جمعه 10 فروردین 1403

امانت‌داری را در روایت داستانی مستند رعایت کنیم

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
امانت‌داری را در روایت داستانی مستند رعایت کنیم

شیرین زارع‌پور گفت: در روایت داستانی مستند باید امانت‌داری شود. مستند صرف نوشتن برای من سخت است اما وقتی داستان وارد شود کار برای من راحت‌تر است.

شیرین زارع‌پور گفت: در روایت داستانی مستند باید امانت‌داری شود. مستند صرف نوشتن برای من سخت است اما وقتی داستان وارد شود کار برای من راحت‌تر است.

خبرگزاری مهر _ فرهنگ و اندیشه - هانیه علی‌نژاد: شیرین زارع‌پور همزمان دوکتاب از زندگی دو عضو یک خانواده را که شامل فراز و نشیب زندگی هر دو نفر هستند، به رشته تحریر در آورده است. کتاب‌های «فرشته‌ای که بال نداشت» و «به بدرقه‌ام بیا» روایتی از زندگی شهیده فاطمه همایون‌مقدم و پسرشان شهید ناصر عبدالی است.

زارع‌پور پیش از این کتاب‌های «با تو باران می‌شود» و «اینجا بالای تل تکفیری ها می رقصند» را در کارنامه خود ثبت کرده است. نوشتن دو کتاب از یک خانواده برای این نویسنده تجربه جالبی بوده که بهانه گفتگو با این‌نویسنده شده است.

زارع‌پور از چگونگی شکل‌گیری این دو کتاب گفت: تابستان 97 به من پیشنهاد شد تا کتاب شهید عبدالی را بنویسم و من هیچ شناختی از ایشان نداشتم. در جلسه اول صحبتم با همسر شهید متوجه شدم که این قصه راوی زیادی ندارد و راوی اصلی همسر شهید هستند. در میان صحبت‌هایمان از مادر شهید حرف زدیم که خودشان نیز شهیده هستند. همچنین به منزل خواهر شهید عبدالی رفتیم و متوجه شخصیت برجسته مادر شهید شدیم. ما پیشنهاد کردیم که زندگینامه خانم همایون مقدم هم نوشته شود. این شد که به طور همزمان هردو کتاب را نوشتم. با این حال این دو کتاب کاملاً قصه‌های مجزا دارند و اصلاً تکراری نیستند.

وی افزود: شهید عبدالی به عنوان یک شهید شاخص و همچنین مادرشان ویژگی‌های شاخصی داشتند که می‌شد درمورد آن‌ها قصه ساخت و پرداخت. چالش‌هایی که در زندگی این دو بزرگوار بوده باعث ایجاد تعلیق داستانی بود. اگر اینطور نبود مطلب تبدیل به کتاب نمی‌شد.

این‌نویسنده در ادامه گفت: نوشتن این دو کتاب به موازات هم سختی چندان نداشت. این‌مساله برای من اصلاً چالشی نداشت، چرا که قصه‌ها شبیه هم نبود. کتاب شهید عبدالی از زبان همسر شهید بود و کتاب خانم همایون‌مقدم از زبان دختر بزرگشان روایت می‌کردم. ضمن اینکه کتاب دیگری را هم در دست داشتم. یعنی سه کتاب به موازات هم می‌نوشتم. ویژگی اخلاقی خانواده شهید به قدری با متمایز بود که می‌توانم یکی از دلایل سرعت عملم را محبت آن‌ها بدانم.

زارع‌پور درمورد ایجاد نوآوری در ادبیات دفاع مقدس گفت: هیچ‌وقت درمورد اینکه چیزی نو بیاورم فکر نکردم. اصولاً کتاب‌های در حوزه دفاع مقدس روایت خطی دارند. من درمورد یکی از کتابهایم روایت خطی را کنار گذاشتم ولی مطلوب نشر و خانواده نبود و بعد تبدیل به خطی شد. متاسفانه این‌گونه خطی نوشتن عادت شده است و اگر خلاف آن پیش برویم برای نشر و خانواده شهید جالب به نظر نمی‌رسد. همچنین در روایت داستانی مستند باید امانت‌داری شود. مستند صرف نوشتن برای من سخت است اما وقتی داستان وارد شود کار برای من راحت‌تر است. در کنار داستانی بودن این دو کتاب تلاش شد که مستند نیز باشد و بعد از دریافت پیام خانواده‌ها متوجه شدم که کارم را درست انجام دادم.

نویسنده کتاب‌های «فرشته‌ای که بال نداشت» و «به بدرقه‌ام بیا» درمورد تاثیر مادرشهید بر فرزندانش گفت: در بعضی از مصاحبه‌ها گفته می‌شد که شهید عبدالی از مادرش تاثیر نداشت اما من اطلاعاتی که داشتم را کنار هم گذاشتم و متوجه شدم اتفاقاً شهید ناصر عبدالی کاملاً تحت تاثیر مادرشان بودند. ایشان در فضایی زندگی کردند که دائم در منزلشان جلسات دینی بوده است و با سبک زندگی اسلامی بزرگ شدند. شهیده فاطمه همایون‌مقدم از همان زمان تشکیلاتی برای خودشان داشتند. ایشان همچنین نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم بودند.

این‌نویسنده در پایان درباره اهمیت ثبت زندگینامه این اشخاص برجسته گفت: موضوعی که وجود دارد زمانی است که داریم از دست می‌دهیم. ممکن است خیلی از راویان آن زمان از دست بروند یا از خاطر ببرند و ما حوادث، اتفاقات و این تاریخ شفاهی و زمان را از دست می‌دهیم. این شخصیت‌ها میتوانند برای جامعه الگو باشند. هرچقدر که شناختمان نسبت به این افراد بیشتر باشد معرفتمان بالاتر می‌رود.