استثنای «ممدانی»، قاعدهای علیه ایران!
پیروزی زهران ممدانی در یک ساختار سیاسی باثبات در آمریکا، برای بسیاری الهامبخش است و توجه عمومی را جلب میکند. اما برخلاف اغراق منتقدین شورای نگهبان در ایران، این رویداد فقط در بستر خاصی قابل فهم است. ممدانی در ساختاری فعالیت کرده که در آن ثبات نهادی، اعتماد به تداوم دولت و عدم تهدید بیرونی علیه اصل سیستم وجود دارد. او در چارچوبی وارد سیاست شده که امنیت سیاسی از پیش تضمین شده و در نتیجه امکان پرداختن به مسائل اجتماعی و شهری فراهم بوده است.
در ایران وضعیت متفاوت است. ما در فضایی زندگی میکنیم که تهدید براندازی و فرسایش ساخت سیاسی به ویژه از سوی کشور ممدانی همواره حضور دارد. این تهدید نه لزوماً در شکل نظامی مستقیم، بلکه در قالب جنگ ترکیبی رسانهای، تحریمی و فشارهای نخبگانی فعال است. همان کشوری که ممدانی در آن فرصت رشد یافت، همزمان در تلاش برای تضعیف توان ملی و ظرفیت توسعه در ایران است. این واقعیت تعیینکننده است و شرایط و اولویتهای ما را از سایر جوامع جدا میکند.
شهروند ایرانی، حتی اگر مقام دولتی نداشته باشد، ناچار است بخشی از توان ذهنی و اجتماعی خود را صرف مقابله با عملیات تخریبی علیه افکار عمومی کند. این یک هزینه دائمی است. دشمنی که نمیتواند ساختار را فروبریزد، تلاش میکند آن را همواره در وضعیت ترمیم و مصرف انرژی نگه دارد. در منطق جنگ، زخمی کردن و واداشتن طرف به صرف هزینه، گاه مؤثرتر از حذف کامل است. این همان چیزی است که امروز علیه ایران جریان دارد. هدف لزوما آن نیست که ایران از پا بیفتد، بلکه آن است که فرصت تمرکز برای ساختن نداشته باشد.
از این رو ما ناچاریم سطح بازدارندگی را افزایش دهیم. آمریکا از دشمنی دست نکشیده و ما نیز اگر بخواهیم بقا و امنیت داشته باشیم باید میدان مقابله را حفظ و تثبیت کنیم. توسعه نیازمند امنیت است و امنیت بدون مقاومت فعال شکل نمیگیرد. به این سان، هر گونه ساختن، چه در حوزه اقتصادی و صنعتی و چه در حوزه دفاعی و رسانهای، معنا و کارکردی امنیتآفرین پیدا میکند. توسعهای که نتواند امنیت و اقتدار تولید کند، پایدار نخواهد بود. و اگر ما بتوانیم به سطحی از بازدارندگی نظامی و امنیتی برسیم، آنگاه شاید بتوان در فضادادن بیشتر یا شانس بیشتر دادن به منتقدین، انعطاف بیشتری نشان دهیم. هر چند پیروزی ممدانی یک استثنا در تاریخ آمریکا بوده و نباید آن را بدل به قاعدهای برای نقد شورای نگهبان و نظام کرد؛ کاری که برخی این روزها سعی بر آن دارند!
پیروزی ممدانی قابل احترام است، اما نمیتوان آن را نسخهای آماده برای ایران دانست. او در جایی سیاستورزی میکند که اصل بقا و ثبات ساختار مفروض گرفته شده و با اینکه خود عامل جنگ افروزی در دنیاست، اما درون مرزهای خود را از این جنگ دور نگه داشته است. ما اما در شرایطی هستیم که اصل بقا باید هر روز حفاظت شود. در چنین وضعیتی جنگ، هر چند نرم، ادامه دارد و تا زمان تثبیت امنیت، توسعه ناگزیر در حاشیه قرار میگیرد. این یک انتخاب ایدئولوژیک نیست. این یک ضرورت راهبردی است.
در نهایت، باید گفت اگر کسی زهران ممدانی را از استثنا به کل برکشید، دچار نوعی مغالطه ی تعمیم ناروا در خصوص خود آمریکاست. اگر سپس این نمونه و استثنا را بدل به قاعده ای و مبنایی برای نقد ایران کرده و به ایران تعمیم ناروا داد، دچار مغالطه مضاعف شده است.