یک‌شنبه 25 آبان 1404

استقلال عقل در برابر الهیات کلیسایی؛ «پدر لیبرالیسم» چه مفاهیمی را در قرن چهاردهم مطرح کرد؟ + فیلم

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
استقلال عقل در برابر الهیات کلیسایی؛ «پدر لیبرالیسم» چه مفاهیمی را در قرن چهاردهم مطرح کرد؟ + فیلم

پژوهشگر حوزه علوم انسانی گفت: ویلیام اوکامی در عصر متأخر قرون وسطی صاحب نخستین ایده‌های استقلال عقل و آزادی فردی بوده و این ایده‌ها بعدها پایه‌های لیبرالیسم مدرن را شکل داده است.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو، رامین پورمند، پژوهشگر حوزه علوم انسانی در گفتگو با SNNTV درباره سرآغاز شکل‌گیری جهان‌بینی مدرن اظهار داشت که در قرن سیزدهم و چهاردهم، متفکرانی پدید آمدند که «جور دیگری» به مسائل نگاه می‌کردند و دیدگاه‌های آنان در تضاد با سنت دوگماتیک کلیسایی قرار داشت.

او به جریان اومانیسم و تأثیر روح حاکم بر دوره رنسانس اشاره کرد و گفت: نخستین چهره‌ای که می‌توان او را در سرآغاز این تحولات قرار داد، ویلیام اوکامی است؛ متفکری متعلق به دوره متأخر قرون وسطی که ایده‌هایش راهگشای اندیشمندان پس از خود شد.

به گفته این پژوهشگر، اوکامی در حوزه فلسفه به‌عنوان مروج نومینالیسم و نظریه‌های جزئی‌گرایانه شناخته می‌شود؛ کسی که علیه کلیات در نظام متافیزیکی قرون وسطی استدلال می‌کرد و بر اهمیت جزئیات تأکید داشت. اما اهمیت اصلی او در حوزه فلسفه سیاسی است؛ جایی که با تأکید بر آزادی وجدان، آزادی فردی و اراده آزاد انسان، نقش مهمی در شکل‌گیری مبانی فکری جهان مدرن بر عهده گرفت.

پورمند خاطرنشان کرد: اوکامی بر این باور بود که انسان به‌واسطه عقل خود «آزاده که انتخاب و تصمیم بگیرد» و همین تأکید بر استقلال عقل، موجب شد او راولو با تسامحپدر لیبرالیسم مدرن بنامند. البته اوکامی را نمی‌توان لیبرال به معنای کلاسیک امروزی دانست، زیرا در دل ساختار کلیسایی آن زمان قرار داشت، اما ایده‌هایش در نهایت مسیر تحولات فکری غرب را تغییر داد.

وی همچنین توضیح داد که زمینه‌های استقلال عقل از الهیات مسیحی، پیش‌تر با ورود آثار فیلسوفان جهان اسلام همچون کندی، فارابی، ابن‌سینا و ابن‌رشد به اروپا فراهم شده بود؛ آثاری که نظام فلسفی منسجمی از ارسطو و افلاطون را به غرب منتقل کردند و عقل‌گرایی را تقویت نمودند. این عقل‌گرایی، ابتدا برای دفاع از الهیات مسیحی به کار رفت، اما به‌تدریج استقلال یافت و در متفکری مانند اوکامی به اوج رسید.

پورمند در ادامه به مارسلیوس پادوائی نیز اشاره کرد و گفت: متفکری هم‌دوره با اوکامی بود که در مراحل اولیه جنبش اومانیستی قرار داشت و برای نخستین‌بار سخن از اقتدار سیاسی مردم در برابر سیطره کلیسا مطرح کرد. او بر این باور بود که «منشأ اقتدار در خود مردم است» و آنان باید با عقل جمعی خود درباره سرنوشت‌شان تصمیم بگیرند.

پورمند در پایان تأکید کرد که مجموعه این دیدگاه‌ها، سرآغاز شکل‌گیری جهان‌بینی مدرن و استقلال عقل از الهیات کلیسایی در غرب بود.