یک‌شنبه 4 آذر 1403

«این ترک پارسی‌گوی»؛ شعر شهریار از زبان منزوی / قطعه‌ای از شهریار که اشک سایه را درآورد

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
«این ترک پارسی‌گوی»؛ شعر شهریار از زبان منزوی / قطعه‌ای از شهریار که اشک سایه را درآورد

زنده‌یاد حسین منزوی در کتاب «این ترک پارسی‌گوی»، ضمن نقد و بررسی اشعار شهریار، نیم‌نگاهی نیز به احوالات درونی و زندگی او دارد.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حسین منزوی که خود از غزلسرایان نامدار و پرمخاطب در روزگار ماست، در کتاب «این ترک پارسی‌گوی»، از شهریار به عنوان شاعر شیدایی و شیوایی یاد می‌کند و شعرهای او از جمله هذیان دل، افسانه شب، حیدربابا و... را با قلم شیوای خود نقد و بررسی می‌کند.

منزوی در این اثر معتقد است: دفتر شهریار همیشه برای تسخیر دل مشتاق من طرفه‌هایی در آستین داشته است. اگر در 20 سالگی غزل‌های عاشقانه‌اش را دوست داشتم و در 30 سالگی «ای وای مادرم» او را می‌پسندیدم و در 40 سالگی، با «هذیان دل» اش در آفاق شور و حال پر می‌گشودم، امروز در عین حال که تمامی آن شعرها را که سوگلی‌های 20 و 30 و 40 سالگی‌ام بوده‌اند، دوست می‌دارم. با غزل‌های جاافتاده پیرانه‌سرش خلوت می‌کنم و دیوان و دفتر او از کتاب‌های بالینی من است.

نویسنده در مقدمه‌اش هدف از نگاشتن این کتاب را تلاش برای سهیم کردن مخاطب در شناختی است که در سایه خواندن شعرهای شهریار به دست آورده است.

منزوی در این کتاب، قطعه «ای وای مادرم» شهریار را مشهورترین و موفق‌ترین شعر او در قالب آزاد می‌داند. منزوی برای درک بهتر حس و حال شاعر در این قطعه، گریزی به رابطه عاطفی شاعر با مادرش می‌زند. رابطه عاطفی شهریار با مادرش در سخن دیگر شاعران، دوستان و همراهان شهریار نیز به چشم می‌خورد. به عنوان نمونه، هوشنگ ابتهاج (سایه) در کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» درباره شخصیت مهربان مادر شهریار و قطعه «ای وای مادرم» می‌گوید:

«وقتی می‌رفتم خونه شهریار معمولاً درو «خانوم»، مادر شهریار باز می‌کرد. خانوم، مادر شهریار پیرزن خیلی خوب، نجیب، مهربان و ساده‌ای بود. این اواخر دیگه از من رو نمی‌گرفت... فارسی هم صحبت نمی‌کرد، فقط ترکی حرف می‌زد، شاید چند کلمه فارسی ازش شنیدم. پسرشو هم شهریار صدا می‌زد، مثل زن من که به من میگه سایه... اوایل که می‌رفتم خونه شهریار خودشو از پشت در کنار می‌کشید که من نبینمش چون چادر سرش نبود. یه جور خودشو کنار می‌کشید که مثلا من که نامحرم بودم نبینمش. بعدا دیگه نه... درو باز می‌کرد و یه جور سلام‌علیکی می‌کرد. خب منم سر به زیر بودم... به هر حال رو نمی‌گرفت و دیگه خودی شده بودم براش. من کم می دیدمش... معمولا در خونه رو خانوم، مادر شهریار باز می‌کرد.

