شنبه 3 آبان 1404

از «کوچه مهتاب» تا «دلشدگان»؛ شعرهایی از مشیری که گرد زمانه بر آن ننشست

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
از «کوچه مهتاب» تا «دلشدگان»؛ شعرهایی از مشیری که گرد زمانه بر آن ننشست

فریدون مشیری در بیش از نیم قرن فعالیت ادبی خود، اخلاق و انسانیت را موضوع اصلی شعرهای خود قرار داد؛ انتخابی که رمز ماندگاری سروده‌های او در دهه‌های مختلف است.

فرهنگی

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فریدون مشیری برای بسیاری از ادب‌دوستان و شاعران نه یک شاعر نوپرداز، که شاعری صاحب‌سبک در این زمینه است. سبک شعر و موضوعاتی که شاعر به آنها در طی بیش از نیم قرن فعالیت ادبی خود پرداخت، مسیری را فراروی شاعران پس از خود قرار داد که از دل آن، جوانه‌های جدیدی در سرزمین شعر این کشور روییدند.

مشیری با درک نیاز زمانه، نه خود را ملتزم و مقید به سبک و زبان گذشتگان کرد و در برابر موج نوجویی دیگر شاعران ایستاد و نه چون برخی از شاعران نوپرداز، در از هم پاشیدن سنت گذشته اصرار ورزید. او راه میانه‌ای را برگزید که به گفته ردلف گلیکه، پژوهشگر سوییسی، شکاف مصنوعی ایجاد شده میان این دو گروه را بست و به آن خاتمه داد.

مشیری در سی‌ام شهریورماه 1305 در تهران به دنیا آمد، در خانواده‌ای که اهل ذوق و شعر و موسیقی بودند. مادرش با تخلص "خورشید" گاه گاهی طبع شاعری‌اش را بر صفحه دفتر رقم می‌زد و پدرش، اهل خواندن اشعار حافظ و فردوسی بود. پدربزرگش نیز دستی بر شاعری داشت؛ هرچند دفتر شعری از او هیچ‌گاه منتشر نشد. مشیری در چنین خانواده‌ای بالید. پس از آن، حضور در دارالفنون و دبیرستان ادیب، سبب شد تا از همان نوجوانی قدم در وادی شعر بگذارد. اولین سروده‌های را زمانی سرود که شاگرد دبیرستان بود. پس از آن، مشیری از جمله شاعران معاصر بود که ب گرایش به رمانتیسم فردی، فعالیت‌های خود را ادامه داد. هرچند او در این مسیر تنها و یگانه نبود، اما سبک کار و توجه او به مفاهیم عمیق انسانی، سبب شد تا چهره‌ای متمایز از هم‌قطاران داشته باشد.

شباهت عجیب دو غزل از فریدون مشیری و شفیعی کدکنی

مشیری شعر را در خدمت مفاهیمی چون رواداری، عشق‌ورزی، انسان‌دوستی، مفاهیم اخلاقی و... قرار داد؛ انتخابی که تاریخ انقضا بر سروده‌هایش را کنار زده و سبب شد تا پس از دهه‌ها، همچنان شنیدنی و خواندنی باشد. در کنار اندیشه، شاعر با انتخاب زبانی لطیف و هنرمندانه، تلاش دارد تا چون معلمی مشفق، مخاطب اشعار خود را به درک عمیق زندگی رهنمون سازد.

رمانتیسم فردی در اشعار مشیری از دهه 40 که کمی از سرکوب‌های سیاسی کاسته شد، رنگ رمانتیسم اجتماعی به خود گرفت. در این مسیر، شاعر برخلاف شاعرانی چون فروغ، بر سیاهی‌های جامعه تأکید ندارد، او منتقدی است امیدبخش که رویکرد تعلیمی را برمی‌گزیند. تفاوت دیگر کار مشیری با برخی دیگر از شاعران هم‌سو، بهره بردن از فرهنگ ایرانی اسلامی در فعالیت در این سبک ادبی است. هرچند رمانتیسم بر اخلاق‌گرایی تمرکز دارد، مشیری آن را از سرچشمه فرهنگ ایرانی می‌نوشاند.

