بازخوانی یک ماجرای قدیمی در فوتبال ایران / ناصر حجازی و جنجالی پاداش جام جهانی
اختلاف بر سر پاداش جام جهانی از اولین حضور ایران در این رقابتها تاکنون جنجالهای زیادی ایجاد کرده است.
به گزارش "ورزش سه"، بعد از گذشت یک سال، همچنان ماجرای پاداش بازیکنان تیم ملی برای حضور در جام جهانی 2022 قطر سوژهای داغ در ورزش ایران است و تقریبا هر روز اظهارنظری تازه، به جنجالها حول آن دامن میزند. اما ماجرای پاداش حضور در جام جهانی موضوعی نیست که تنها به این جام جهانی منحصر شود، بلکه دقیقا از اولین حضور ایران در جام جهانی در سال 1978، بازیکنان و فدراسیون با آن درگیر بودند و در دورههای بعدی نیز این موضوع محل اختلافات زیادی شد. به طوری که بعد از جام جهانی 1998، این موضوع به جدایی ستارههایی مانند خداداد عزیزی و احمدرضا عابدزاده از تیم ملی منجر شد. 8 سال بعد در جام جهانی آلمان، حاشیههای زیاد تیم ملی، موضوع پاداش را تا اندازهای در سایه در قرار داد اما در سه دوره اخیر، هر بار که با صعود تیم ملی به جام جهانی، پاداش در نظر گرفته شده برای بازیکنان، حرف و حدیثهای زیادی را ایجاد کرد تا اینکه در دوره اخیر با اختصاص حواله خودروهای خارجی به بازیکنان، اعتراضات به این ماجرا بالا گرفت. بازیکنی که در جام جهانی 1978 بیشترین جنجال در مورد پاداشها حول نام او شکل گرفت، ناصر حجازی بود، دروازهبان محبوب و خوش استیل تیم که گفته میشد تا زمانی که بخشی از پاداش حضور در جام جهانی را پای پله هواپیمای تیم ملی دریافت نکرد، حاضر به سوار شدن نشد؛ ماجرایی که حواشی زیادی را برای حجازی ایجاد کرد و انتقاداتی را به همراه داشت. حجازی که بعد از بازگشت تیم از آرژانتین مدتی سکوت کرد، سرانجام در شهریور 57 در گفتگو با نشریه کیهان ورزشی به طور مفصل درباره آن ماجرا صحبت کرد و از دلیل اقدامش و نارضایتی سایر بازیکنان تیم گفت.
این مصاحبه که با تیتر "ناصر با همه قهر است" منتشر شده بود را در ادامه بخوانید: تاجیها را فراموش نمیکنم از حجازی راجع به تاج پرسیدم، باشگاهی که سالها او از دروازهاش محافظت کرد و تغییر باشگاه حجازی بنوبه خود در فصل نقل و انتقالات باعت گفتگوی فراوان شد. او در باره تاج خیلی منصفانه قضاوت کرد و گفت: من تا وقتی که عضو باشگاه تاج بودم، همواره عضوی وفادار برای آنها بودم در این مورد میتوانید از خودشان همه سئوال کنید. در فصل نقل و انتقالات من مبلغی را برای ادامه بازی درتاج پیشنهاد کردم که گویا برای آنها پرداخت این مبلغ مقدور نبود یا شاید هم بود و نخواستند بپردازند در هر حال من و تاجیها به توافق نرسیدیم و خیلی دوستانه از تاج بیرون رفتم. من هیچ وقت محبتهای تاجی ها را فراموش نمیکنم و این تغییر باشگاه را نه جرم میدانم و نه گناه آنقدر هم شعور دارم که تعویض باشگاه را ملاکی برای عقده گشایی ندانم. اگر هم فکر میکنید با مطرح کردن این سئوال من به شخص خاصی فحش و ناسزا خواهم داد بیمورد است. من برای تاج بازی کردم و تاج هم حق مرا داد. از هیچ کدام آنها دلگیر نیستم. کار من فوتبال است و زندگی من از این راه تامین میشود. پس باید این حق را به من بدهید که هرجا را که برایم با صرفه تر بود انتخاب کنم. راستی ببینم شما نزد همکارانتان آدمی را سراغ ندارید که اگر در جائی پول بیشتری به او بدهند تغییر نشریه ندهند؟ چطور در اینگونه مواقع شما آسمان وریسمان را بهم نمیبافید؟ من هم حق دارم که هر جا پول بیشتر میدهند بروم چون زندگی من از این راه تامین میشود. البته اینرا هم اضافه کنم که باشگاه جدیدم علاوه بر رفع مشکل مالی من به مقدار زیادی نیز از گرفتاریهای زندگی ام کاست من هم سعی میکنم که محبتهای آنان را درون دروازه این تیم جبران کنم این عین واقعیت درباره دلیل تعویض باشگاه من میباشد.
