموزش و پروش در ایران توجه خاصی داشت و در این زمینه انتقادهایی نیز سیستم آموزشی کشور وارد می‌کرد. او یکی از دلایل موفق نبودن سوادآموزی را بی توجهی به ایجاد آمادگی لازم در کودک پیش از آغاز آموزش خواندن و نوشتن می‌داند. به اعتقاد او برای رسیدن به اهداف آموزشی مطلوب باید از روش بازی، نمایشنامه، شعر، سرود و قصه خوانی بهره برد.

روش ابداعی باغچه‌بان برای آموزش سوادآموزان روشی برخلاف روش های تحلیلی و کلی در تعلیم الفبای فارسی یعنی رسیدن از جزء به کل است. در روش تحلیلی ابتدا سوادآموز حروف را فرامی‌گیرد و سپس با استفاده از حروف کلمات را می آموزد، در روش کلی بر عکس روش تحلیلی ابتدا شکل کلی کلمه آموزش داده و سپس تجزیه کلمه به حروف آغاز می شود اما در روش ابداعی باغچه بان به عنوان یک روش تجربی و بدون اقتباس از الگوهای خارجی ابتدا تمام کلمه به عنوان کلمه کلید به دانش آموز نشان داده می شود و سپس در قالب آن، حرف جدید را به کودک می آموزند. یعنی کل و جزءکلمه را به طور همزمان آموزش می‌دهند.

باغچه‌بان با توجه به تجربه گسترده در زمینه آشنایی با روحیات کودکان به نکات عملی ظریفی توجه می‌کرد و آموزگاران را به ضرورت این مساله هشدار می‌داد، وی در این ارتباط می‌نویسد: «کودکی که برای نوشتن در پیش تخته است، سؤالات لازم را از او نپرسید، از کودکانی بپرسید که نشسته‌اند، سپس از این کودک بپرسید که آیا آنها درست گفتند. پس از آنکه این کودک نوشت، از دیگران بپرسید که این بچه درست نوشت؟» از جبار باغچه‌بان به عنوان نخستین نویسنده و ناشر کتاب کودک در ایران نیز یاد می‌شود. این چهره برجسته ادبیات کودکان علاوه بر کتاب‌های آموزشی الفبای فارسی در زمینه داستان و نمایشنامه‌نویسی و اجرای نمایش در کانون‌های آموزشی نیز کوشا بود. او می‌کوشید تا به کمک ادبیات، مهارت کودکان را در استفاده از حواس پنجگانه ارتقا بخشد، تا آنها خوب ببینند، خوب بشنوند و در آینده بتوانند خوب بخوانند. در این راستا به نوشتن داستانها و نمایشنامه‌هایی به زبان ساده، روان و قابل لمس برای کودکان همت گماشت.

«خرخر»، نخستین اثر نمایشنامه‌ای باغچه‌بان در 1298 خورشیدی محسوب می‌شود که آن را با کمک مربیان و کودکان به اجرا درآورد. وی پس از اجرای موفقیت‌آمیز و مشاهده بازخورد مطلوب آن در تاثیرگذاری بر مخاطب این شیوه را با قدرت بیشتری پیگیری کرد.

صدای خاموش ادبیات کودک و نوجوان ایرانی در جهان / تبلیغات پفک بیشتر از کتاب است جاده یک طرفه ترجمه در ایران / سکوت دانشگاهیان و خواب مسئولان؛ ادبیات کودک به کدام سمت می‌رود؟ ادبیات کودک و نوجوان همچنان به شخصیت امام راحل بدهکار است

کتاب نمایشنامه «خانم خزوک» در شیراز منتشر شد و به مرحله اجرا درآمد. «خانم خزوک» داستان سوسکی سیاه است که می‌خواهد با آقا موشه ازدواج کند. داستان خانم خزوک یک داستان فانتزی و شخصیت‌های آن، انسان‌هایی در قالب حیوانات هستند. این داستان دارای نکات آموزشی بسیاری از جمله این که زیبایی مسئله‌ای نسبی به شمار می‌رود و داشتن همراه و دوست مناسب از اهمیت خاصی برخوردار است و اینکه یک کودک چگونه می‌تواند یک دوست مناسب برای خود انتخاب کند.

در آثار و نمایشنامه‌های باغچه‌بان زبان آهنگین و گفتاری به طرز زیبایی با هم در می‌آمیزند و جذابیت و درک آن برای کودکان دو چندان می‌شود. باغچه‌بان در آثار و نمایشنامه‌های خود از متل‌ها و افسانه‌هایی که شنیده بود، بهره می‌برد، اما آنچه اهمیت دارد، شیوه استفاده از این متل‌ها و داستان‌ها و تبدیل آنها به نمایشنامه برای درک بهتر کودکان است.

