اگر صاحب فناوری نباشیم، شکست میخوریم
چند روز پیش، احداث فوری 4هزار و500 مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر خورشیدی در کشور بهتصویب شورایعالی اقتصاد رسید. بهگفته رئیس سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی برق کشور، قرار است 30 هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در یک بازه زمانی پنجساله احداث شود.
چند روز پیش، احداث فوری 4هزار و500 مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر خورشیدی در کشور بهتصویب شورایعالی اقتصاد رسید. بهگفته رئیس سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی برق کشور، قرار است 30 هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در یک بازه زمانی پنجساله احداث شود. بهمنظور روشن شدن موضوع از تولید این میزان از انرژی، باید گفت سهم کل انرژیهای تجدیدپذیر در سبد فعلی انرژی کشور، 2 درصد کل انرژیهای تامینشده است که سهم انرژی خورشیدی با تولید نزدیک به 500 مگاوات به 45 درصد از کل انرژیهای تجدیدپذیر میرسد. با این مقدمه، صمت در گزارش پیشرو در گفتوگو با فعالان حوزه انرژی تجدیدپذیر به چالشهای تاسیس نیروگاهی با ظرفیت 4هزار و500 مگاوات پرداختهاست. کارشناسان معتقدند اگر موانع فناورانه و تامین مالی این پروژه برطرف نشود، نمیتوان نسبت به تامین این میزان از انرژی با منبع خورشید خوشبین بود.
رویاپردازی نکنید
عبدالرزاق کعبینژاد، رئیس انجمن علمی مهندسی حرارتی و برودتی ایران: هرچند پیشاپیش نمیتوان گفت که این پروژه با شکست مواجه میشود یا خیر، اما در درجه نخست خوب است، به وضعیت موجود نگاهی بیندازیم. راهاندازی نیروگاه انرژی خورشید با حجم 4هزار و500 مگاوات، نیازمند صرف هزینه بالایی برای تامین نیازهای فناورانه است. در حالی که امنیت سرمایه هم در کشور بهقدر کافی در چنین پروژههایی وجود ندارد. بیثباتی و نبود استمرار در پروژههای اینچنینی به قدری در کشور زیاد است که نمیتوان چشمانداز مطلوب و آن اهداف ذکرشده را دنبال کرد. میزان انرژی دریافتی از خورشید بهازای هر مترمربع یک کیلووات است، اما این میزان انرژی ثابت نیست و ممکن است در یک اقلیم معتدل 4 یا 5 بار در طول یک سال این میزان انرژی دریافت شود، در واقع متغیرهای زیادی در میزان انرژی دریافتی از خورشید تاثیر دارند. برای مثال، در ساعات اوج تابش که ظهر است، انرژی بیشتری به زمین میرسد؛ البته این میزان با زاویه تابش مستقیم، بیشتر هم میشود، بنابراین مولفههای زیادی در بهرهبرداری از انرژی خورشیدی دخالت دارند. نکته مهمی که باید درباره کشورمان بدانیم، این است که دانسیته انرژی خورشیدی در ایران ضعیف است، در نتیجه بهرهبرداری از این انرژی بهمنظور تامین برق، نیازمند تجهیزات پیشرفتهتر و هزینههای بیشتری است.
اگر صاحب فناوری نباشیم، شکست میخوریم
اگر هدف تولید برق از انرژی خورشیدی است، باید دید وضعیت تجهیزات بهکار بردهشده تا چه میزان بهصرفه خواهد بود. بیشک برای تاسیس نیروگاهی با این حجم از تولید انرژی، باید تعداد زیادی از باتریهای خورشیدی (پنلهای فوتوولتائیک) وارد یا مونتاژ شود که با این شرایط پروژه محکوم به شکست خواهد بود. آن روند موفقی که از تامین انرژی با تابش آفتاب در بسیاری از کشورهای پیشرفته سراغ داریم، مدیون نرخ واقعی انرژی است. معمولا در این کشورها دولت در نقش مشوق ظاهر میشود و نرخ تامین انرژی خورشیدی را بهمنظور جذابیت بیشتر برای مردم پرداخت میکند. دولتها در اغلب کشورهای توسعهیافته با هدف ارتقای راندمان انرژی با منبع خورشید در تلاش هستند تا درصد بهرهبرداری را روزبهروز بیشتر کنند و بههمان میزان نرخ انرژی پایین بیاید. هدف اصلی این دولتها، تجاریسازی انرژیهای تجدیدپذیر است تا در نهایت مردم متولی اصلی تامین آن باشند، نه اینکه دولت متولی همیشگی آن باشد. یارانه این دولتها در راستای تجاریسازی انرژیها است. بهعبارتروشنتر، نباید تنها به فکر تامین انرژی و برق خورشیدی باشیم، آن هم با تولیگری صرف دولت.
