«اسلام و حقوق کودک»؛ کتابی برای فهم جایگاه کودک در دین خاتم
کتاب اسلام و حقوق کودک نوشته آیت الله دکتراحمد بهشتی است که به همت بوستان کتاب در 270 صفحه و ده بخش منتشر شده است.
امام سجاد (ع): و اما حق فرزند تو این است که بدانی او قسمت از وجود توست و در نیکی و بدی خود در این دنیا به تو بستگی دارد و تو در تربیت و ادب آموزی و خداشناسی او مسئولیت داری و باید او را در اطاعت فرمان خدا، در آنچه مربوط به تو و اوست، کمک رسانی. در احسان به او پاداش می گیری و در بدی به او کیفر می بینی. عمل تو درباره او مانند کسی باشد که یقین دارد به کارهای نیکو او در این آتش آرایش می باید و به واسطه حسن قیام به وظایف و مسئولیت ها در پیشگاه خداوند معذور است.
نظر به این که ملل متحد در اعلامیه های حقوق بشر تأکید نمودهاند که همه افراد بدون در نظر گرفتن نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقاید سیاسی و یا سایر عقاید، اصلیت اجتماعی یا ملی، ثروت، و یا ویژگی های دیگر، مشمول حقوق و آزادی توصیه شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر می باشد نظر به اینکه کودک به علت عدم تکامل رشد بدنی و فکری، قبل و بعد از تولد به مراقبت و توجه خاص، که شامل حمایت قانونی می باشد نیازمند است... بنابراین مجمع عمومی سازمان ملل، این اعلامیه حقوق کودک را با این هدف که ایام کودکی، توأم با خوشبختی بوده و از حقوق و آزادی هایی که در پی خواهد آمد به خاطر خود و جامعه اش بهره مند شود، رسما به آگاهی عموم می رساند.
این ها بخشی از کتاب اسلام و حقوق کودک نوشته آیت الله دکتراحمد بهشتی است که به همت بوستان کتاب در 270 صفحه و ده بخش منتشر شده است.
این کتاب با استناد به آیات و روایات به معرفی دیدگاه اسلام در خصوص حقوق کودک و مقایسه آن با اعلامیه جهانی حقوق کودک پرداخته است بنابراین این اثر در قالب یک پژوهش تطبیقی حقوق کودک را از منظر اسلام با توجه به اعلامیه حقوق کودک در ده بخش مورد بررسی قرار داده است.
نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: در این کتاب سعی شده است که مقایسه ای میان محتوای اعلامیه حقوق کودک و مضامین دلنشین اسلامی به عمل آید، تا معلوم شود که بشر هر اندازه در مسائل حقوقی و تربیتی پیشرفت کند، هرگز سخنی فراتر و بالاتر از اسلام نخواهد گفت، زیرا فراتر و بالاتر از وحی الهی و بیانات پیشوایان معصوم (ع) سخنی دیگر نیست.
نویسنده در بخش اول کتاب با عنوان رفع تبعیض، حقوق کودکان در زمینه تعلیم و آموزش به ویژه کودکان دیرآموز را مورد توجه قرار می دهد و با بیان این که هم اعلامیه حقوق بشر و هم اعلامیه جهانی حقوق کودک به منظور پایان بخشیدن به حکومت عواطف تعدیل نشده و محکوم ساختن تمام کارهایی است که فقط سرچشمه عاطفه دارند و گاهی هم جنون آسا صورت می گیرند، قرآن را به عنوان نخستین منبع تعلیمات اسلامی، منبعی از برنامه های تعدیل عواطف و شکستن سدهایی که مانع حق و عدالت و انصاف هستند معرفی می کند و ادامه می دهد قرآن کریم به هیچ وجه اجازه نمی دهد که انسان حق و عدالت را فدای خودخواهی و شهوت و کینه و مهرورزی بکند و در ادامه آیاتی از قرآن و روایاتی از معصومین برای اثبات این امر آورده است.
