«اشتراک صفر»؛ مانع بزرگ وحدت بر سر اصول مشترک
گروههای اصولگرا تا زمانی که به یک وحدت گفتمانی بر سر مسائل اصولی دست پیدا نکنند، وحدت تاکتیکیشان شکست خواهد خورد.
نزدیک انتخابات، کلیدواژه «وحدت» محور اصلی سخن جریانها و گروههای مختلف سیاسی میشود. هرکدام سعی میکنند با استفاده از این کلمه، سهم بیشتری در فهرست نهایی جبهه انقلاب داشته باشند. بااینحال تجربه تاریخی نشان میدهد اگر در این همافزایی، به مبانی فکری بنیادین توجهی نشود، نقطه پایانی این مسیر چیزی جز تفرقه، اختلاف و ورود همزمان کاندیداهای مختلف نخواهد بود.
در سالهای گذشته، وحدت در میان نیروهای سیاسی و انقلابی به یکی از مباحث داغ روزهای ماقبل انتخابات تبدیل شده و هر یک از احزاب، گروهها و شخصیتهای سیاسی دراینخصوص به اتخاذ مواضع مختلفی روی آوردهاند.
با بررسی تاریخچه مکانیسم وحدت در جبهه اصولگرایی، شاید بتوان اولین تجربه را در دوره اصلاحات و پیش از انتخابات 84 در نظر گرفت. تجربهای که به شکلی تلخ و ناموفق پیش رفت و عملاً از درون پاشید. در تجربه سال 84، تصمیمگیری برای کاندیدای انتخاباتی ابتدا برعهده «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب» گذاشته شد؛ اما تصمیمات این شورا بهجای تکیه بر مبانی و ارزشها، حول محور قدرت شخصیتها و سهمیهبندی سیاسی جریان پیدا کرد که در نهایت یک شکست بزرگ برای شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به ریاست ناطق نوری رقم زد.
پس از تجربه تلخ و ناموفق «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب»، شرایط پیش از هر انتخابات این اجازه را نداد تا سران جناح اصولگرایی مکانیسمی برای ارائه لیست یا کاندیدای واحد ارائه کنند. در انتخابات ریاستجمهوری سال 88 تشکلهای مختلف اصولگرایی تقریباً در حمایت از محمود احمدینژاد به اجماع رسیدند که البته شدت و ضعف وجود داشت و موارد استثنایی هم به چشم میخوردند. بااینحال انتخابات مجلس نهم در سال 90 فاقد چنین شرایطی بود؛ چراکه با قهر عموم جناحهای اصلاحطلب از صندوق آرا و تحریم انتخابات، عملاً رقابت درون جناحی بر صندوقهای رأی حاکم بود.
در این انتخابات، جبهه پایداری با اعتراض به فرایند وحدت اصولگرایان، راه خود را از آنها جدا کرد. پایداری در این انتخابات تلاش کرد بر اساس گفتمان خود به ارائه فهرست نمایندگان مدنظر خود بپردازد که نتیجه آن، حضور افرادی ناشناخته در لیست این جبهه بود که بیانگر توجه به افراد اصلح بهجای صالح مقبول توسط آنان بود.
در مقابل جبهه متحد اصولگرایان به یک تقسیمبندی سیاسی روی آوردند و بنا بر آن تقسیمبندی به یک وحدت تاکتیکی رسیدند که البته خیلی زود به شکست انجامید؛ چراکه ترکیب نامتجانس این فهرست سبب شد تا دو گروه اصلی سیاسی تشکیلدهنده این فهرست یعنی حزب مؤتلفه و جمعیت ایثارگران تنها در ظاهر با هم ائتلاف کنند و در دوران انتخابات هر کدام اعضای گروه مقابل را از فهرست رأیدادن حذف کنند و لیستهایی همچون «اصولگرایان اصلح» به وجود بیاید!
چندی بعدازاین انتخابات بود که تحلیل اعضای جبهه پایداری مبنی بر نادرست بودن سازوکار وحدت تاکتیکی و تلاش برای تشکیل یک ائتلاف گفتمانی، تأیید شد و اختلافات گسترده میان اعضای جبهه متحد اصولگرایان بر سر اعضای هیئترئیسه مجلس نهم، همگان را به این نتیجه رساند که از ابتدا هم وحدتی در کار نبوده است و صرفاً یک ائتلاف سیاسی در این زمینه برای ورود به مجلس صورتگرفته است.
