«انتظار» در سینمای ایران
پرداختن به مفاهیم دینی و مذهبی در عرصه هنر همیشه به شکلهای ویژه مورد توجه بوده، اما دست سینما در برخی از این مفاهیم از جمله «انتظار» چندان پر نیست، هرچند همان چند مورد بعضا از آثار خوب، ارزشمند یا بهیادماندنی سینمای ایران هستند.
به گزارش ایسنا، همیشه وقتی مناسبتی مذهبی میرسد، حال چه شادی باشد چه عزا، بهانهای پیدا میشود که در بعضی حوزهها به دنبال نمونههایی گشت که آن مناسبت را موضوع و محور خود قرار دادهاند. در این بین سینما یکی از شاخصترین بسترهایی است که قابلیت پرداختن را دارد چون فیلمهای مختلفی با موضوعهای دینی و مذهبی در طول این سالها ساخته شده است.
البته همواره نسبت به کم بودن تعداد چنین آثاری انتقاد وجود داشته و در خیلی از موارد هم سینماگران دلایل منطقی برای آن دارند، اما با این حال به مناسبت نیمه شعبان و ولادت حضرت ولیعصر (عج)، مروری خواهیم داشت بر سهم سینمای ایران در پرداختن به موضوع انتظار با اشارهای به امام زمان (عج).
یکی از مطرحترین فیلمهایی که بیشتر سینمادوستان از این موضوع به یاد دارند فیلم «قدمگاه» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور است. این فیلم محصول سال 82 و درباره رحمان پسری سرراهی است که از همان کودکی در روستا زندگی کرده و بزرگ شده است. او هر سال در نیمه شعبان برای ادای نذر 10 سالهاش راهی قدمگاه میشود، اما با رسیدن به این زیارتگاه خوابی میبیند که زندگیاش را متحول میکند.
عسگرپور فیلم دیگری هم دارد که آن را 11 سال بعد یعنی در سال 91 ساخته و خیلیها مفهوم انتظار را از آن برداشت میکنند. «مهمان داریم» با بازی پرویز پرستویی در نقش اصلی روایتگر داستان زندگی زن و شوهری است که در طول قصه و زمانی که آنها منتظر یک مهمان هستند؛ مهمانی که از یک نگاه میتواند ملکوتی باشد و از نگاهی دیگر زمینی، متوجه میشویم فرزندانشان در جنگ شهید شدهاند.
این فیلمساز چند سال قبل به ایسنا گفته بود: پرداختن به موضوعاتی درباره انتظار و مهدویت حتما در سینما و سایر هنرهای ما کاربرد دارد، چرا که نسل به نسل با آن زندگی کردهایم و در فرهنگ ما ریشه دارد، اما اینکه چرا به آن زیاد توجه نشده است به این برمیگردد که مسئله مهدویت و انتظار بیشتر در حد مناسبت باقی ماندهاند.
او بیان کرده بود: موضوعات مربوط به مهدویت به گونهای مطرح میشوند که انگار دستیافتنی نیستند و همین باعث شده است که از حالت کاربردی به مناسبتی تبدیل شوند، به همین دلیل فکر میکنم مسئله اصلی ما در همین است و متاسفانه هر روز هم وضعیت بدتری پیدا میکند. وقتی مفهومی همچون مهدویت که فرهنگ ما با آن اخت شده است، صرفا در قالب مناسبت نگاه میشود، شرایطی پیش میآید که از آن دور و دورتر میشویم و پرداختن به آن سخت میشود، چون این تصور پیش میآید که انتظار و مهدویت موضوع مبتلابه جامعه نیست در صورتی که کاملا برعکس است.
اما یکی دیگر از فیلمهایی که از نگاه برخی تحلیلگران در قالب موضوع انتظار گنجانده میشود، «بوی پیراهن یوسف» ابراهیم حاتمیکیا است. این فیلم با بازی علی نصیریان داستان مردی را به تصویر میکشد که سالهاست در آرزوی بازگشت پسر اسیرشده خود در جنگ است و اگرچه برای او در قطعه شهدا قبری به نامش تهیه شده اما پدر باور ندارد که او شهید شده باشد و در سکانسی بر سر مزار، از پسر میخواهد که خودش را به او نشان دهد. در آخر هم پدر به آرزویش میرسد و پسرش از اسارت برمیگردد.
درباره این فیلم خود حاتمیکیا هم گفته است که از او پرسیدهاند چرا درباره امام زمان (عج) فیلم نمیسازد، و او پاسخ داده، ساختهام؛ «بوی پیراهن یوسف». این فیلمی بود که تصور مرا از مفهوم انتظار مشخص میکرد.
از دیگر فیلمهای مرتبط با این مناسبت میشود به «خدا نزدیک است» علی وزیریان هم اشاره کرد. البته تعدادی فیلم کوتاه و بلند دیگر نیز هستند که یا زمان روایت قصه به نیمه شعبان ارتباط دارد یا به طور غیرمستقیم به مفهوم انتظار اشاره دارند.
علاوه بر اینها، چند سال قبل خبرهایی از مرتضی شایسته منتشر شده بود که قصد داشت فیلمی درباره زندگی نرجس خاتون، مادر امام زمان (عج) بسازد. سال 91 که خبر تولید چنین فیلمی منتشر شد، کار در مرحله تحقیق و نگارش بود و قسمتهایی از فیلمنامه هم آماده شده بود و قرار بود بعد از کامل شدن برای تعدادی از علما جهت تایید فرستاده شود. این فیلم طبق اطلاعات قبلی از رم شروع میشد و داستان به بغداد میرسید و تا تولد امام عصر (عج) ادامه پیدا میکرد.
در آخر اینکه خوب است به انیمیشن «شاهزاده روم» هم اشاره شود که سال 94 به فروش خیلی خوبی در سینماها دست پیدا کرد.
این فیلم به نویسندگی و کارگردانی هادی محمدیان درباره یک شاهزاده مسیحی است که سرنوشت او به گونهای رقم میخورد که با امام یازدهم شیعیان ازدواج میکند و مادر مهدی موعود (عج) میشود.
انتهای پیام