افزایش ارجاع به عاشورا در قرن ششم؛ ماجرای کربلا در شعر دربار غزنوی

محمد مرادی در یادداشتهایی به بررسی «شعر عاشورایی» پرداخته، این گونه شعر را از آغازین قدمهای شعر فارسی پیگیری کرده و در هفتمین قسمت آن، اشارات عاشورایی در شعر درباری را پیگیری کرده است.
محمد مرادی در یادداشتهایی به بررسی «شعر عاشورایی» پرداخته، این گونه شعر را از آغازین قدمهای شعر فارسی پیگیری کرده و در هفتمین قسمت آن، اشارات عاشورایی در شعر درباری را پیگیری کرده است.
به گزارشخبرنگار مهر، محمد مرادی شاعر، منتقد ادبی و استاد دانشگاه در سلسله یادداشتهایی به بررسی «شعر عاشورایی» پرداخته و این گونه شعر را از آغازین قدمهای شعر فارسی پیگیری کرده است.
دقیق شدن در لحظات و دقایق و ظرایف شعر عاشورایی، از ویژگیهای یادداشتهای مرادی است که خواندن آن را برای علاقهمندان به ادبیات و شعر عاشورایی مغتنم میکند.
مرادی در هفتمین قسمت از این یادداشتها و در ادامه یادداشت پیشین، اشارات به واقعه عاشورا در شعر درباری قرن پنج و شش را دنبال کرده و نمونههایی از تلمیح به عاشورا در شعر درباری را ذکر کرده است.
در ادامه قسمت هفتم «شعر عاشورایی» را میخوانید:
در دیوانهای به دست آمده از شاعران اواخر سده پنجم و آغازین دهههای سده ششم، میزان تلمیح به واقعه عاشورا افزایش یافته است. این ویژگی حتی در اشعار شاعران متصل به دربار غزنویان دوم دیده میشود؛ چنانکه مسعود سعد سلمان (438_ 515)، چندبار در خلال قصایدش به شهیدان کربلا اشاره کرده است.
او در شعر مشهور «نای بینوا»، اشک فراوان خود در زندان را به خون شهیدان کربلا مانند کرده است:
چندین کزین دو دیدهی من رفت روز و شب
هرگز نرفت خون شهیدان کربلا (دیوان مسعود سعد)
او همچنین در ستایش ثقهالملک طاهر، از حرمت و جاه آن شهیدان یاد کرده:
لاجرم جاه و حق حرمت او
چون شهیدان کربلا باشد
نکته قابل تأمل این است که در قلمرو غزنویان حنفیمذهب، ذکر خیر شهدای کربلا به اندازهای فراگیر بوده که شاعر در مقام مدح، ممدوح خود را به آنان تشبیه کرده است.
بیش از مسعود سعد، در دیوان معزی نیشابوری (ف بین 518_521)، اشارات عاشورایی نمود دارد.
معزی در مقدمه مدح ابوطاهر مطهر بن علی علوی، پس از ستایش امام علی (ع) لب به سوگ حسنین (ع) گشوده است:
وآن دو فرزند عزیزش چون حسین و چون حسن
هر دو اندر کعبهی جود و کرم رکن و صفا
آن یکی کشته به زهر و اهتزا در اهتزاز
آن یکی گشته پی دفع البلایا در بلا
آن یکی را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز
وان دگر را سر جدا گشته ز تن در کربلا (دیوان معزی)
در ادامه این شعر، امیرالشعرا معزی، از جایگاه امام حسین (ع) نزد پیامبر یاد کرده و بر شمر و قاتلان آن حضرت لعن میفرستد:
آنکه دادی بوسه بر روی و قفای او رسول
گرد بر رویش نشست و شمر ملعون در قفا
وانکه حیدر گیسوان او نهادی بر دو چشم
چشم او در آب غرق و گیسوان اندر دِما
روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش
تو بده داد و مباش از حب مقتولان جدا
معزی در شعرش از حسنین (ع) با لقب سیدین یاد کرده (ص 735) که گویی بر آمده از حدیث «الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه» بوده است. همچنین در ابیاتی دیگر به مدفن امام در کربلا و شهادت آن حضرت در روز عاشورا، اشاره کرده است.(ص 43و737)
*
پیش از این، شش قسمت از این یادداشتها با عناوین زیر منتشر شده است:
* «لالاییهای حضرت زهرا (ع) آغاز شعر عاشورایی است؛ رخت عزا بر تن شعر فارسی»
* «اولین شعر عاشورایی در ادبیات فارسی سروده کیست؟»
* «دوره غزنوی و افول شعر عاشورایی؛ تنها یک بیت در دیوان شعرای زمان»
* «نقش شعرهای کوتاه در انتقال فرهنگ عاشورا؛ باباطاهر عریان شیعه است؟»
* «ناصرخسرو سیدالشهدا» را چگونه نام میبرد؛ اندوه همیشگی از شهادت امام»
* «اشاره به عاشورا در شعر درباری و مدحی؛ قطران تبریزی درباره عطش چه گفت؟»