این مادر چند فرزندی خالق اسباب بازیهاست / از یک دغدغه مادرانه تا یک محصول خانوادگی!
مادر 4 فرزند است و به قول خودش کسب و کارش را به برکت همین فرزندان دارد. از وقتی مادر شده، یکی از دغدغههایش خرید اسباببازی مناسب بوده و هست. همین دغدغه هم کلید راهاندازی کسب و کارش شده.
به گزارش مشرق، مادر 4 فرزند است و به قول خودش کسب و کارش را به برکت همین فرزندان دارد. از وقتی مادر شده، یکی از دغدغههایش خرید اسباببازی مناسب بوده و هست. چیزی که علاوه بر سرگرمی فایدهای هم برای بچهها داشته باشد. همین دغدغه هم کلید راهاندازی کسب و کارش شده. با تمام مشغلههای مادری ای که دارد. یک روز یاعلی گفته و خودش برای فرزندانش و فرزندان ایران اسباب بازی تولید کرده و حالا مدیرعامل یک شرکت تولید اسباب بازی است.
نمایشگاه دستاوردهای «مادران ارزشآفرین» در آستان قدس رضوی فرصت آشنایی من با این مادر موفق را فراهم میکند. نمایشگاهی که کم ندارد از این زنان دغدغه مند و کارآفرین. زنانی که هرکدام به بهانهای شروع کردند و قصه و روایت خاص خودشان را دارند اما حالا در جایی ایستادند که دغدغه بسیاری از زنان و مادران مثل خودشان را برطرف میکنند.
دختر چندماههاش را به آغوش گرفته و در غرفهاش قدم میزند. اینجا هم از وظیفه مادریاش غافل نمیشود. «فاطمه داوری» را میگویم بانویی که 27 ساله است و مادر 4 فرزند.
مدیرعامل شرکت «دردانه بهشتی» است و یک کارآفرین موفق مشهدی. قبل از همصحبتیمان نوزاد را که روی شانهاش خوابیده به همسرش میسپارد و آنوقت میآید و با خیال راحت پای میز گفتو گو مینشیند. میگوید:«همیشه برای خرید اسباببازی برای بچههایم دغدغه داشتم. مشکلم این بود که اسباب بازیهای موجود در بازار فقط جذابیت داشتند و فارغ از محتوا بودند. حتی اگر محتوا هم داشتند طوری نبود که فرهنگ ایرانی اسلامی ما را در ذهن کودک شکل دهند. بیشتر ترویج نماد وفرهنگ غربی به حساب میآمدند. حدود دو سال پیش وقتی دختربزرگم کلاس دوم بود با همسرم تصمیم گرفتیم خودمان دست به کار شویم و برای بچههایمان اسباب بازی تدارک ببینیم.»
از یک دغدغه مادرانه تا یک محصول خانوادگی!
از خاطره شیرین اولین بار تلاششان میگوید. از اولین اسباب بازیای که خودشان تولید کردند و به دست دخترشان دادند. ساده شروع کردند. فکر و ایدهشان را گذاشتند روی هم و محصولاتی که میخواستند را از بازار تهیه کردند تا یک بسته جذاب و سالم از اسباب بازیبه فرزندشان هدیه بدهند. نمیخواستند مثل خیلی از پدر و مادرها فقط دغدغه داشته باشند و قدمی در مسیر رفع این دغدغه برندارند.
میگوید:«تحصیلات من در حوزهی روانشناسی اسلامی است. برای همین به دنبال این بودم که محصولی برای بازی بچهها تولید کنم تا هم به آنها آرامش بدهد و هم ویژگی خوبی را در آنها افزایش. «باغبان کوچک» اولین اسباب بازیای بود که من و همسرم تولید کردیم. بیلچه، آبپاش، گلدان کوچک و مینیاتوری از بازار تهیه کردیم و همه آنچه برای کاشت یک گل و محافظت از آن لازم بود را در یک بستهبندی جذاب قرار دادیم. اولین محصول باغبان کوچک سهم دختر خودمان شد و بعدها هرکجا به مهمانی میرفتیم برای بچهها از این محصولات باغبانی هدیه میبردیم. خیلی دوست داشتند و بسیار بیشتر از آنچه که ما فکر میکردیم از این اسباب بازی استقبال میکردند.«باغبان کوچک»پرخاشگری بچهها را کم میکند به آنها آرامش میدهد. یاد میگیرند چطور مسئولیت پذیر باشند و از علاقههایشان محافظت کنند. کم کم به این نتیجه رسیدیدم که این اسباب بازی میتواند جنبه تجاری پیدا کند و به دست بچههای بیشتری برسد. همین شد که شرکت ما شکل گرفت.»
فرزندآوری باعث پیشرفت است نه مانع!
میپرسم بعضی مادرها با یک فرزند خودشان را از بیشتر فعالیتهای اجتماعی محروم میکنند و همیشه شکایت از کمبود وقت دارند وسختی مسئولیت فرزندآوری. شما چطور با چهار فرزند، به دنبال دغدغههایتان رفتید و حالا مسئولیت اداره یک شرکت را هم به دوش میکشید. میخندد مثل اینکه بارها این سوال را از او پرسیده باشند.
