بازگشت به کرامت و دعوت به عقل سلیم
این نوشتار که برگرفته از نوشتههای خانم وندی شلیت، نویسنده آمریکایی تبار از کتاب "بازگشت به عفاف" است، به دنبال بررسی ارزش خویشتن داری به عنوان راهی برای احیای زندگی خانوادگی در غرب است.
بهگزارش خبرگزاری تسنیم، وندی شلیت درصدد آن است که ضمن مرور آنچه درحال حاضر در آمریکا در زمینه دختران و زنان رخ داده است، تصویر روشنی از ترویج بی بندوباری و آزادی جنسی که خواسته موج سوم فمینیسم است، ارائه کند و توضیح دهدکه چگونه نسل جدیدی در آمریکا درحال شکل گیری است که خواسته هایش با گذشتگان متفاوت است و به دنبال گمشده خود یعنی "عفاف" می گردد، نسلی که از این آزادی های بی حد وحصر به ستوه آمده و میخواهد طعم شیرین فطرت را دوباره بچشد. سفرهای مختلف و مصاحبه های مکررخانم وندی شلیت، خواننده را به این سمت سوق می دهد که گویی دختران امروز آمریکا باشورش های پراکنده می خواهند چیزی نباشندکه والدینشان بوده اند. آنها میخواهند سبک زندگی و نوع پوشش خود را تغییر دهند. آنها در تلاشند باخویشتن داری، زندگی عاقلانه و عفیفانه ای را در پیش گیرند و روابط خصوصی را تا شروع زندگی دائمی به تعویق بیندازند.
خانم شلیت در این کتاب تلاش کرده است، راهی را برای ارج نهادن به عفاف و خویشتن داری پیدا کند. او به دنبال آن است که، نوجوانان و جوانان به توانایی خود برای حفظ عصمت و پاکدامنی و درک مسائل شگفت انگیز پی ببرند و بدانند که میتوانند به گونه ای رفتارکنند که دیگران به عمق وجود آن ها توجه کنند (نه فقط به ظاهر آنها). هدف شلیت این نیست که به کسانیکه میخواهندزندگی بی قید و بند و آزادی های بی حد و حصری داشته باشند حمله کند، بلکه قصددارد گزینه های بیشتری را فرا روی جوانان قرار دهد. جوانانی که به خاطرگزینه های محدودی که در دسترس آنها برای انتخاب قرار د ارد، رنج می کشند.
وی معتقد است، کارشناسان و والدین از روی حسن نیت ادعا می کنند، تمایل بچه ها به «بد» بودن به جای «خوب» بودن را درک میکنند و به دنبال فراهم آوردن فضایی آزاد برای اقدامات فرزندان خود هستند، اما این تغییر درتوقعات وانتظارات بزرگترها معموًلا هدیه آزادی به فرزندانشان نیست بلکه گونه جدیدی ازظلم وستم است که ناخواسته به آنها وارد می شود. مطالعات نشان میدهدکودکان به طور ناخواسته روز به روز بیشتر در دام هرزه نگاری های اینترنتی گرفتار میشوند. وقتی از ابتدا در یک دریاچه لبریز از مسائل جنسی شنا می کنید دیگر نمیتوان گفت کم کم نوک پایت را فقط در آبهای قسمت بزرگسالان بگذار. دیگر مسائل جنسی برای این افراد راز آلود نیست. او از همان اول انتظار دارد همه چیز با مسائل جنسی آمیخته باشد و لذا دیگر مسائل جنسی برایش جالب نیستند. دیگر مشتاقانه منتظر تجربه مسائل جنسی نیست و این مسئله یک جنایت بزرگ در حق کودکان است. در جامعه غرب به واسطه فرهنگ حاکم، تسلط رسانه ها و... عفیف بودن به عنوان یک گناه نابخشودنی برای جوانان لحاظ میشود. شلیت معتقد است دلیل اصلی مخالفت نکردن والدین با ابزار مبتذل، این است که جایگزینی برایَ آنها پیدا نمیکنند. به نظر میرسد دنیای غرب تشنه الگوهای رفتاری جدید است. نیازی که خیلی آنی وضروری است. اگر دختران بخواهند (در زندگی خود) تصمیمها و انتخاب های معنادار بگیرند و (به زندگی) امیدوار باشند، گزینه دختر بد (غیر عفیف) نباید تنهاگزینه فراروی آنها باشد.
