اقباشاوی: ناصر تقوایی قربانی سرمایهسالاری در سینمای ایران شد / او عاشق ایران بود

دانش اقباشاوی کارگردان سینمای ایران و دبیر کانون کارگردانان سینمای ایران، در واکنش به فوت مرحوم ناصر تقوایی بیان کرد که این فیلمساز بزرگ سینمای کشور مانند بسیاری از دیگر فیلمسازان قربانی سرمایهسالاری سرمایهگذاران سینما شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اقباشاوی در واکنش به درگذشت ناصر تقوایی کارگردان فیلمهایی چون «ناخدا خورشید» و «کاغذ بیخط»، از وضعیت دشوار کارگردانان در مواجهه با سرمایهداری در سینمای ایران سخن گفت. او با اشاره به تجربه تلخ ناتمام ماندن فیلم «چای تلخ» به کارگردانی مرحوم تقوایی، از بیپناهی هنرمندان در برابر سرمایهگذاران و نهادهای تصمیمگیرنده انتقاد کرد.
توقف «چای تلخ»؛ زخمی بر پیکر خلاقیت
اقباشاوی گفت: «خیلی تلخ است که در سینمای ایران، کارگردانان در برابر سرمایهداران بیپناهاند. سرمایهداری در سینما میدانداری میکند و نمونهاش فیلم دفاع مقدسی «چای تلخ» از ناصر تقوایی است که با وجود فیلمبرداری 50 درصدی در چهار ماه، ناگهان متوقف شد. زیرا سرمایهگذار درباره پایان فیلم و خروجی آن نظری دیگر داشت درنتیجه یکباره با وجود اینکه فیلمبرداری کار تا نیمه راه رفته بود، فیلم را متوقف کرد.»
نمایی از پشت صحنه «چای تلخ»
او افزود: «راشهای این فیلم به گفته کسانی که دیدهاند، جواهر بودند. بازیگران بزرگی چون گلاب آدینه، مرتضی احمدی، حامد بهداد، حسین یاری و مرضیه وفامهر در آن حضور داشتند. فیلمبرداری توسط فرهاد صبا انجام شده بود و پروژهای ویژه محسوب میشد.»
پیام های تسلیت درگذشت مرحوم ناصر تقواییبیپناهی در برابر سرمایهگذار، نه قوانین
اقباشاوی تأکید کرد: «فیلمی که پروانه ساخت دارد، پیشتولید مفصل پشت سر گذاشته، دکورهای عظیم ساخته، حتی یک روستا در جنوب آبادان ساخته شده، چطور میشود در میانه راه متوقف شود؟ این بیپناهی کارگردان را افسرده میکند. کسی که عاشق ایران و تاریخش است، نباید اینگونه رها شود.»
او با اشاره به سالهای طولانی پیگیری تقوایی برای ادامه پروژه گفت: «از سال 1382 تا 1404، هیچکس پاسخگو نبود. فقط «چای تلخ» نبود؛ فیلم «زنگی و رومی» هم که درباره جنگ جهانی بود، در قشم تا نیمه رفت و متوقف شد.»
تقابل خلاقیت با سرمایهسالاری
اقباشاوی با انتقاد از سلطه سرمایهداران بر روند تولید گفت: «کارگردان خالق اثر است، مثل کشاورزی که بذر میکارد. مالکیت معنوی و حتی مادی باید متعلق به او باشد. اما سرمایهگذار، که گاه حتی صاحب زمین هم نیست، میخواهد محصول را آتش بزند.»
او ادامه داد: «سرمایهگذار باید تسهیلگر باشد، نه تصمیمگیرنده نهایی. ما میدانیم سینما صنعت است و نیاز به سرمایه دارد، اما نباید خلاقیت را قربانی کرد.»
تقوایی، بیضایی، درویش؛ قربانیان ساختار معیوب و تفاسیر غلط
اقباشاوی همچنین یکی دیگر از مسائلی که باعث میشود تا فیلمسازان دچار رکود شوند را تفاسیر جریاناتی معرفی کرد که نگاه فیلمساز را تا زمانی قبول دارند که حرف آنها را بزند و درست بعد از آنکه خلاف نظر آنها را بیان میکند، با درگیر میشوند و حذفش میکنند. چیزی که در نسبت به رنجش فیلمساز خیلی بدتر از ممیزی و قوانین وزارت ارشاد باید معرفی کرد.
او با اشاره به فیلم وقتی همه خواب بودیم بهرام بیضایی و حواشی که منتقدین برای او ایجاد کردند گفت: خیلیها فکر میکنند ایشان از سانسور رنجیده، اما بیشتر از فضایی که اطرافش ایجاد شده است رنجیده. مجله فیلم در سال 1388 و 1389 یک پرونده کاملاً منفی برای فیلم «وقتی همه خواب بودند» منتشر کرد. ایشان رنجید. در پیامی که برای خود مرحوم تقوایی فرستاد، گفت که برای ذبح فیلمش جشن گرفته بودند. امیر نادری هم در دهه 60 با «دونده» همین بلا را تجربه کرد. در واقع این تفاسیر و برخوردهای این افراد بیشتر از ممیزی امکان فیلمسازی را از کاگردان میگیرد.»
با اشاره به دیگر کارگردانان برجسته گفت: «احمدرضا درویش بعد از «رستاخیز»، بهروز افخمی با «فرزند صبح»، حاتمیکیا با «گزارش یک جشن» و بهرام بیضایی با «وقتی همه خواب بودند» هم قربانی همین ساختار معیوب و تفاسیر منفعت طلبانه شدند.»
اعتماد به هنرمند؛ شرط اصلاح سینما
اقباشاوی گفت: «باید به کارگردان اعتماد کرد. همه فیلمسازان کشور از دل همین فرهنگاند و باید به آنها اعتماد داشت. باید ساختار نظارت و ممیزی هم تغییر کند تا فیلمسازان جدای از مشکلاتی که به آن اشاره شد، از این قضیه دیگر آسیبی نبینند. باید این فضا اصلاح شود.»
او در پایان گفت: «سینمای ایران را تقوایی، سینایی، مهرجویی، حاتمی، کیارستمی، گلستان به اینجا رساندند، نه سرمایهگذاران. اگر سرمایهگذار میتواند جای این فیلمسازان کارگردانی کند، بیاید «ناخدا خورشید» یا «مادر» بسازد. اما نمیتواند، چون خلاقیت در دستان کارگردان است.»