توان ارتقای راندمان انرژی را نداریم
فناوری تولید برق از انرژی خورشیدی از سال 1980 با ماده کریستال سیلیکون با راندمان 4 درصد در ژاپن به کار برده شد که با فناوریهای امروز با این ماده، راندمان به 16 درصد رسیده است و این ماده در پنلهای فوتوولتائیک به کار برده میشود. دستگاههای جمعکننده نور فعلی توانستهاند بخار 300 تا 100 درجه سانتیگراد تولید کنند که میتوان برق از آن تولید کرد، اما در حد تحقیقات است. حتی در مقیاس وسیع هم نمیتوان برق تولید کرد. تا زمانی که معضلات زیادی برای ارتقای فناوری داشته و وابسته به کشورهای سازنده باشیم، نمیتوانیم از این حجم تولید حرف زد. همچنین از آنجایی که هنوز نیروگاههای خورشیدی راندمان پایینی بهویژه در ایران دارند، نمیتوان به حل معضلات ناترازی پرداخت. بهعبارتروشنتر، میزان دریافت انرژی محدود است، یعنی از زمان طلوع تا غروب خورشید میتوان انرژی گرفت، بنابراین باید فکری برای ذخیره انرژی کرد که همین امر صرف هزینه زیادی را برای کشور در برخواهد داشت. چون در اغلب کشورهای پیشرفته، خودشان صاحب فناوریهای مربوط به بهرهبرداری از انرژی خورشیدی هستند، بههمیندلیل علاوه بر کاهش هزینه تامین انرژی، توان بیشتری هم در ارتقای راندمان خواهند داشت. بههمیندلیل برای این کشورها، هم صرفه اقتصادی دارد و هم منجر به کاهش نرخ انرژی میشود. هدف اصلی باید ارتقای راندمان باشد نه تولید و افزایش راندمان هم وابسته به فناوریهای فوق پیشرفته است که خرید این فناوریها در کشور اصلا صرفه اقتصادی را بهدنبال نخواهد داشت، بنابراین چالش اصلی، افزایش راندمان انرژی خورشیدی است. باتوجه به نوسان نرخ نفت در جهان کشورها تصمیم گرفتند بهسوی انرژیهای جایگزین بروند. هدف این کشورها تولید انرژی تجدیدپذیر از سوی مردم و افزایش توان مردم در خرید دستگاههایی است که به توسعه نیروگاههای خانگی میانجامد. در حالی که تولید فناوری شکاف اصلی توسعه تجدیدپذیر در ایران است و تا زمانی که فناوری تولید انرژی از تجدیدپذیرها بومی نشود و تولید داخل نباشد، تامین انرژی با منبع تجدیدپذیر بهویژه تابش خورشید در ایران در حد حرف و تیتر رسانهها باقی میماند.
آیا فکری برای اتلاف انرژی شده است؟
بهاعتقاد من، سرمایهگذاری بهمنظور توسعه تامین انرژی از منع تجدیدپذیرها باید طبق یک برنامه مشخص جلو برود تا در نهایت مردمی شود، یعنی دولت باید اقداماتی را در پیش بگیرد که مردم توانایی خرید دستگاههای تامین انرژی از منابع تجدیدپذیر را داشته باشند، نه اینکه مساحتهای زیادی از زمین در کشور را به پوشش پنلهای وارداتی آن هم با فاصله زیادی از مراکز جمعیتی اختصاص دهیم. در این شرایط، برق تولیدی در طول مسیر اتلاف زیادی خواهد داشت، همانگونه که درصدی از برقی که در نیروگاههای حرارتی تولید میشود، در طول مسیر رسیدن به مراکز مصرف، اتلاف میشود؛ در نتیجه چنین پروژههایی نهتنها صرفه اقتصادی نخواهد داشت، بلکه ناترازی انرژی را هم برطرف نمیکند. ناگفته نماند که فوتوولتائیک یا همان باتریهای خورشیدی تنها گزینه روی میز استفاده از انرژیهای خورشیدی نیست و باید ذهنیتمان را برای استفاده همهجانبه از گرمای خورشید آماده کنیم. در واقع، هنوز استفاده چندانی از انرژی حرارتی خورشید نشده و نباید فقط به فکر تولید برق باشیم. برای بهرهبرداری حداکثری از انرژی گرمایی خورشید، نیازمند تغییر در معماری ساختمانها هستیم، در حالی که در ایران توجه کمتری به آن شده است.