وی در نمایشنامه «بابابرفی» ساده‌نویسی و استفاده از عناصر ملموس را انتخاب می‌کند و در آن از استعاره و پیچیدگی داستان خانم خزوک خبری نیست. باغچه اعتقاد داشت که برای ارتباط بهتر کودکان با داستان باید از ادبیات ساده و روان بهره برد. در این داستان تغییر زبان و ادبیات نوشتاری کاملا محسوس است.

آخرین نمایشنامه باغچه بان «پیر و ترب» برگرفته از یک افسانه روسی است و داستان مربوط به پیرمردی می‌شود که توانایی بیرون آوردن تربی که خود کاشته از دل زمین را نداشت و سرانجام با کمک خانواده و در نهایت با کمک یک گربه و سگ موفق می‌شود. همین نمایشنامه ترب دو بار در دهه 50 توسط «بیژن مفید» و در دهه 60 توسط «بهروز غریب‌پور» به صحنه رفت، بی‌آنکه نامی از جبار باغچه‌بان بیاید.

یک سنت تلخ تحت عنوان فهرست‌سازی برای کودکان و نوجوان بعد از مشروطه آغاز می‌شود که تاکنون نیز ادامه دارد. تاریخ را که تورق می‌کنیم و به عقب برمی‌گردیم، می‌بینیم که یکی از ریشه‌های ادبیات کودک ایران، دوران پس از مشروطه است، تا جایی که خیلی‌ها عقیده دارند ادبیات کودک به شکل امروزی‌اش از این دوره شروع شده است. در این دوره نمی‌توان از جامعه انتظار ظهور پدیده نقد را داشت، زیرا اهل فکر، گرچه از غرب تاثیر پذیرفته‌اند، اما راهکارها، ابزارها و همدلی و وفاق عمومی لازم را برای حرکت در جاده پیشرفت ندارند. نتیجه اینکه حرکتشان به نوعی انفعال و غربزدگی می‌رسد و نوعی تقلید و نمونه‌برداری باب می‌شود. این تقلید در عرصه ادبیات به صورت ترجمه بروز می‌کند و شاید چاره‌ای هم جز این نباشد. هرچه هست، تحصیلکرده‌های ایرانی به ترجمه کتاب‌های درسی و غیردرسی اروپایی به ویژه فرانسوی روی می‌آورند و ترجمه کتاب‌های ویژه کودکان هم از همین برهه شروع می‌شود.

شاید بتوانیم بگوییم یکی از اولین شیوه‌های داوری و تحلیل و معرفی کتاب، ارائه فهرست کتاب‌های مناسب بوده است. می‌دانیم که در دوره پس از مشروطه نشریات خاص کودکان ظهور می‌کنند. یکی از این نشریات، «سپیده فردا» نام داشت که با محتوایی دوگانه، شامل مطالب تربیتی و روانشناسی برای بزرگ‌ترها و داستان و شعر و سرگرمی برای بچه‌ها در سال 1332 منتشر می‌شود. این نشریه اولین فهرست کتاب‌های مناسب را در سال 1338 منتشر می‌کند. این دقیقا در عین داشتن یک نمودار خلاق، حق انتخاب کودک را نقض می‌کند و در محیط و مساحتی محدود به او حق بازی و انتخاب می‌دهد، همچنین بسیاری از نویسندگان و ناشران غیر تهرانی از آن باز می‌مانند. زمینه اجتماعی دهه چهل را می‌دانیم؛ دهه پربار ادبی که تاثیرش را در حوزه ادبیات کودک هم نشان می‌دهد. در این برهه، ادبیات تالیفی و تصویرگری ایرانی در برابر ادبیات ترجمه و تصویرهای خارجی روندی رو به رشد پیدا می‌کند.

گرچه هنوز سایه نگاه تهذیبی تعلیمی بر سر ادبیات کودک سایه انداخته است، با این همه، رفته رفته رویکرد نویسندگان و شاعران، به جای تهذیبی تعلیمی، رویکردی ادبی و تخیلی می‌شود. در این دوره، سه نهاد در موضوع ادبیات کودک شکل می‌گیرند.

سال 1341؛ شورای کتاب کودک، به عنوان نماینده IBBY «مؤسسه بین المللی کتاب برای نسل جوان» در ایران.

سال 1343؛ مرکز تهیه مواد خواندنی برای نوسوادان «با نام مرکز انتشارات آموزشی» از طرف وزارت آموزش و پرورش. انتشار سلسله مجلات پیک از مهمترین فعالیت‌های این مرکز است که تا امروز با نام «سلسله مجلات رشد» تداوم دارد.