بیاثر کردن سانسور رسانهای فعالیت اجتماعی زنان ایرانی در غربجهل پلورالیستی
این پدیده جهل پلورالیستی نام دارد. این واژه بسیارجالب را فلوید آلپورت درسال1924 ابداع کرد. این حالت هنگامی پیش می آیدکه افراد عضو یک گروه تصورکنند، احساسات و داوری های شخصیشان با هنجارهای اجتماعی تطابق ندارد، اما مجبورند خود را با آن هنجار هماهنگ کنند. چون میخواهند درگروه، مقبول واقع شوند. هرکدام از اعضای این گروه فکر میکنند، بقیه اعضا طبق خواسته های درونی و حقیقی خود رفتار میکند این درحالیست که دیگران هم در واقع تردیدهای پنهانی درباره هنجارهای اجتماعی دارند. این پدیده بیشتر در قشر جوان و نوجوان دیده میشود، قشری که به طرف هنجارهای نامناسب اجتماعی شنا میکند وگمان می کند دیگران (آنهایی که به این هنجارها پایبند هستند) حال خوشی دارند، درحالیکه در واقع آنها هم درحال غرق شدن هستند. پژوهش های بسیاری در آمریکا نشان میدهد، هرچه روابط خارج از حوزه خانواده قبل از ازدواج کمتر باشد، زندگی مشترک پایدارتر است وشخص خوشبخت تر، سالم تر و موفق تر می باشد. همچنین پژوهش ها ثابت میکنند رابطه جنسی در چارچوب زندگی مشترک از لحاظ فیزیکی و عاطفی رضایت بخش تر از رابطه جنسی نامشروع است. اما هنوز وانمود میکنند بی بندوباری جنسی، مهیج تر است حتی وقتی که خود افرادی که این نوع روابط را تجربه میکنند، چنین احساسی ندارند. در حالیکه تجربه عملی و علوم اجتماعی به یک نتیجه گیری منجر میشوند، خرد جمعی و فشار اجتماعی یک مسیر انحرافی کامًلا متفاوت را مقبول جلوه میدهد.
اعتراض نسل جدید به ابتذال فرهنگی غرب
برگذاری دوره های خویشتن داری در آمریکا به حد زیادی رواج یافته است. با این حال بسیاری از نوجوانان و جوانان، خود به خود از فرهنگ بیش از اندازه جنسیت زده غرب منزجر شده اند. ممکن است نسل هزاره جدید به طورکلی رفتارش محتاطانه تر باشد و این ربطی به آموزش های خویشتن داری نداشته باشد. شاید نسل هزاره جدید، برخلاف والدین خود به نصایح پدربزرگ ها و مادربزرگ های شان گوش می دهند یا شاید تصورات ما را در موردجنسیت به چالش می کشند، اما هرچه هست، نوجوانان در حال ایجاد تغییرات چشمگیری در نگرش های اجتماعی می باشند. در سال های گذشته کمپانی ضبط و توزیع موسیقی کپیتول ریکوردز، 6000 دختر را به یک سری پارتی برای تجلیل از یک خواننده نوجوان دعوت کرد. این کمپانی از اعتراض دختران شرکت کننده به طرز لباس پوشیدن خواننده تعجب کرده بود. از آنجاییکه دختران8 تا 12ساله پیشگامان مد محسوب می شوند، کمپانی کپیتول مجبور شد تصویر متعادل تری از آن خواننده ارائه دهد.