در آرژانتین بهتر از این میتوانستیم باشیم چرا در آرژانتین آنچنان که باید نبودیم؟ کوتاهی را از ناحیه چه کسانی میدانی؟ به نظر من حشمت کارش را به صورت مطلوب انجام داد و کارنامه او موفقیت آمیز است. شاید باور نکنید اما من معتقدم که کار او حتی در آرژانتین نیز خوب بود البته من منکر این نیستیم که ما بهتر از آنچه نشان دادیم، میتوانستیم باشیم. اینرا شک نکنید. به اگر و مگر اعتقاد ندارم اما باور کنید که اگر بچه ها آن گل را برابر اسکاننند به من نمی زدند ما با شکست دادن اسکاتلند برابر پرو خیلی بهتر ظاهر میشدیم. برابر هلند که فکر نمی کنم یک آدم عاقل انتظار داشته باشد ما شاهکار کنیم. به آنهایی هم که زیادی جوش میزنند باید گفت یا باید ما برابر هلند قید همه چیز را میزدیم و به بازی معمولی خود میپرداختیم که در انصورت تیم با پنج یا شش گل میباخت و یا به هر ترتیبی شده جلوی آنان را میگرفتیم و گل کمتری میخوردیم که تیم راه دوم را انتخاب کرد. در برابر پرو ما اندیشیدیم که حداقل در بازی آخر قید همه چیز را بزنیم و به بازی عادی خود بپردازیم دیدید که بازی ما برابر پرو خوب بود اما گلهای زیادی درون دروازه خود داشتیم. مسئله مهم که در پیروزهای هر تیم میتواند بطور مستقیم مؤثر واقع گردد، چگونگی تدارک و بخصوص اردوی تیم میباشد. در این زمینه بدون رودربایستی باید بگویم که در ایران ما فاقد افرادی هستیم که دانش تشکیل اردوی ورزشی را داشته باشند. فدراسیون در این زمینه می گوید: کار ما تهیه هر گونه وسائل مورد نیاز در برپائی اردو است، مربی تیم هم که کارش تمرین دادن و رساندن بچهها به شکل آرمانی است. بگذریم از اینکه حشمت خان کارش تاحد رفع و رجوع اختلافات خانوادگی بازیکنان نیز رسیده بود، به همین ترتیب در اردوها هرکی دنبال مسئولیت خود است. اما هیچ کس نیست که برنامه ای برای اردو و اردونشینان بوجود آورد بطوریکه اردو شباهت زیادی به اردوهای نظامی داشت که من فکر نمی کنم حتی اردوهای نظامی اینچنین خشک و بدون برنامه باشند. برای خود شما هم طاقت فرسا خواهد بود اگر شما را در یک چهاردیواری حبس کنند و بگویند یک بار صبح و یک بار عصر تمرین کنید. نه تفریحی نه دلخوشی. این اردو نیست و مسلماً نتیجه ای هم نخواهد داشت.
تا پول نگرفتم سوار هواپیما نشدم اما چرا؟... حجازی را ناخوداگاه به شاهبیت گفتگویم کشانده بودم اما لازم بود یک موضوع نیز روشن شود چرا که در این زمینه حجازی به غلط یا به درست بدطوری بدنام شده است. از اینرو پرسیدم راستی حقیقت دارد که تو تا وقتی پول نگرفتی برای سفر به آرژانتین سوار هواپیما نشدی؟ حجازی که گویا خود را از پیش اماده روشن ساختن افکار عمومی در این مورد کرده بود نفسی عمیق کشید و گفت: مدینه گفتی و کردی کبابم. در اینجا نیز متأسفم که بگویم پای تنی چند از همکاران مطبوعاتی شما در میان است. همانهایی که از یک گرفتاری شدید زندگی من بهانه یی برای بد جلوه دادنم بدست آوردند و این همان حربه ناجوانمردی است که در مقدمه بدان اشاره کردم و گفتم که متاسفانه بعضی از همکاران شما با نوشتههای غرض آلود خود با حیثیت و زندگی آدمی بازی میکنند و من خوشحالم که این موضوع را مطرح کردید تا با جواب دادن و روشن کردن موضوع برای علاقمندان از نظر وجدانی راحت بشوم. باور کردن و یا نکردن این مطالب را به عهده وجدان آگاه خواننده شما و دوستداران خودم میگذارم. من پیش از سفر به آرژانتین موفق شده با فروختن فرش زیر پا و سایر لوازم زندگی و با استفاده از پس انداز خود و همسرم پولی تهیه کرده و پیش قسط یک آپارتمان را بپردازم و پانزده سال هم زیر بار بدهی بانک باشم و همه ماهه حدود چهار هزار تومان قسط بدهم. در چنین شرایطی مبلغ بیست هزار تومان کسر آوردم باور کنید که کسی هم نمانده بود تا از او قرض کنم زیرا قبلا دست نیاز به سوی همه دوستان و بستگان دراز کرده بودم. پس فکر کردم که فدراسیون میتواند مبلغی به عنوان وام یا پیش پرداخت پاداش به من بپردازد تا اگر بعدا از فدراسیون جهان پولی رسید و خواستند مبلغی هم بمن بپردازند بدهی مرا از آن کم کنند. موضوع گرفتاری خود را به حشمت خان گفتم. او گفت هیچ نگران نباش معامله منزل را انجام بده.
