ایجادانسداد فرهنگی واجتماعی، ابرپروژه رسانههای فارسیزبان بیگانه
![ایجادانسداد فرهنگی واجتماعی، ابرپروژه رسانههای فارسیزبان بیگانه](https://media.mehrnews.com/d/2022/09/28/3/4294341.jpg?ts=1664375275448)
ابرپروژه رسانههای فارسیزبان بیگانه، ایجاد انسداد در فضای اجتماعی و فرهنگی ایران است؛ ابرپروژهای که رسانههای رسمی داخلی هم ناخواسته در تحقق آن، نقش بزرگی ایفا کردهاند.
ابرپروژه رسانههای فارسیزبان بیگانه، ایجاد انسداد در فضای اجتماعی و فرهنگی ایران است؛ ابرپروژهای که رسانههای رسمی داخلی هم ناخواسته در تحقق آن، نقش بزرگی ایفا کردهاند.
خبرگزاری مهر_ گروه فرهنگ و ادب: «اونی که نشسته اون ور آب، میگه بیاید بیرون، تو بیا! بعد ماها بیایم پشت سرت! چرا بچه من بیاد کشته بشه! هشتگ به چه درد من...؟ هشتگ برای من کارایی نداره! حدیث منو کشتن!»
پدر حدیث نجفی با بغض این جملات را میگوید. دختری که بیتردید روزهای دیگر را نخواهد دید اما رسانههای فارسیزبان بیگانه نام او را به شمایلی دیگر یعنی دختری که موهایش را با جسارت در برابر نیروهای پلیس گره میزند، دوختند تا از نمد آن برای خودشان کلاهی ببافند.
هشتگ برای پدر، حدیث نمیشود اما ابرپروژه رسانههای بیگانه و کارویژه مشترک آنها برای ایران را چندین گام جلو میاندازد؛ پروژه ایجاد انسداد در فضای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ایران.
خیلی فرق میکند تحلیل ما علت و شیوه مواجهه رسانههای فارسیزبان ارتزاقکننده از منابع انگلیسی و آمریکایی و اروپایی و سعودی با مسائل داخلی ایران چه باشد. این تحلیل در نگاه ما نسبت به آنها و جزئیات اخبار و گزارشهایی که منتشر میکنند تأثیر میگذارد.
اغلب مردم ما مثل پدر حدیث نجفی، باور دارند کسی که کیلومترها بیرون از مرزهای ایران نشسته و از جایی حقوق میگیرد که منافعش در تحقیر و تجزیه ایران است، قاعدتاً دلسوز ملت ایران نخواهد بود. این روزها چنین زاویهدیدی را میشود از در هر کوی و برزن و در هر تاکسی و اسنپی از زبان مردم شنید. آنها حتی اگر مخالفان تند نظام باشند، صراحتاً از رسانههای خط مقدم یعنی شبکههایی مثل bbcفارسی، ایراناینترنشنال، منوتو و voa با عباراتی یاد میکنند که نشان میدهد از روایت نامنصفانه و دور از میدان آنها اطلاع دارند.
اما سردرگمی برای مراجعه به روایتی درست که رضایتشان را جلب کند یا دستکم دلخوری از رسانههای داخلی و تریبونهای یکطرفه آنها باعث شده ترجیح دهند همه روایتها را پیش رو داشته باشند تا خود رأسا از میان آنها انتخاب کنند. در این بازی روایت، طبیعتاً رسانههایی که آزادانهتر هر جزئیاتی را پوشش میدهند، چهره موثقتر و در نتیجه ظرفیتبالاتری برای مورد اعتماد قرار گرفتن خواهند داشت.
میتوانیم پروژه این دست رسانهها را «بسط آزادیهای مدنی در ایران» تعریف کنیم. پروژهای که به نظر میرسد از جهت همسویی با تریبونهای سازمانهای بینالمللی مسئول در حوزه حقوق بشر، وجاهت کافی برای مورد اعتماد قرار گرفتن داشته باشند.
