اگر مشکل مالی داری برو آجر بنداز بالا، اما هنرت را نفروش

یک نوازنده و آهنگساز موسیقی ایرانی میگوید:حال موسیقی دستگاهی خوب نیست؛ آنچه از استادان قدیم آموختیم و نسلهای قبل روی آن پافشاری داشتند، دیگر مورد توجه قرار نمیگیرد. حتی بسیاری از استادان معاصر هم دیگر به آن سمت نمیروند و دنبال چیزهای دیگری هستند.
کاوه صادقی آزاد؛ موسیقی کلاسیک ایرانی یا موسیقی دستگاهی ایران از سدههای گذشته به صورت سینهبهسینه خصوصاً از دوره قاجار به واسطه خاندان فراهانی به نسل امروز منتقل شده و هنر بداههپردازی در این سیستم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در سال 2009 میلادی ردیف موسیقی ایرانی در فهرست میراث معنوی یونسکو ثبت شده که نشان از اهمیت بالای این موسیقی نزد موسیقیشناسان غیرایرانی دارد.
اصولاً موسیقیهای هنری در اقصی نقاط دنیا مخاطبان کمتری نسبت به دیگر ژانرهای موسیقی دارد؛ چرا که این نوع موسیقیها تفکر و سواد شنیداری بیشتری میطلبد. موسیقی جدی و هنری در هر جامعهای میبایست جزو اولویتهای حمایتی هر جامعهای باشد چرا که باعث حفظ هویت فرهنگی و تاریخی کشور میشود، و با بالارفتن سواد شنیداری باعث میشود جامعه موسیقی خوب را از بد تمیز بدهد و آمار تولید موسیقیهای سطحی کمتر شود. در چنین وضعیتی هر گونه فعالیت و ساخت موسیقی از سوی هنرمندان با بیشترین وسواس صورت بگیرد و هر کاری تولید نشود.
موسیقی کلاسیک ایرانی از دوران کرونا به بعد با چالشهای جدی روبرو شد، به طوری که برای بسیاری از فعالان موسیقیِ جدی بهدلایل حاد اقتصادی برگزاری کنسرت و اجرای صحنهای کاری بسیار سخت شده است. عواملی همچون سنگینی هزینه سالنها و عدم حمایت برگزارکنندگان کنسرتها و اسپانسرها اوضاع را برای هنرمندان این موسیقی سختتر از پیش کرده است. در همینمورد با یکی از فعالان این حوزه محمدامین اکبرپور صحبت کردیم و از نقطه نظرات و راهکارهای او برای ادامه مسیر پرسیدیم.
محمدامین اکبرپور متولد 58 در اهواز، آهنگساز و نوازنده و مدرس تار و سهتار است. نزد استادان زیدالله طلوعی، کیوان ساکت، داریوش طلایی، داریوش پیرنیاکان، محمدرضا لطفی و ارشد تهماسبی به فراگیری موسیقی پرداخته و فارغالتحصیل رشته موسیقی از دانشکده هنر و معماری و کارشناسی ارشد اتنوموزیکولوژی از دانشگاه هنر است. او از محضر استادان مجیدکیانی، محمدعلی حدادیان و علی بیانی استفاده کرده است. اکبرپور سرپرست گروه موسیقی «همنوازان سایه» است و به عنوان آهنگساز آلبومهای گلفرش، گلبانگ، دلبانگ، نوبانگ، نصیرخوانی، سروشان، نشودفاش و گلخند را منتشر کرده و در چندین آلبوم نیز به عنوان نوازنده همکاری داشته است. همکاری با گروه بازسازی شیدا و اجرا در کاخ گلستان و فرهنگسرای نیاوران و انتشار آلبوم دوجلدی یادواره ظلی و تدریس در مکتبخانه میرزاعبدالله زیر نظر استاد محمدرضا لطفی بخشی از فعالیتهای او محسوب میشود.