برخلاف آنچه در رسانه ها وجود دارد، میزان پاکدامنی در میان نوجوانان غربی درحال افزایش است و این باعث شگفتی است در جامعه ای که فضایی آزاد در اختیار جوانان و نوجوانان فراهم است، انتخاب ها به سمت پاکدامنی و عفاف پیش می رود. شاید به خاطر فرهنگ عامیانه ای است که که در رسانه ها ارائه می شود، تمایل جوانان به سمت قائل شدن محدودیت برای فلسفه برهنگی می رود. برهنگی خوانندگان، دیگر به عنوان یک موبضوع جذاب به حساب نمی آید، بلکه ملال آورنیز شمرده می شود. فرهنگ جامعه غرب به یک موزه تمام عیار ازصحنه های مبتذل تبدیل شده است، بنابراین برهنگی دیگرجذابیت ندارد، گرچه صفحه های نمایش دهنده برهنگی بیشتر از قبل در رسانه ها فراگیرتر شده اما وقتی دختران به تنهایی در محیط های مختلط قرار میگیرند، به دنبال فضای پوشیده تری هستند. باید گفت همچنان مسائل جنسی خریدار خاص خود را دارد، اما با اشباع جامعه از مسائل جنسی، خصیصه هایی از جمله متانت وشرافت بیشتر مقبولیت دارد و این همان چیزی است که در فیلم های متنوعی مثل غرور و تعصب و ارباب حلقه ها دیده میشود. شاید به جرئت میتوان گفت، غرب تشنه نمونه هایی ازکوشش های خالص انسانی است که فراموش نکند که هنوز میتوان حس ناب معنوی را تجربه کرد و فقط اسیر تن نبود.
زن مسلمان را با موفقیتهای خود به دنیا معرفی میکنیممسیری منتهی به فطرت
نوجوانان به عنوان افراد بالغ جامعه باید یاد بگیرندکه رضایت وسعادتمندی را ازراه برنامه ریزی طولانی مدت به دست آورند و در پی ارضای سریع امیالشان نباشند. شاهزاده خانم های زیبا، در عالم واقعی، انسان های از پیش آماده شده نیستندکه بتوان آنها راسفارش داد. آنها هم کم کم رشد می کنند. هیچکس نمی تواند فرد دیگری را به اجبار با مدل رویایی خود تطبیق دهد. نسل جوان خود را در چهارچوب هنجارهای گذشتگان تعریف نمی کند و ارزش ها و نگرش هایشان در برخی از حوزه ها تغییر یافته است. جوانان و نوجوانان در فرهنگ های مختلف به دنبال بازنگری شیوه زندگی اخذ شده از گذشتگان خود هستند. نوجوان انسان تازه متولد شده ای است که به دنبال کسب هویت است. هویتی که خود کاشف آن باشد و نه هویتی که به زور و اجبار به او تحمیل شود. نوجوان غربی با انتخاب و اراده خود مسیری که منتهی به فطرت است را یافته و به دنبال احیای گمشده خود است، و اما نوجوان ایرانی به چه صورت و از چه طریقی به دنبال کسب هویت است؟ نوجوانی که در فضایی غنی از فرهنگ، سنت، دین مداری رشد کرده است، اما به دنبال مسیری خلاف جهت پیش روی خود می باشد. شاید بتوان به جرئت گفت فضای مناسب برای انتخاب های دین مدارانه و مطابق با سنت و فرهنگ ایرانی - اسلامی برای نوجوانان ایرانی فراهم نشده است تا با بینش و فکر خود دست به انتخاب بزنند و تنها فضا و انتخاب های از پیش تعیین شده پیش روی نوجوانان قرار گذاشته شده است. نوجوان غربی تشنه ی آبی است که به وفور در اختیار هم نسل خود در ایران است. باید اندیشید چگونه این آب گوارا را در اختیار موجود همیشه تشنه یعنی نوجوان قرار داد که به معنای واقعی کلمه باعث سیرابی او شود.
مرضیه عابدی