حتی میتوانیم کلانپروژه این دست رسانهها را اهداف سیاسی موقت یا بلندمدتی در نظر بگیریم که به گوشمان آشنا هستند؛
1- براندازی نظام جمهوری اسلامی که شعارهای آن، این روزها کف خیابان شنیده میشود، 2- دمیدن در آتش جدالهای قومیتی که به بهانه کرد بودن مرحوم مهسا امینی مورد برداشت قرار گرفته است، 3- برافروختن تقابلهای دینی - اجتماعی که در بستر مستعد خشونتهای بیوجه گشت ارشاد و رفتار غیرقابل قبول این ساختار غلط که به پلیس کشور تحمیل شده، بارورتر شده و به بهانه حجاب، صف کمحجابها را در برابر محجبهها (فارغ از مخالفت یا موافقت با گشت ارشاد) قرار داده است.
این فهرست را میشود تا موارد بسیار دیگر ادامه داد. بیتردید اگر برخی کشتههای این ماجرا از مذاهب دیگر نظیر مذهب اهل تسنن بودند، رسانههای فارسیزبان بیگانه، بهانه بیشتری برای مانور دادن روی شکافها پیدا میکردند.
بر این اساس شاید لازم است نگاهی دوباره به کلانپروژههای رسانههای فارسیزبان بیگانه در نسبت با مسائل داخلی ایران بیندازیم.
شکل دروازبانی خبر و پوشش وقایع اجتماعی داخل ایران در این رسانهها نشان میدهد که آنان بیش از هر چیز ایجاد بنبست در جامعه ایران را دنبال میکنند و مرزهای این انسدادطلبی، اهدافی فراتر از اهداف سیاسی را دنبال میکند.
ایران میتواند پس از تغییر احتمالی نظام سیاسی، ایرانی یکپارچه بماند اما هیچ ایران یکپارچهای که بتواند در عین وجود اختلافات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، انسجام و وحدت خود را حفظ کند، اولویت قدرتهای غربی جهان نیست چرا که ایران واحد، در هر صورت و با هر نظام سیاسی، منافع منطقهای خود را در کنار کشورهای همسایه و آن چه امروز محور مقاومت نام دارد، تعریف خواهد کرد.
چنان که سایر کشورهای منطقه هم که ساختارهای سیاسی مشابه ایران نداشتند، چندین دهه است که خود را در مقابل عنصر مهاجمی به نام اسرائیل در منطقه تعریف میکردند و هنوز بسیاری از آنها حتی علیرغم نزدیکی به رژیم صهیونیستی، میدانند که منافع ملی و منطقهای آنها در گروه فاصله گرفتن از دستنشاندههای قدرتهای غربی است.
ایجاد انسداد در عرصه اجتماعی و فرهنگی ایران، کلانپروژه رسانههای فارسیزبان بیگانه است که بیتردید میوههای آن را بالاتر از سیاست خواهند چید و ایجاد شکافهای متعدد در جامعه ایرانی به منظور برهمزدن اسنجام و وحدت ملی، امتیازی است که برای بلندمدت حضور بیگانگان را در ایران و منطقه تضمین خواهد کرد.
اما سهم رسانههای داخلی را در این پروژه ایجاد انسداد نباید نادیده گرفت. رسانههای داخلی با پوشش یکسویه مسائل راه را برای مراجعه مخاطب به رسانههای رقیب، باز و هموار میکنند و در نتیجه ناخواسته در میدان بازی آنها قرار گرفته و تحقق بخشی از پروژه آنها را در ایران بر عهده میگیرند.
این هشداری چندساله است که نخبگان و اهالی رسانه بارها و بارها به مراجع تصمیمساز کشور یادآوری کردهاند اما هنوز تغییر محسوسی در روشهای رسانههای داخلی اتفاق نیفتاده است. هر روز تأخیر در تغییر این شیوهها، بخش بزرگتری از سرمایه اجتماعی را از بین خواهد برد و مخاطبان بیشتری را از رسانههای داخلی، خواهد تاراند به نحوی که بازگرداندن آنان هر روز بیش از پیش، دشوار میشود.