امروز با حافظ: بالابلند عشوهگر نقشباز من

قصه حافظ و یار بالابلند و عشوه گر او که قصه یک عمر زهدش را کوتاه کرد...
بالابلند عشوهگر نقشباز من کوتاه کرد قصه زهد دراز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم با من چه کرد دیده معشوقه باز من
میترسم از خرابی ایمان که میبرد محراب ابروی تو حضور نماز من
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق غماز بود اشک و عیان کرد راز من
مست است یار و یاد حریفان نمیکند ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن گردد شمامه کرمش کارساز من
نقشی بر آب میزنم از گریه حالیا تا کی شود قرین حقیقت مجاز من
بر خود چو شمع خنده زنان گریه میکنم تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من
زاهد چو از نماز تو کاری نمیرود هم مستی شبانه و راز و نیاز من
حافظ ز گریه سوخت بگو حالش ای صبا با شاه دوست پرور دشمن گداز من
تماشاخانهتصاویری دیدنی از عبور هزاران گوسفند در بزرگراهی در آمریکا
کشف مومیایی هزار ساله در پرو (فیلم)
فیلم های دیگر docReady(function () { if (window.innerWidth کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: امروز با حافظ: تو خود حجاب خودی، از میان برخیز امروز با شهریار: خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست امروز با فاضل نظری: بی قرار توأم و در دل تنگم گِله هاست

