شنبه 3 آذر 1403

اعتماد: خاتمی باید با تندرو‌های جبهه اصلاحات مرزبندی کند

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
اعتماد: خاتمی باید با تندرو‌های جبهه اصلاحات مرزبندی کند

روزنامه اعتماد از خاتمی خواست با تندرو‌هایی که صدای آنها در جبهه اصلاحات غالب است مرزبندی کند.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: «نقدم را نسبت به روند کلی جریان اصلاحات می‌نویسم که در کانون آن جبهه اصلاحات قرار دارد. اولین نقدی که به جریان رسمی اصلاح‌طلبی دارم، ادبیات سیاسی غالب نزد آنان است و این را بار‌ها در مطالب خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم ذکر کرده‌ام. برای من روشن است که میان ادبیات سیاسی شما با بخشی از نیرو‌های سیاسی اصلاحات تباین آشکار وجود دارد، ولی در نهایت صدای کسانی به عنوان صدای اصلی اصلاح‌طلبی - که در بعضی از اعضای جبهه اصلاحات نمود بارز یافته - شناخته می‌شود که زبانی رادیکال و مبارزه‌جویانه دارند، زبانی که بنا به تحلیل من تناسبی با مشی و راهبرد اصلاح‌طلبانه ندارد. این رویکرد بیش از اینکه در پی اصلاح باشد، دنبال شکست دادن طرف مقابل و جایگزین شدن آن است، در دوگانه خیر و شر گرفتار است و در نتیجه، قادر به ایجاد همدلی و فهم مشترک نیست. ادبیات مبارزه لوازم و اقتضائات خاص خود را دارد، نگاهش به قهرمان و عمل قهرمانانه است، شجاعت در بیان مواضع را به معنای آن می‌داند که موضعی افشاگرانه بگیرد و... در این ادبیات، افرادی که هزینه می‌دهند، ارزشمند و حتی بحق هستند. در حالی که سیاست مبتنی بر اصلاحات معطوف به سود و خیری است که از سیاست نصیب جامعه و عموم می‌شود. سیاستِ مبارزه به‌طور معمول بازی را صفر و یک تعریف و خیر و شر را مطلق و حتی ذاتی می‌کند. ذات‌پنداری به دگماتیسم منجر می‌شود که لازمه سیاست مبارزه است.

مشکل دوم آنان که تا حدی هم متاثر از مشکل اول است، فقدان رویکرد تحلیلی مؤثر و راهگشاست. فقط در همین حد اشاره کنم که چارچوب تحلیلی این افراد بیش از آنکه معطوف به آینده باشد، اسیر چارچوب‌های گذشته است. تحلیل‌هایی که معطوف به شخصیت و روانشناسی افراد است (اغلب هم نادرست است) و به ساختار‌ها و عوامل اجتماعی توجهی ندارد. تحلیل‌هایی که در خدمت سیاست مبارزه است و نه در خدمت فهم واقعیت. شجاعت تصمیم‌گیری را در زندان رفتن و روی یک موضع ایستادن و مبارزه می‌داند، نه انعطاف‌پذیری و پیشبرد امور و خیر عمومی. به همین اندازه بسنده کرده و شرح بیشتر آن را به زمانی دیگر موکول می‌کنم.

مشکل سوم این است که این جریان در حال تبدیل شدن به یک گروه بسته با رویش‌های اندک و ریزش‌های فراوان است. یکی آنکه مواضع آنها (در کنار محدودیت‌های رسمی) باعث شده تا نسل بعدی و جوان‌تر جایگزین نشوند و از طرف دیگر، حلقه روابط خودشان هم بسته و محدود به شبکه روابط دوستی و خانوادگی شده است. کافی است که نگاهی به مجموعه افراد فعال آنان بیندازیم تا ببینیم که اینها چند دهه است که با یکدیگر دوست و آشنا هستند؟ آنان اغلب در شرایط معین تاریخی و سیاسی با یکدیگر قرابت فکری و رفتاری داشته‌اند، ولی این قرابت فکری کم‌کم به مراودات خانوادگی و شغلی و... تبدیل شده است و با تغییر شرایط همچنان همه آنان در یک گروه قرار دارند و، چون هویت و موجودیت خود را در مبارزه (علیه دیگری) تعریف می‌کنند، یک انسجام صوری و ناپایدار را تجربه می‌کنند، در حالی که جریان سیاسی پویا باید جاذبه و دافعه آن پاسخگوی نیاز‌های جامعه باشد.

به نظرم در حال حاضر جبهه‌بندی سنتی اصلاح‌طلب - اصولگرا سالبه به انتفای موضوع شده است. آنها بیش از آنکه رسم باشند، تبدیل به اسم شده‌اند. باید با نیرو‌های جدید از اصولگرایان درون ساختار قدرت و فراتر از آنان با نیرو‌هایی که در عرصه جامعه و فراتر از هر دو جناح سنتی هستند، همفکری و همراهی و برای خروج کشور از این وضعیت اقدام و کمک کرد. ترکیب جبهه‌ای که محصول جریان 1388 است، نمی‌تواند در دوران وفاق کارایی داشته باشد. تفاوت هوای سیاسی این دو دوره زمانی، بیش از تفاوت هوای زیستی میان زمستان منهای 10 درجه با تابستان 50 درجه است. متاسفانه برخی دوستان در سال 1388 منجمد شده‌اند و هنوز در پی حل مسائل ناشی از آن اتفاقات از طریقی ثابت و تکراری و البته ناموفق هستند و گمان می‌کنند رفع حصر لازمه وفاق است، در حالی که روشن است، وفاق مقدمه و شرط لازم رفع حصر است و نه برعکس.

مشکل چهارم که برآمده از مشکلات قبلی است، میرایی این جبهه با ادامه وضع موجود است. فقدان قدرت تطبیق‌پذیری، در کنار نگاه به گذشته و نداشتن تحلیل جامعه‌شناختی و غلبه پیوند‌های دوستی و انتسابی به جای پیوند‌های سیاسی و حرفه‌ای موجب شده که از یک سو به دلیل رودربایستی چشم بر خطا‌های یکدیگر ببندند و از سوی دیگر قادر به نوسازی و گسترش خود و نیز جذب و دفع کارآمد نیرو و فکر نیستند.»

درباره بخشی از ادعای عبدی مبنی بر این که «باید با نیرو‌های جدید از اصولگرایان درون ساختار قدرت و...، همفکری و همراهی»، گفتنی است که او قبلاً بی‌صداقتی خود را نشان داده است. عبدی شهریور 1395 در نشریه صدا خواستار اختلاف‌افکنی میان نیرو‌های انقلابی شده و نوشته بود: «مهم‌ترین عاملی که در شرایط کنونی به‌عنوان پیشران برنامه ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت میان اصولگرایان است. این هدف در 5 سال گذشته به نحو مطلوبی پیش رفته. نهائی کردن شکاف میان جناح حاکم، بسیار مهم است. اصلاح‌طلبان باید نقش «قُوِه»‌ای را بازی کنند که این شکاف را به مرز جدایی کامل برساند».

او همچنین در گفتگو با «عصر ایران»، 5 مهر 1391 اظهار کرده بود: «اگر ناطق نوری از جایگاه فعلی اش در جناح راست خارج شود و به اصلاح‌طلبان بپیوندد، چیزی به آنها اضافه نمی‌کند. اهمیت او در این است که در آن سو قرار دارد. آقای ناطق به این سو بیاید، جایگاهش را در آن سو از دست می‌دهد. او باید در آن سو خوب بازی کند».