شکست مکرر این فرایند این بار هم تجربه عبرتآموزی برای برخی اصولگرایان به همراه نداشت. انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در سال 92 موعدی بود تا مسیر آزموده شده مجدداً آزمایش شود. در تجربههای پیشین هرچند فرایند وحدت شکست میخورد؛ اما نتیجه تا حد قابلقبولی به نفع جبهه اصولگرایان بود؛ اما وحدت تاکتیکی در انتخابات سال 92 شکستی تاریخی و مفتضح را برای اصولگرایان رقم زد.
این فرایند شکستخورده در انتخابات بعدی هم همراه اصولگرایان بود؛ اما پرسش مهم، چرایی این شکستهای پرتعداد «مکانیسم وحدت» در کارنامه آنهاست؟
وحدت در جبهه اصولگرایان بیش از آنکه یک اعتقاد باشد، یک تاکتیک سیاسی برای کسب کرسیهای قدرت است و به همین دلیل خیلی زود و پیشوپس از انتخابات فرومیپاشد.
بر اساس مبانی دینی، هر وحدتی با هر شخصی مطلوب نیست، بلکه زمانی وحدت ارزش دارد که بر اساس حق، باعث پیشرفت حق و در جهت رسیدن به هدف مقدسی باشد. در چنین شرایطی نباید برای دستیابی به وحدت از اعتقادات حق دست برداشت، چرا که مطلوبیت وحدت به حق بودن محور آن است و حق نباید فدای وحدت شود.
رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانی با دانشجویان در مردادماه سال 89 در پاسخ به پرسشی دررابطهبا وحدت حداکثری نیروهای انقلاب فرمودند: «منظور من اتحاد بر مبنای اصول است؛ بنابراین وحدت با کیست؟ با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازهای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مؤمنین. آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است.»
رهبر انقلاب معیار و ملاک برای جدایی و مرز اصول و سلیقهها را اینگونه معرفی کردند و فرمودند: «اصول، با سلیقههای گوناگون در زمینههای مختلف، با هم اشتباه نمیشود. اصول، پایههای فکری یک نظام و یک اساس حکومتی است. اسلام، از اصول است؛ استقلال، از اصول است؛ نظام دینی، از اصول است؛ رعایت قوانین اسلامی، از اصول است؛ جهتگیری عمومی ملت و کشور به سمت متدین شدن و جامعه را به سمت جامعه اسلامی کامل کشاندن، از اصول است. اصول ازاینقبیل است. سلیقهها این است که یک نفر با زید خوب است، با عمرو بد است؛ یکی از آن خوشش میآید، آن دیگری از آن خوشش نمیآید.»
در سال 98، اما شورای ائتلاف، از تاکتیک جدیدی به نام «اشتراک صفر یا اشتراک تهی» رونمایی کرد که کاملا مخالف سخنان رهبری درباره وحدت است. در انتخابات مجلس یازدهم و پیش از وحدت با جبهه پایداری در روزهای آخر، شورای ائتلاف با پیامک به نامزدهای منتخب خود اعلام کرده بود در صورت نرسیدن به یک لیست واحد به همراه دیگر جریانهای انقلابی، نامزدهایی که در لیست شورای ائتلاف هستند، باید تعهد دهند که تنها در همین لیست باقی خواهند ماند و در صورت حضور در لیستهای انتخاباتی دیگر، از لیست آنها کنار گذاشته میشوند. یکی از آسیبهای این ایده، تبدیل وحدت به یک موضوع صفر و صدی است، به این معنا که یا باید تمام لیست مشترک باشند یا هیچکدام از نفرات این لیست. درحالی که اگر وحدت براساس اصول مشترک باشد، درصورتی که یک لیست صددرصد مشترک به وجود نیامد، میتوان «وحدت حداکثری» را دنبال کرد. به بیان دیگر، زمانی که برخی از نامزدهای اصلح، مورد اجماع گروههای مختلف سیاسی هستند، حضور آنها میتواند نشان دهنده اصول مشترک و وحدت آفرین باشد. در چنین شرایطی است که به طور خودکار پنبه ایدهای که خاستگاهش نه اصول مشترک، که باند و جریانهای سهم خواه سیاسی است زده خواهد شد.
منبع: رجا نیوز
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی دولت