ارکستر ملی ایران و نوازندهای که رهبر شد
اما از نظر کیفیت اجرا در طول کنسرت شاهد ایراداتی در قسمتهای مختلف بودیم، گاهی اجرای برخی نتها مخدوش بود و در بخشهایی که ویلنسلها انیسون اجرا میکردند دیسونانسهای فاحشی به گوش میخورد. ناهماهنگیهای ریتمیک در تمپوهای سریع از دیگر ایرادات قابل اشاره از این اجرا بود اما این ارکستر در به نمایش گذاشتن نوانسها عملکرد نسبتاً خوبی از خود ارائه داد و کرشندو و دکرشندوهایی هماهنگ را اجرا میکرد.
اما در رابطه با رهبری مازیار ظهیرالدینی باید گفت که شاهد حضور یک نوازنده در هیبت یک رهبر بودیم. حرکات دستش تقریباً در طول اجرا یکنواخت بود. در بیشتر موارد ارکستر به گونهای ناهماهنگ نواختن خود را آغاز میکرد که تا حدی این اشکال متوجه رهبر ارکستر است. اما از آنجا که ظهیرالدینی خود نوازنده با سابقه ساز زهی است شاید آشنایی خوبی با چالشها و نوع نواختن نوازندگان در این اجرا داشت و میتوانست؛ چه در اجرا و چه در تمرینها نوازندگان را به درک درست تری از قطعات برساند.
این اولین بار نیست که از یک نوازنده خوب کشور به عنوان رهبر در ارکسترهای مهم کشور استفاده میشود کمتر از یک ماه پیش نیز شاهد حضور حسین شریفی نوازنده ترومبون به عنوان رهبر ارکستر صدا و سیما در جشنواره فجر بودیم.
اما پرسش اصلی اینجاست که به جای استفاده از نوازندگان به عنوان رهبر ارکستر، چرا از جوانان و باتجربههای متخصص در حوزه رهبری ارکستر استفاده نمیشود؟ چرا از جوانان و باتجربههای کشورمان که در دانشگاههای معتبر جهان درسِ رهبری ارکستر خواندهاند برای رهبری ارکستر ملی یا ارکستر سمفونیک تهران دعوت نمیشود؟
در کل در رابطه با اجرای ارکستر ملی باید گفت که انتظار بیشتری از ارکستر ملی ایران میرفت و میتوانست با کیفیت بهتری روی صحنه ظاهر شود. اما روی هم رفته با انتخاب رپرتوار خوبی که انجام شده بود توانست شبی جذاب را برای مخاطبان موسیقی بیافریند.
ذکر این نکته هم لازم است که استقبال چندانی از این اجرا نشده بود و سالن آنطور که باید و شاید از مخاطبان موسیقی پر نشده بود. حال انتظار داریم که در سال جدید با سیاستگذاریهای بهتر این ارکستری که میتواند نقش بسزایی در اعتلای موسیقی ایرانی داشته باشد را درخشانتر و تاثیرگذارتر ببینیم.
نوشته: فرید پریش