نوع نگاه شاعر به این معارف در کنار انسان‌دوستی بی حد و مرز او، سبب شده تا بسیاری از سروده‌های مشیری حتی با گذشت چند دهه از سرایش شعر، برای انسان امروز و حتی فردا به کار آید و خواندنی و قابل تأمل باشد. نمونه‌ای از این اشعار، قطعه «بس کنید» است که شاعر در مظلومیت کودکان فلسطینی سروده و در آن، به حاکمان و صاحبان قدرت می‌تازد. این قطعه چندی پیش در حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به بیمارستان‌های غزه و کشتار مردم بی‌دفاع و غیر نظامی، بار دیگر توسط کاربران فضای مجازی بازنشر شد:

شرم‌تان باد ای خداوندان قدرت

شرم‌تان باد ای خداوندان قدرت

بس کنید

بس کنید از این همه ظلم و قساوت

بس کنید

ای نگهبانان آزادی

نگهداران صلح

ای جهان را لطف‌تان تا قعر دوزخ رهنمون

سرب داغ است اینکه می‌بارید بر دل‌های مردم، سرب داغ

موج خون است این که می‌رانید بر آن کشتی خودکامگی، موج خون

گر نه کورید و نه کر

گر مسلسل‌هاتان یک لحظه ساکت می‌شوند

بشنوید و بنگرید

بشنوید این وای مادرهای جان‌آزرده است

کاندرین شب‌های وحشت سوگواری می‌کنند

بشنوید این بانگ فرزندان مادرمرده است

کز ستم‌های شما هر گوشه زاری می‌کنند

بنگرید این کشت‌زاران را که مزدوران‌تان

روز و شب با خون مردم آبیاری می‌کنند

بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر بیدادتان را بردباری می‌کنند

دست‌ها از دست‌تان ای سنگ چشمان، بر خداست

گر چه می‌دانم

آنچه بیداری ندارد خواب مرگ بی‌گناهان است، وجدان شماست

با تمام اشک‌هایم باز نومیدانه خواهش می‌کنم

بس کنید

بس کنید

فکر مادرهای دلواپس کنید

رحم بر این غنچه‌های نازک نورس کنید

بس کنید

از دیگر قطعات مشیری که در سال‌های اخیر مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت و در برخی مواقع، وبه اصطلاح وایرال هم شد، قطعه "ریشه در خاک" است که شاعر آن را با احساسی عمیق از حس تعلق به خاک وطن سروده:

من اینجا ریشه در خاکم

من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم

من اینجا تا نفس باقی است می‌مانم

من از اینجا چه می‌خواهم، نمی‌دانم...

اما شعر مشیری از جهات دیگری نیز در حافظه جمعی ایرانیان حضور دارد؛ هرچند ممکن است مخاطب شاعر آن را نشناسد. شعر او به جهت نرمی و لطافت کلام، بارها مورد توجه خوانندگان و موسیقی‌دانان قرار گرفته و اجرا شده است، نمونه‌ای از آن، قطعاتی همچون "گل‌چهره" و تصنیف "دلشدگان" است که توسط محمدرضا شجریان در آلبومی با همین عنوان با آهنگسازی حسین علیزاده در سال 1371 خوانده شد. آلبومی که قطعاتی از فیلم "دلشدگان" علی حاتمی را عرضه می‌کرد؛ فیلمی خوش‌ساخت و خوش‌مضمون که در آن شرح حال یک گروه موسیقی را روایت می‌کرد.

شجریان پس از آن نیز قطعاتی از مشیری را در آلبوم "بوی باران"، "آه باران" و "فریاد" اجرا کرد‌. اشعار او در سال‌های بعد توسط خوانندگانی چون همایون شجریان و علیرضا قربانی نیز اجرا شد.