ارزش دفاع از حرم را کودکان هم دیگر میفهمند، ولی میرحسین نفهمید
خبرگزاری فارس گروه حماسه و مقاومت زهرا بختیاری: اوایل دهه 90 شمسی، جسته و گریخته در خبرهای غیررسمی و صحبتهای پراکنده برخی افراد مطلع، سخن از آغاز جنگی در سوریه مطرح میشد که شاید کسی نمیتوانست عمق و ابعاد گسترده و البته پیچیدگی آن را در آن مقطع محاسبه کنند.
آنچه مطرح میشد، این بود که طیفی از مردم سوریه علیه بشار اسد رییس جمهور وقت سوریه دست به تظاهرات زدند و میخواهند به علت برخی ناعدالتیها، سیاستهای او را مورد اعتراض قرار دهند. سالهایی که توام شده بود با جریانی موسوم به بهار عربی که بسیاری دیگر از کشورهای منطقه را به ورطه آشوب و درگیری کشانده بود.
زن و کودک سوری در حال فرار از دست تکفیریها
ابتدا خیلیها فکر میکردند آنچه در سوریه میگذرد ادامه همین جریان است؛ رفته رفته شکل اعتراضات عوض شد و نقاب از چهره معترضان کنار رفت. درگیریها حالت وحشیانهای به خود میگرفت و مخالفان دولت زورشان به زنان و فرزندان سوری میرسید. بلایی که داشت بر سر مردم سوریه میآمد، دیگر به یک اعتراض ساده خلاصه نمیشد و گروهی با ادعای ایجاد خلافت اسلامی، پرچم سیاه خود را برافراشتند و یکی پس از دیگری شهرهای سوریه را به تصرف خود درآوردند و در این میان هیچ ابایی از بریدن سر مردان و کودکان و تجاوز به زنان بیگناه نداشتند.
نمایی از سوریه بعد از جنگ
حالا دیگر رسما جنگ در داخل سوریه آغاز شده بود و ارتش و نیروهای دولتی و مردم این کشور به مبارزه علیه جریانی به نام داعش پرداختند. شاید در نگاه بیرونی اینگونه به نظر آید که ارتش به راحتی میتواند مقابل یک گروه نه چندان بزرگ بایستد، اما وقتی دنیای استکبار، که این جریان را ملعبه دست خود کرده بود تا به هدفش برسد، پشت شقیترین انسانها بایستد، آن وقت است که آتش بالا میگیرد و کار سختتر میشود.
دولت قانونی سوریه به ریاست بشار اسد تصمیم گرفت از ایران که مواضع خود را در محور مقاومت با او یکی میدانست درخواست کمک کند. از طرفی حالا تروریستهای تکفیری به قدری خاک سوریه را غصب کرده بودند که امر به آنها مشتبه شده بود نکند واقعا خبری است!
از همین رو میگفتند پس از برپایی خلافت در سوریه به سراغ دیگر کشورها از جمله ایران خواهیم رفت. سرانجام جمهوری اسلامی تصمیم گرفت برای تحقق دو هدف به سوریه برود؛ یکی نابودی این دشمن تکفیری و نجات مردم بیگناه سوری که فریاد مظلومیت و دادخواهیشان بلند شده بود و دیگری صیانت از کشور خود در خارج از مرزها.
اتفاقی که نوع جدیدی از دفاع را برای نظامیان ما رقم میزد و مردم عادی به دلیل عدم تبیین وقایع در آن زمان نمیتوانستند تحلیل درستی از آنچه در حال رخ دادن است، داشته باشند.
شهید محمود رادمهر میگوید چرا مدافعان حرم به سوریه رفتند؟بسیاری فکر میکردند افرادی که در لباس مدافع حرم عازم سوریه میشوند، برای جنگیدند پولهای هنگفتی میگیرند و یا عدهای برایشان این سوال مطرح بود که جنگ در یک سرزمین دیگر چه ربطی میتواند به ما داشته باشد؟ میگفتند: جوانان ما دارند برای یک کشور بیگانه جانشان را میدهند و این، اشتباه حکومت است.
حتی برخی پا را فراتر میگذاشتند و به خانواده داغدار برخی از این شهدا که در برههای حتی نمیشد محل شهادت آنها را بیان کرد، توهین میکردند. اینکه چقدر پول گرفتید و در ازای رفتن عزیزتان چه امکاناتی دریافت میکنید؟
اواسط دهه 90 آتش جنگ بالا گرفته بود و کم کم مسئولین و رسانهها تصمیم گرفتند در مورد آنچه در سوریه میگذرد روشنگری کنند و هدف از اعزام نظامیان ایرانی به منطقه شام را بیان کنند.
رفته رفته افکار عمومی جامعه با این هدف مقدس آشنا شد. هرچند هنوز بودند کسانی که یا نمیخواستند حرف حق را بشنوند و یا همچنان هضم این تحلیلها برایشان سخت بود. کم کم بحث حقوقهای بالا را مطرح کردند و رسانهها و خانواده مدافعان حرم مجبور شدند برای اینکه فضا روشنتر شود فیشهای حقوقی مدافعان حرم را منتشر کنند.
به سالهای پایانی دهه 90 که میرسیدیم، دیگر فضا کاملا روشن بود و همه میدانستند در سوریه چه میگذرد و ایران برای چه به این کشور نیرو اعزام میکند. اینکه عموم مردم آن هم در سالهای ابتدایی جنگ دچار اشتباه و سردرگمی شوند، جای خرده گرفتن نداشت؛ زیرا همانطور که پیشتر مطرح شد با شکل جدیدی از مبارزه و دشمن روبهرو بودند.
اما حالا پس از گذشت بیش از یک دهه هنوز هستند معاندانی که میخواهند مقدسات و جهاد ملت را با یاوه گویی خود آلوده کنند و شاید به این طریق بتوانند ابراز وجود کنند.
روزهای اخیر باورهای مردم به واسطه خزعبلات مردی که پیش از جنگ سوریه به علت فتنه گریهایش در حصر به سر میبرد، خدشهدار شده است. یک روز میرحسین موسوی از سرکردگان طیف اصلاحطلب صبح از خواب بیدار میشود و تصمیم میگیرد خودی نشان دهد! اما آنقدر بزرگتر از دهانش حرف میزند و آش را به قدری شور میکند که حتی همفکران و همراهانش نیز زبان به کام میگیرند و نمیتوانند نه در رد و نه در تأیید سخنان او حرفی بزنند.
توهین او در بیانیهای که منتشر کرده، به مدافعان حرم و خصوصا شهید عزیز ما، حبیب حرم، حاج حسین همدانی دل مردم را به درد میآورد، اما آنچه از بیرون این ماجرا به چشم میخورد، خرفت شدن پیرمردی است که سالها در گوشهای نشسته و دیگر قدرت تحلیل وقایع را از دست داده است.
از این رو شاید خیلی نباید به این یاوههای او واکنش نشان داده میشد. اما قلب مردم به درد آمده و این روزها هر کسی به هر صورتی که میتواند همدلی خود را با این شهید عزیز نشان میدهد. یکی در اینستاگرام پست میگذارد و دیگری عکس پروفایل خود را به عکس ایین شهید تغییر میدهد. بسیاری از چهرهها نیز سعی میکنند با نوشتن جمله یا گفتن حرفی انزجار خود را از این بیانیه نشان دهند.
وقایعی از این دست ما را به یاد این بیت از شعر حضرت حافظ میاندازد:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عِرض خود میبری و زحمت ما میداری
انتهای پیام /