سال 1345؛ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که تاسیس می‌شود و به عنوان کوشاترین مرکز تولید ادبیات و مواد خواندنی به کار می‌پردازد و در کنار آن، کتابخانه‌های متعددی در سراسر کشور تاسیس می‌کند.

اما نقش ناشرانی چون فرانکلین، گوتنبرگ و پنگوئن در ترویج آبشخور فکری را که ادامه دهنده سیستم استیلای فرهنگی هستند نیز نباید نادیده گرفت. همزمان با آغاز انتشار روزنامه‌ها و مجله‌های فارسی، سرپرستان و سردبیران این نشریات برای افزایش مخاطبان خود به جلب خوانندگان نوجوان پرداختند و کوشیدند به بخشی از نیازهای آنان پاسخ گویند، زیرا در میان این گروه سنی از یک سو میزان سوادآموزی رو به گسترش بود و از سوی دیگر شوق بیشتری به دانستن و آگاه شدن وجود داشت؛ از این رو نشریاتی مانند تربیت، ادب، شکوفه و زبان زنان با آوردن مقاله‌های گوناگون درباره آموزشگاه‌های نو و دانستنی‌های عمومی و علمی دانش‌آموزان را به خواندن روزنامه تشویق می‌کردند. در پایان این دوره، با گسترش مطبوعات و توجه روزافزون روزنامه‌نگاران به نسل نوجوان، در فاصله بین سال‌های 1296-1299 ش، چهار مجله ویژه نوجوانان و چند نشریه ویژه کودکان منتشر شد که موضوع آنها، بازتاب روشن نوخواهی و علم‌گرایی در میان نسل کودک و نوجوان آن دوره است. بیشتر مطالب این نشریات در زمینه‌های علمی و دانش همگانی نوشته شده‌اند. بخشی از ستون‌های این نشریات به مقاله‌های بهداشتی اختصاص داده شده است.

«ادبیات» در این میان جای اندکی داشت. از میان این چهار نشریه، تنها مجله «الادب» رویکرد جدی به ادبیات داشته است. سه نشریه دیگر تنها چند شعر از شاعران گذشته ایران و یا مقاله‌های کوتاه ادبی به سبک کهن، چاپ کردند. نسبت به شناساندن ادبیات نو آن دوره و گسترش آن در میان نسل کودک و نوجوان بی‌توجه بودند. هدف اصلی از بررسی این چهار نشریه، یافتن نخستین نشانه‌های ادبیات روزنامه‌ای در میان نشریات گروه سنی کودک و نوجوان است. از این رو در هر نشریه به میزان مطالب ادبی، موضوع‌ها و گونه‌های آن و شکل طرح ادبیات برای مخاطبان، توجه شده است.

گروهی از مربیان و فرهنگیان بودند که با پشتوانه سرمایه شخصی و خصوصی و گاه از راه همکاری با آموزش و پرورش به انتشار این نشریه‌ها پرداختند. انتشار نشریه‌های ویژه کودکان و نوجوانان در آن دوره به سبب کمبود کتاب کودک، گامی مهم در بالا بردن توان و مهارت خواندن در کودکان و نوجوانان به شمار می‌رفت. با آنکه این نشریه‌ها تنها به دست قشر محدود و ویژه‌ای از کودکان و نوجوانان می‌رسیدند، نقش مهم و سازنده‌ای در پیشبرد ادبیات کودکان ایران داشتند. این نشریه‌ها افزونبر آشنا کردن کودکان با دنیای هنر و ادبیات، آثار نویسندگان، تصویرگران و مترجمان جوان و تازه‌کار را به چاپ می‌رساندند. بیشتر مدیران مسئول این نشریه‌ها از ویژگی‌های مشترکی برخوردار بودند: با دیدگاه‌های جدید روان‌شناسی و آموزش و پرورش آشنا بودند، در کار مطبوعات و روزنامه‌نگاری پیشینه داشتند، و به جریان‌ها و سازمان‌های سیاسی معینی وابسته نبودند. کارگزاران این نشریه‌ها که با ادبیات کودکان غرب به ویژه نشریه‌های آنان آشنا بودند، تلاش کردند چارچوب مناسبی برای مطالب نشریه‌های ویژه کودک و نوجوان تدوین کنند. گنجاندن داستان و مطالب سرگرم‌کننده، به ویژه با بهره‌گیری از منابع خارجی، از ویژگی‌های بسیاری از این نشریه‌ها بود.

ادامه دارد...