«ای وای مادرم» رو تو روزنامه خوندم. رشت بودم اون زمان. با خودم گفتم: وای خانوم، مادر شهریار مرد. شعرو که خوندم تو خیابون زار زار زدم به گریه.» چند بندی از شعر را با بغض و اشک می‌خواند:

... او مرده است و باز پرستار حال ماست در زندگی ما همه‌جا وول می‌خورد هر کنج خانه صحنه‌ای از داستان اوست در ختم خویش هم به سر کار خویش بود بیچاره مادرم ... او فکر بچه‌هاست هر جا شده هویج هم امروز می‌خرد بیچاره پیرزن همه برف است کوچه‌ها (به گریه می‌افتد) او مرد و در کنار پدر زیر خاک رفت اقوامش آمدند پی سرسلامتی یک ختم هم گرفته شد و پر بدک نبود بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند لطف شما زیاد (به گریه می‌افتد) اما ندای قلب به گوشم همیشه گفت: این حرف‌ها برای تو مادر نمی‌شود

منزوی در نقد و بررسی این قطعه، «ای وای مادرم» را جوشش دیوانه‌وار و بی‌مهار بغض و اشک و غربت می‌داند و می‌نویسد: گمان می‌کنم که اگر نه تمامی که دست کم بخش عظیمی از این شعر، حاصل بیخودی شاعانه پسری است که ناگاه پشتش از یک تکیه‌گاه مطمئن عاطفی خالی شده است. صدای شاعر در تمامی شعر، حتی آنجا که از شکوه زندگی قدیم خانواده یاد می‌کند، بغض‌آلود و آمیخته به گریه است. صمیمیت، روح اصلی این شعر است. شاعر که در بیشتر شعرهایش نیز صمیمی و ساده با مسائل روبرو می‌شود، اینجا و در این شعر، نهایت صمیمیت خود را در برخورد با مصیبت نشان می‌دهد. این صمیمیت آنچنان شعر را می‌آکند که سایر روابط شاعر با شعر را به تمامی تحت شعاع خود درمی‌آورد.

در «ای وای مادرم»، صمیمیت، تصویر می‌کند، می‌گرید، به یاد می‌آورد، به خاک می‌سپارد، و بازمی‌گردد. حتی وزن و زبان نیز تحت تأثیر این صمیمیت سیال، وزن و زبان بغض و گریه‌اند. «ای وای مادرم» طنین ممتد یک گریه طولانی است که این گریه را به خواننده و شنونده‌اش نیز انتقال می‌دهد. در کمتر شعری از معاصران، به جلوه و جلای عاطفه‌ای از این دست مواج، برمی‌خوریم و این همه از «ای وای مادرم»، شعری استثنایی، یگانه و کم‌نظیر می‌سازد.

منزوی در نقد و بررسی سروده‌های شاعر، ضمن اشاره به ابتکارات و نوآوری‌هایی که شهریار در آثار خود داشته است، گریزی به احوالات درونی او نیز می‌زند. تلاقی این دو در کتاب مخاطب را در شناخت بهتر از شهریار یاری می‌رساند.

احوال شاعر، شعر شهریار، غزل شهریار، مکتب شهریار، هذیان دل و حیدربابا، مثنوی افسانه شب، شعرهای آزاد (نیمایی) شهرایر، جان شعر شهریار و تبلورش در قوالب دیگر، چهار لختی‌ها، شهریار شاعر مسلمان، شعر شهریار بخشی از فرهنگ و هنر معاصر، معاصران درباره شهریار چه گفته‌اند؟ و... از جمله موضوعاتی است که در این کتاب مطرح شده است.

انتشارات سوره مهر به تازگی کتاب «این ترک پارسی‌گوی» را به قیمت 45 هزار تومان در دسترس علاقه‌مندان به شعر فارسی قرار داده است.

ناگفته هایی از انزوای خودخواسته شهریار در دوره رضا شاه فرزند استاد شهریار: پدرم شاعر 24 ساعته بود / ماجرای تحریف اشعار دینی و آیینی شهریار در کشورهای همسایه
«این ترک پارسی‌گوی»؛ شعر شهریار از زبان منزوی / قطعه‌ای از شهریار که اشک سایه را درآورد 2
«این ترک پارسی‌گوی»؛ شعر شهریار از زبان منزوی / قطعه‌ای از شهریار که اشک سایه را درآورد 3