راهی جز استفاده از تجدیدپذیرها نیست
سید جواد موسوی، نائب رئیس هیاتمدیره انجمن ساتکا: سازکار و سیاستهایی که در هیاتدولت و بهطورمشخص در وزارت نیرو بهمنظور تامین انرژی مطرح میشود، نشاندهنده توجه بیش از پیش دولت به تامین انرژی با منبع تجدیدپذیرها است. خوشبختانه دولت به این درایت رسیده است که برای برونرفت از بحران انرژی، راهی جز بهرهبرداری از انرژیهای تجدیدپذیر وجود ندارد.
چالش جدی تامین مالی
باتوجه به بحران چندساله تامین برق در فصل تابستان و تامین نیاز گازی کشور در فصل زمستان، همچنین دیگر چالشهای جدی تامین سوخت کشور و اینکه امروز شاهد موفقیت بسیاری از کشورها در تامین انرژی از منبع تجدیدپذیرها هستیم، دولت را مجبور به تمرکز بیشتر روی منابع تجدیدپذیر انرژی کرد. حال اینکه زیرساخت لازم برای تامین 4هزار و500 مگاوات انرژی از طریق نیروی خورشید در کشور وجود دارد یا خیر، واقعیت ماجرا وابسته به تامین نیاز فنی و فناورانه است که متاسفانه در شرایط کنونی، فقدان فناوری موردنیاز بهشدت احساس میشود. بههمیندلیل برای رفع نیازهای فناورانه باید هزینههای زیادی صرف شود. بهعبارتروشنتر، اگر قرار است یک نیروگاه خورشیدی با مرکز 4هزار و500 مگاوات تاسیس شود، برای تامین پنلها باید از کشورهای صاحب فناوری خریداری شود که همین امر هزینه زیادی را بر دوش دولت میگذارد. اقداماتی را هم دولت بهمنظور تامین هزینهها از طریق صندوق توسعه انجام داد، اما اینکه این صندوق تا چه میزان میتواند به تامین هزینهها بپردازد، خود موضوعی پربحث است. برای مثال، آیا بهواقع امکان تامین هزینه 2.5 میلیارد دلاری این پروژه که در فاز اول و بعد 5 میلیارد دلاری که در فاز دوم در نظر گرفته شده است، از توان چنین صندوقی بر میآید؟ اگر این ظرفیت مالی در کشور وجود داشته باشد، بیشک فرصت بینظیری برای توسعه انرژی خورشیدی و سرمایهگذاران پروژه نیروگاه خورشیدی 4هزار و500 مگاواتی خواهد بود.
به فکر انتقال به شبکه سراسری باشید
نکته دیگری که در زمینه فناوری باید به آن توجه کرد، شبکه موردنیاز برای اتصال این نیروگاه در کشور است. زیرساختهای مناسبی در بحث شبکه اتصال به نیروگاه از سالهای قبل ایجاد شد، اما اینکه آیا پاسخ درخوری به این پروژه میدهد یا خیر، هنوز، نمیتوان بهطورمشخص و قطعی صحبت کرد، اما شواهد حاکی از آن است که این زیرساختها قابلاعتماد نیستند و نمیتوان روی آنها حساب باز کرد. بهعبارتروشنتر، در کنار مسائل مربوط به احداث نیروگاه، اتصال به شبکه برق سراسری هم موضوع دیگری است که باید نسبت به آن برنامهریزی دقیق و جدیتری داشت و باید از طریق احداث پستهای فشار قوی یا ضعیف، بتوان نیاز ساختگاهها و مجموعهها را تامین کرد. بنابراین بهموازات احداث نیروگاه، باید زیرساختهای پست و اتصال به شبکه فراهم شود. بهعبارتدقیقتر، نباید یکجانبه به پیشرفت پروژه فکر کرد که فقط نیروگاه احداث و انرژی هم تولید شود، اما بهدلیل معضلات در خط انتقال شبکه سراسری آن میزان بهرهبرداری موردانتظار اتفاق نیفتد. در نتیجه تا زمانی که 2 چالش کلیدی یعنی تامین مالی و اتصال به شبکه مرتفع نشود، نمیتوان نسبت به آینده این پروژه خوشبین بود. ناگفته نماند که معضلات و دستاندازهای گفتهشده زمانی مطرح میشود که زیرساختها خارج از بخش نیروگاهی و حلشده باشد. بیشک در بحث زیرساختها هم معضلاتی وجود دارد که مربوط به زمین و امور اراضی یا سایر سازمانها و ارگانهایی است که معمولا در بحث مجوز باید تاییدیه بدهند، بنابراین این چالشها هم تاثیر جدی در سرعت انجام پروژه دارند. طبق آن زمانبندی که در اخبار اعلام شده، اگر ظرف 8 ماه تا یک سال نیروگاهها احداث شوند، زمانی عملیاتی میشوند که تمام پیشفرضهای گفتهشده حل و معضلات موجود رفع شده باشد. همچنین، نیاز مالی از سوی صندوق توسعه فورا برطرف شود و همه ظرفیتها و ارگانها آماده به کار باشند که متاسفانه بهواقع چنین شرایطی وجود ندارد.