حال موسیقی دستگاهی امروز را چگونه ارزیابی میکنید؟ حال موسیقی دستگاهی خوب نیست؛ سالهاست به نظرم خوب نیست. آنچه از استادان قدیم آموختیم و نسلهای قبل روی آن پافشاری داشتند، دیگر مورد توجه قرار نمیگیرد. حتی بسیاری از استادان معاصر هم دیگر به آن سمت نمیروند و دنبال چیزهای دیگری هستند. با یک نگاه کوتاه به فضای مجازی هم میشود دید که چه چیزی جایگزین شده است. تعداد گروههای فعال در این زمینه به قدری کم است که شاید به انگشتان یک دست هم نرسند.
مهمترین مشکلاتی که به عنوان یک نوازنده و سرپرست گروه با آن مواجهید چیست؟ بزرگترین مشکل نبود مخاطب موسیقی جدی و هنری است. وقتی مخاطب وجود ندارد، کنسرتی هم برگزار نمیشود و طبیعتاً حمایتی هم صورت نمیگیرد. اگر هم بخواهیم کنسرتی بگذاریم باید هزینههای سنگین سالن را خودمان بدهیم. معمولاً خواننده گروه و نوازندگان یا حتی شاگردان و نزدیکان بلیت میخرند و حمایت میکنند تا هزینهها جبران شود. آلبوم هم بخواهیم ضبط کنیم مجبوریم یکروزه تمام کار را انجام دهیم، آن هم با خواهش از همکاران برای پرداخت دستمزد، چون هزینهها واقعاً سنگین است.
سالنها هنگام دریافت هزینه هیچ تفاوتی بین موسیقی جدی و تجاری قائل نمیشوند؟ متأسفانه سالنها هیچ تفاوتی بین موسیقی جدی و موسیقی تجاری قائل نمیشوند. برای موسیقی پاپ حمایت و اسپانسر وجود دارد، اما برای موسیقی دستگاهی هیچ حمایتی از سوی اسپانسرها نیست. در سالنهای تحت نظارت شهرداری مشکل مجوز اماکن داریم. واقعاً این شرایط برای هنرمند با مخاطب کم برای برگزاری کنسرت سخت است.
اسپانسرها از این موسیقی حمایت نمیکنند؟ اسپانسرها معمولاً شرطهایی میگذارد که با شأن موسیقی اصیل سازگار نیست. مثلاً میخواهند لباسهای زرقوبرقدار بپوشیم، رقصنده بیاوریم یا تبلیغات مستقیم برای آنها انجام دهیم. ما این کارها را نه یاد گرفتهایم و نه جایز میدانیم انجام دهیم. حتی اگر حمایت مالی هم باشد، به بنبست میخوریم چون حاضر نیستیم هنرمان را بفروشیم. همانطور که استاد لطفی میگفتند: اگر مشکل مالی داری برو آجر بنداز بالا، اما هنرت را نفروش.
به نظر شما نسل جوان در این شرایط چه رویکردی باید داشته باشد؟ طبیعی است که نسل جوان برای دیدهشدن بهسمت تلفیق موسیقی کلاسیک ایرانی با پاپ، راک یا موسیقیهای دیگر برود. به این ترتیب دستکم مخاطبی جذب میکنند. اما ما این مسیر را نمیرویم چون ارزش هنر برایمان بیشتر از درآمد و دیده شدن است.
به نظر شما چه راهکاری برای ادامه حیات موسیقی دستگاهی وجود دارد؟ باید از سالنهای کوچک استفاده کرد. مثلاً سالنهای 30 تا 50 نفره. این سالنها هزینه کمی دارند و میشود چند شب پشت سر هم اجرا گذاشت. هنرمندانی که مثل ما فکر میکنند به دنبال درآمد نیستند؛ سالهاست با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشتهاند اما حاضر نشدهاند سراغ موسیقی تلفیقی یا پاپ بروند.
59253
کد خبر 2117316