اگر بیست هزار تومان کم داری چک بکش و من تا وقتی که تیم به آرژانتین پرواز کند، پول را برایت از فدراسیون میگیرم. از آنجائیکه من تمام برگهای دسته چک خود را در راه قرض کردن برای این چهار دیواری به این و آن داده بودم، برای بیست هزار تومان بقیه از دسته چک همسرم استفاده کردم و باز برای اینکه محکم کاری کرده باشم تاریخ چک را درست برای روزی نوشتم که مصادف یا فردای روز حرکت ما به آرژانتین بود ملاحظه میکنید که من حتی تا آخرین روز پیش از حرکت کاملا روی این پول و زندگی خود حساب کرده بودم. باری راستش من تا آخرین لحظه هم فکر نمی کردم که فدراسیون در حقم این چنین کم لطفی بکند. کار بجائی رسید که هرچه اصرار میکردم که بابا مسئله حیثیت و شرف من مطرح است و اگر من نتوانم این پول را تهیه کنم، همسرم را به جرم کشیدن چک بیمحل دستگیر می کنند. در چنین شرایطی من چگونه میتوانستم به آرژانتین بروم؟ راستش تا وقتی پای پله هواپیما بودم باور نمیکردم که فدراسیون اینچنین با زندگی من بازی کند. از اینرو من پای پله هواپیما به مهاجرانی گفتم که تا اینجا روی قول شما حساب میکردم اما حالا اگر قرار است که همسرم به زندان بیفتد، من به آرژانتین نمیایم. در تهران میمانم تا مشکل مالی خود و همسرم را حل کنم. حشمت هم که دید وضع بد طوری شده، راضی شد که این مبلغ را از جیب خود بمن قرض بدهد تا بعدا این پول را پس بدهم. باور کنید هنوز که هنوز است حتی دهشاهی از این پول را نتوانستهام به حشمت بازگردانم.
این عین واقعه بود اما همکاران شما یعنی همانهایی که عمری آرزو داشتند من به ساز آنها برقصم و تغییر باشگاه بدهم، این موضوع را برایم دست گرفتند و نوشتند که حجازی تا پول نگرفت، سوار هواپیما نشد. مهم نیست، حقیقت بالاخره روشن خواهد شد اما اینگونه مبارزه کردن و خراب کردن ورزشکار نهایت بی انصافی است. بقول قدیمیها زمستان میرود و روسیاهی به ذغال می ماند.