بخش دوم کتاب با عنوان حمایت کودک، اصل دوم اعلامیه جهانی حقوق کودک را که مطرح می کند کودک باید از حمایت ویژه برخوردار شود و امکانات و وسایل ضروری جهت پرورش بدنی، فکری، اخلاقی و اجتماعی وی به نحوی سالم و طبیعی و در محیطی آزاد و محترم، توسط قانون یا مراجع ذی ربط در اختیار وی قرار گیرد و در وضع قوانینی بدین منظور، منافع کودکان باید بالاترین اولویت را داشته باشد، بررسی می کند و با بیان روایتی از حضرت علی (ع) و پیامبر (ص) اهتمام پیشوایان اسلام در خصوص این مهم را یادآور می شود.
بخش سوم کتاب به سومین اصل اعلامیه جهانی حقوق کودک یعنی حق داشتن نام و تابعیت می پردازد و در زمینه تابعیت دو واژه " وطن اسلامی" و "وطن اصطلاحی" را تعریف می کند، همچنین در ادامه این فصل تاثیر انتخاب نام بر روحیه کودک و ایجاد برخی مشکلات روحی همچون حقارت و بیان روایت هایی که نشان از اهمیت دین اسلام به مقوله انتخاب نام برای کودک دارد را طرح می کند.
در بخش چهارم هم اصل چهارم اعلامیه را که می گوید کودک باید از امنیت اجتماعی بهره مند گردد، در محیطی سالم پرورش یابد و بدین منظور، کودکان و مادران باید از مراقبت و حمایت خاص - که شامل توجه کافی پیش و بعد از تولد می شود - بهره مند شود. کودک باید امکان برخورداری از تغذیه، مسکن، تفریحات و خدمات پزشکی مناسب را داشته باشد، را مورد بررسی قرار می دهد و در همین رابطه امنیت کامل جانی و جسمی کودک در خانواده به عنوان نهاد اجتماعی کوچک و مملکت و جهان به عنوان جامعه بزرگ مورد توجه قرار می دهد و مبارزه اسلام با سنت کشتن فرزندان دختر و حمایت های شوهر از همسرش در نقش مادری را با بیان روایات متعدد مطرح می کند.
بخش پنجم کتاب مختص اصل پنجم است که می گوید کودکی که از لحاظ بدنی، فکری یا اجتماعی معلول است، باید تحت توجه خاص، آموزش و مراقبت لازم متناسب با وضع خاص وی قرار گیرد و نویسنده با تأکید بر اینکه برای کودکانی که نقص جسمی یا روحی دارند دو راه وجود دارد ادامه می دهد یکی راه ترحم و ارفاق و تأمین نیازمندیهای ایشان، بدون این که انتظاری از آنان داشته باشیم؛ راه دیگر این است که آن ها را نیز وادار کنیم که در حد استعداد و توانایی، دست به کارها و فعالیت هایی بزنند و در ازای کوشش ها و زحمات خود، همچون دیگران دستمزدی و حقوقی دریافت دارند و با مناعت طبع و استقلال، زندگی شرافتمندانه ای برای خود تشکیل دهند. بدون تردید، راه دوم، هم به سود خود کودکان است و هم به سود اجتماع است.
بخش های ششم تا دهم این کتاب هم به ترتیب دیگر اصول دهگانه اعلامیه جهانی حقوق کودک شامل: کودک جهت پرورش کامل و متعادل شخصیتش نیاز به محبت و تفاهم دارد و باید حتی الامکان تحت توجه و سرپرستی والدین خود، و به هر صورت در فضایی پرمحبت در امنیت اخلاقی و مادی پرورش یابد، کودک باید از آموزش رایگان و اجباری حداقل در مدارج ابتدایی بهره مند گردد. کودک باید از آموزشی بهره مند شود که در جهت پیشبرد و ازدیاد فرهنگ عمومی او بوده و چنان سازنده باشد که در شرایط مساوی بتواند استعداد، قضاوت فردی، درک مسؤولیت اخلاقی و اجتماعی خود را پرورش داده و فردی مفید برای جامعه شود، کودک باید در هر شرایطی جز اولین کسانی باشد که از حمایت و تسهیلات بهره مند گردد، کودک باید در برابر هرگونه غفلت، ظلم، شقاوت و استثمار حمایت شود، کودک باید در مقابل هرگونه اعمال و رفتاری که ترویج تبعیضات نژادی، مذهبی و غیره را ممکن سازد حمایت شود، را با بیان آیات و روایات و حتی برخی از اشعار تبیین می کند.
انتهای پیام