تندتند جوابم را میدهد:«بچهها احتیاج به خواهر و برادر دارند وقتی خانوادهها روی میآوردند به فرزند کمتر یا تک فرزندی، نیازی که باید از سوی خواهر و برادر رفع میشد حالا بر عهده والدین قرار میگیرد و والدین همیشه درگیر فرزندشان هستند. اما وقتی من یک مادر چند فرزندی هستم. بچههای من بخشی از رشد، تربیت، بازی، سرگرمی و اغلب نیازهای هم دیگر را خودشان برطرف میکنند. این طور نیست که چند فرزندی زحمتی نداشته باشد نه! بلکه مسئولیتها به طور درست تقسیم میشود و همه بر شانه مادر قرار نمیگیرد. درباره کار هم باید بگویم که همین بچهها باعث ایجاد شرکت شدند. بخاطر وجود آنها من دغدغهمند شدم و آنها هستند که برای طراحی بازیها به من دیدگاه میدهند. مثلا ما هرچه که تولید میکنیم در قدم اول در اختیار بچههای خودمان قرار میدهیم. این هم برای ما مفید است و هم برای بچههایمان جذاب. اینطوری ما به غیر از تهیه یک سرگرمی سالم برای فرزندانمان، چالشها و اشکالات محصول را هم متوجه میشویم. برای مثال چون خانه خودمان آپارتمانی است تصمیم گرفتیم برای اینکه استرس کثیف کردن خانه به بچهها وارد نشود. به بسته «باغبان کوچک» زیرانداز و دستکش هم اضافه کنیم که دیگر مشکلی نباشد و این را زمانی متوجه شدیم که دخترمان با این چالش مواجه شد.»
با این بازی خودت را بهتر بشناس!
محصولی که برای ارائه در نمایشگاه آورده. یک بازی فکری است. طرح روی جلدش شما را میبرد به سالها دور. یک طرح سنتی از یک مرد ایرانی به نام حکیم باشی. همه چیز روی جلد، رنگ و بوی یک ایرانی اصیل را میدهد. جدا از آن، هم جذاب است و هم نوستالوژی. میپرسم چه شد که به سمت تولید بازی فکری حرکت کردید. دخترش بیدار شده و بهانه مادر را میگیرد. بغلش میکند روی دست تکانش میدهد و همانطور که مشغول است جوابم را میدهد:«بازی فکری دومین محصولی بود که ما تولید کردیم. «باغبان کوچک»اولین محصولمان بود و فقط از لحاظ روانشناسی به بچهها کمک میکرد اما در تولید بعدی تصمیم گرفتیم بهتر عمل کنیم و عقاید اسلامی و مزاج شناسی را هم در قالب بازی به کودکان یاد بدهیم. موضوع این بازی فکری مزاج شناسی است که این در شاخه روانشناسی هم وجود دارد. در واقع ما آنچه که در دین است را استخراج کردیم. با نگاه روانشناسی به آن پرداختیم و در عمل با زبان ساده و سرگرمی بیان کردیم تا به طور ناخودآگاه به اصلاح سبک زندگی بچهها کمک کنیم و محتوای مفیدی را ارائه دهیم.»
از کوچکترین عضو خانواده تا پدر و مادر بزرگها،همه کنار هم!
از مخاطب بازیها سوال میکنم و این مادر کارآفرین دوباره از خانواده خودش برایم میگویم، خانوادهی پر جمعیت و باصفایی که محل الهام ایدههایش است. میگوید:«برای طراحی بازی، من خانواده خودم را در نظر گرفتم خیلی از بازیها هستند که نمیتوانند به خاطر شرایط سنی و نوع طراحیشان همه افراد خانواده را کنار هم جمع کنند. اما من چون خانواده خودم را الگو قرار دادم و حتی میخواستم دختر سه ساله من هم در جمع خانوادگی کنار همه بازی کند این بازی را طوری طراحی کردم که از بچهای که فقط رنگها را تشخیص بدهد تا پدربزرگ و مادربزرگها را میتواند کنار هم جمع کند. از طرفی مزاج شناسی که محتوای نهفته بازی فکری ماست باعث میشود همه افراد خانواده نسبت به بدن شان و سبک زندگی و باید نبایدهای مخصوص به مزاجشان اطلاع پیدا کنند و زندگی سالمتری داشته باشند.»
کارآفرین کلاس چهارمی خانه!
میان گفت و گویمان هر جملهای که میگوید روی کمکها و پشتیبانیهای همسرش تاکید میکند. به گفته او این راهی است که پابه پای هم آمدند و برای آینده اسباببازیها چشماندازهای زیادی دارند. دلشان میخواهد این دغدغه را روزی از تمام مادران و پدران ایران رفع کنند و اسباب بازیهایی با محتوا و همخوان با فرهنگ ایرانیمان به دست بچهها بدهند. دغدغه این زوج جوان حالا برای بیش از 8 نفر ایجاد اشتغال کرده. اما بیش از همه خانم داوری از این خوشحال است که بچههایشان نیز در این مسیر هم رشد میکنند و هم روحیه کارآفرینی و دغدغهمندی در آنها پرورش مییابد.
میگوید:«تولید اسباب بازی کار جذابی برای بچههاست مخصوصا بچههای ما که اصرار دارند هر کمکی از دستشان برمیآید انجام دهند. مثلا بخش خیلی کوچکی از بسته بندی را با کمک بچهها انجام میدهیم و این اعتماد به آنها باعث میشود احساس مفید بودن و توانایی داشته باشند. جالب است بدانید دختر بزرگم که کلاس چهارم است. این روحیه کارآفرینی را دارد و چندوقتی است که در حد توان خودش دستبند تولید میکند و در بازارچههای مدرسه میفروشد.»
منبع: فارس