دلیل کناره گیریهای بازیکنان از تیم ملی از حجازی میپرسم راستی کناره گیری یاران تیم ملی فوتبال را چگونه تعبیر میکنی؟ آیا مسائل به همین سادگی است که عنوان شده؟ یعنی حشمت خسته شده و بازیکنان هم به همین ترتیب؟ حجازی می گوید: برای کنار رفتن احتمالی حشمت دلایل بسیاری وجود دارد اما مهمترین دلیل که کناره گیری حشمت را با بازیکنان به هم مربوط میسازد، به یک بدقولی فدراسیون مربوط میشود. پیش از رفتن به آرژانتین زمانی که در اردو بودیم غفور جهانی، بهرام مودت، حسین کازرانی، علی پروین، محمد صادقی، ابراهیم قاسمپور، نصرالله عبداللهی، آندرانیک اسکندریان و من گرفتاریهائی داشتیم. باور بفرمائید تنی چند از این بازیکنان مشکلاتی داشتند که آنقدر آسان و حل شدنی بود که گفتن ندارد و بعضی از مشکلات مسئله مرگ و زندگی را برای بازیکنان مطرح می کرد مثل گرفتاری خودم در مورد خرید خانه که قبلا گفتم. بگذریم از اینکه گروهی قلم بدست فورا همانروزها برای ما درآوردند که ما بازی در تیم ملی را تحریم کردهاییم. باری من و کازرانی از طرف بازیکنان مامور شدیم تا گرفتاریهای خود را با مهاجرانی در میان بگذاریم. مهاجرانی در برابر خواسته بازیکنان گفت:«قول میدهم تمام این مسائل و گرفتاریهای مالی شما را بعد از بازیها حل کنم و ما امیدوارانه روانه مسابقات آرژانتین شدید. با ذکری که از بازیها رفت و از چگونگی آن مطلعید، در بازگشت هیچ یک از قولها عملی نشد. تازه اینرا نیز یادآوری کنم که در تأیید مطالب روشن ما پولی بابت اینهمه تلاش خود در بازیهای مقدماتی جام جهانی دریافت نکردیم. در بازگشت از جام جهانی حشمت نزد بچه ها خجالت زده شد. چرا که بچهها روی قول او حساب میکردند ولی او نتوانست از پس فدراسیون برآید و حق آنها را بگیرد. بدیهی است که در چنین شرایطی برای گروهی از بازیکنان دیگر دل و دماغی برای شرکت در تیم ملی نمانده که این نمیتواند با کنار رفتن آلان بی ربط باشد. من در مورد خودم زیاد ناراحت نیستم چرا که من هیچ وقت در زندگی روی این قولها حساب نکرده و نمی کنم اما این روش فدراسیون واقعا غیر قابل تحمل است. حجازی با ناراحتی می افزاید:«من همان حجازی هستم که با دست شکسته برابر اسرائیل بازی کردم. من همانی هستم که در آرژانتین با کتف در رفته به شهادت دکتر زرکش درون دروازه ایستادم و باز همان حجازی هستیم که در مونترال از روی تخت خواب بیمارستان و در حالیکه آپاندیسیت خود را عمل کرده بودم خود را به تیم رساندم. فرق نمی کند همه بازیکنان تیم ملی کم و بیش برای اعتلای نام ایران فداکاری کردند و میکنند. آیا این است اجر ما؟ مگر ما جز درآمد فوتبال درآمد دیگری هم داریم؟ صادقی مگر میتواند با دوهزار تومان حقوق باشگاه پرسپولیس در تهران بزرگ زندگی کند؟ به گرفتاریهای غفور یا قاسمپور اشاره نمی کشم که واقعا موجب ناراحتی خواهد شد.
آیا این روش که برو بازی کن بعد ما با توجه به نتایج و موقعیتی که برای فدراسیون بدست خواهد آمد دستمزد تو را خواهیم داد، درست است؟ و حالا که آبها از آسیاب افتاده بگویند چه کشکی چه پشمی؟ بیایند کمیتهای تشکیل دهند، حساب کنند ما چه در آمدی داشتیم چه خرجی کردیم و به بازیکنان چه دادیم؟ از همه مهمتر چه نتیجهای از اینهمه صرف نیرو و امکانات گرفتیم؟
حشمت باید برگردد؟ از حجازی می پرسم تو معتقدی در شرایط فعلی با توجه به نزدیک بودن زمان بازیهای آسیایی چه باید کرد؟ در شرایط فعلی هر کسی تیم را در اختیار بگیرد، کارش زار است و در این اوضاع واحوال مربی خارجی را اصلا نباید مطرح کرد و باز به نظر من همه راهها به حشمت ختم میشود چرا که هنوز حرف او نزد بازیکنان موثر است. حشمت میتواند حداقل مقداری از وعده و وعیدهایی را که پیش از سفر آرژانتین به بازیکنان داده است، عمل کند. من فکر نمیکنم پرداخت پول به بازیکنان تیم ملی شرکت کننده در مسابقات آرژانتین رقم بسیار درشتی باشد. زمان برای آزمایش در میدانهایی بعدی خیلی کم است. یافتن جانشین برای کنار رفتهها با وضعی که پیش آمده، باید بسرعت انجام گیرد؛ بخصوص که با تعطیل شدن بازیهای جام تخت جمیشد انجام اینکار بسیار مشکل تر شده است. راضی کردن بچههای تیم ملی آسان است. والله بخدا، مسئله بدان گونه که در روز نامهها نوشتند، نیست. بازیکنان از فدراسیون باج نمی خواهند و در هیچ جای دنیا گرفتن حق را باجگیری نمی گویند.