امروز با خیام: ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
حکیم ابوالفتح عمربن ابراهیم الخیامی مشهور به «خیام» فیلسوف و ریاضیدان و منجم و شاعر ایرانی در سال 439 هجری قمری در نیشابور زاده شد. وی در ترتیب رصد ملکشاهی و اصلاح تقویم جلالی همکاری داشت. او اشعاری به زبان پارسی و تازی و کتابهایی نیز به هر دو زبان دارد. از آثار او در ریاضی و جبر و مقابله رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس، رساله فی الاحتیال لمعرفه مقداری الذهب و الفضه فی جسم...
ماییم و می و مطرب و این کنج خراب جان و دل و جام و جامه پر درد شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب
***
اکنون که گل سعادتت پربار است دست تو ز جام می چرا بیکار است
می خور که زمانه دشمنی غدار است دریافتن روز چنین دشوار است
***
نیکی و بدی که در نهاد بشر است شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل چرخ از تو هزار بار بیچارهتر است
***
ای دل غم این جهان فرسوده مخور بیهوده نهای غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید خوش باش غم بوده و نابوده مخور
***
گر دست دهد ز مغز گندم نانی وز می دو منی ز گوسفندی رانی
با لاله رخی و گوشه بستانی عیشی بود آن نه حد هر سلطانی
***
در کارگه کوزهگری کردم رای در پایه چرخ دیدم استاد بپای
میکرد دلیر کوزه را دسته و سر از کله پادشاه و از دست گدای
***
بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی سرمست بدم که کردم این عیاشی
با من به زبان حال میگفت سبو من چون تو بدم تو نیز چون من باشی
تماشاخانه