هدف دولت، مردمیسازی تامین انرژی است
در نهایت، هدف دولت مردمیسازی تامین انرژی از منبع تجدیدپذیرها است. اما در گام نخست با همکاری بخش خصوصی و شرکتها قرار است که سرمایهگذار جلو برود. در کل، دولت قصد متولی شدن، آن هم بهطورهمیشگی را ندارد و با اشتراک این پروژه با شرکتها همراه با قراردادهای خرید تضمینی در تلاش برای تسهیل فرآیند کار است. بهعبارتدیگر، دولت مجموعهها را دعوت به سرمایهگذاری میکند و در کنار تسهیلگری و جذاب شدن سرمایهگذاری معتقد است که بخشی از این سرمایه باید از طریق صندوق توسعه بهصورت وام به شرکتها پرداخت شود، بنابراین اساسا دولت متولی احداث نیروگاه نیست.
تامین انرژی برای مردم جذاب نیست
اگرچه در بسیاری از کشورهای پیشرفته معمولا وامها نهفقط به شرکتهای سرمایهگذار، بلکه در سطح جامعه تقسیم میشود. برای مثال، در کشورهایی نظیر آلمان یا استرالیا استفاده از انرژیهای پاک را در دستور کار دارند و تسهیلات را در اختیار همه آحاد مردم جامعه میگذارند. باتوجه به اینکه نرخ انرژی در این کشورها بالا است، تولید انرژی از طریق نیروگاههای خانگی صرفه اقتصادی زیادی دارد. اما بهدلیل واقعی نبودن نرخ انرژی در ایران، تامین خانگی آن برای مردم جذابیت چندانی ندارد. حتی اگر هزینه احداث در قالب وام به آنها پرداخت شود، باز هم مجذوب چنین پروژههایی نمیشوند. اما هدف نهایی دولت در نهایت مردمیسازی تامین انرژی با منبع تجدیدپذیرها است.
سخن پایانی
ایران درحالحاضر 2 درصد انرژی خود را از منابع تجدیدپذیر تامین میکند. طبق بررسیهای انجامشده، امکان تامین 140هزار مگاوات برق از تجدیدپذیرها وجود دارد. اما این آمار در سطح جهان چگونه است؟ پاسخ این است که حداقل 30 کشور در جهان وجود دارند که در سطح ملی حداقل 20 درصد از انرژی خود را از تجدیدپذیرها تامین میکنند و پیشبینی میشود که بازارهای ملی انرژی تجدیدپذیر در دهه آینده بهشدت رشد کنند. اکنون 3 کشور ایسلند، نروژ و پاراگوئه همه برق موردنیاز خود را از انرژی تجدیدپذیر و 47 کشور در سراسر جهان بیش از 50 درصد از برق موردنیاز خود را از منابع تجدیدپذیر تامین میکنند. استقرار سریع انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای بهرهوری انرژی منجر به امنیت چشمگیر انرژی، کاهش تغییرات آبوهوایی و منافع اقتصادی شده است. ایران نیز در بخش انرژیهای تجدیدپذیر برای دستیابی به ظرفیت بالا با چالشهایی چون منابع مالی، مقررات، تملک زمین، تجربه و دانش مواجه است و هنوز راهکار مدونی از سوی دولت برای حل این چالشها مطرح نشده است.