با خواندن این سوره خوشبخت و سعادتمند میشوید + صوت آیات
فایل صوتی تلاوت سوره مومنون با صدای محمد منشاوی را اینجا دریافت کنید.
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، سوره مومنون بیست و سومین سوره قرآن است و در جزء هجدهم آن قرار دارد.
رویگردانی از کار و سخن بیهوده، پیشتاز بودن در کارهای خیر، اشاره به داستان حضرت موسی (ع) و حضرت نوح (ع)، خلقت انسان و معاد از مباحث این سوره است.
آیات 99 و 100 درباره آرزوی کافران هنگام مرگ برای بازگشت به دنیا و انجام اعمال صالح از آیات مشهور سوره مومنون است.
امام صادق (ع) درباره فضیلت سوره مومنون میفرماید: اگر کسی سوره مومنون را تلاوت کند، خداوند آخر کار او را به سعادت و خوشبختی ختم میکند و اگر همواره در روزهای جمعه بر قرائت سوره مومنون مداومت ورزد، جایگاه او در بهشت خواهد بود.
بر اساس روایات؛ فرشتگان الهی قاری این سوره را به راحتی و آسایش در روز قیامت و دستیابی به آنچه مایه چشم روشنی آنها هنگام نزول فرشته مرگ است، بشارت میدهند.
فایل صوتی تلاوت سوره مومنون با صدای محمد منشاوی
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی *س_متن سوره مومنون همراه با ترجمه_س*بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قد أفلح المؤمنون 1
به راستی که مؤمنان رستگار شدند (1)
الذین هم فی صلاتهم خاشعون 2
همانان که در نمازشان فروتنند (2)
والذین هم عن اللغو معرضون 3
و آنان که از بیهوده رویگردانند (3)
والذین هم للزکا فاعلون 4
و آنان که زکات می پردازند (4)
والذین هم لفروجهم حافظون 5
و کسانی که پاکدامنند (5)
الا علی أزواجهم أو ما ملکت أیمانهم فانهم غیر ملومین 6
مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانی که به دست آورده اند که در این صورت بر آنان نکوهشی نیست (6)
فمن ابتغی وراء ذلک فأولئک هم العادون 7
پس هر که فراتر از این جوید آنان از حد درگذرندگانند (7)
والذین هم لأماناتهم وعهدهم راعون 8
و آنان که امانتها و پیمان خود را رعایت می کنند (8)
والذین هم علی صلواتهم یحافظون 9
و آنان که بر نمازهایشان مواظبت می نمایند (9)
أولئک هم الوارثون 10
آنانند که خود وارثانند (10)
الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون 11
همانان که بهشت را به ارث می برند و در آنجا جاودان می مانند (11)
ولقد خلقنا الانسان من سلال من طین 12
و به یقین انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم (12)
ثم جعلناه نطف فی قرار مکین 13
سپس او را به صورت نطفه ای در جایگاهی استوار قرار دادیم (13)
ثم خلقنا النطف علق فخلقنا العلق مضغ فخلقنا المضغ عظاما فکسونا العظام لحما ثم أنشأناه خلقا آخر فتبارک الله أحسن الخالقین 14
آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم پس آن علقه را به صورت مضغه گردانیدیم و آنگاه مضغه را استخوانهایی ساختیم بعد استخوانها را با گوشتی پوشانیدیم آنگاه جنین را درآفرینشی دیگر پدید آوردیم آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است (14)
ثم انکم بعد ذلک لمیتون 15
بعد از این مراحل قطعا خواهید مرد (15)
ثم انکم یوم القیام تبعثون 16
آنگاه شما در روز رستاخیز برانگیخته خواهید شد (16)
و لقد خلقنا فوقکم سبع طرائق وما کنا عن الخلق غافلین 17
و به راستی ما بالای سر شما هفت راه آسمانی آفریدیم و از کار آفرینش غافل نبوده ایم (17)
و أنزلنا من السماء ماء بقدر فأسکناه فی الأرض وانا علی ذهاب به لقادرون 18
و از آسمان آبی به اندازه معین فرود آوردیم و آن را در زمین جای دادیم و ما برای از بین بردن آن مسلما تواناییم (18)
فأنشأنا لکم به جنات من نخیل وأعناب لکم فیها فواکه کثیر ومنها تأکلون 19
پس برای شما به وسیله آن باغهایی از درختان خرما و انگور پدیدار کردیم که در آنها برای شما میوه های فراوان است و از آنها می خورید (19)
وشجر تخرج من طور سیناء تنبت بالدهن وصبغ للآکلین 20
و از طور سینا درختی برمی آید که روغن و نان خورشی برای خورندگان است (20)
وان لکم فی الأنعام لعبر نسقیکم مما فی بطونها ولکم فیها منافع کثیر ومنها تأکلون 21
و البته برای شما در دامهای گله درس عبرتی است از شیری که در شکم آنهاست به شما می نوشانیم و برای شما در آنها سودهای فراوان است و از آنها می خورید (21)
وعلیها وعلی الفلک تحملون 22
و بر آنها و بر کشتیها سوار می شوید (22)
ولقد أرسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره أفلا تتقون 23
و به یقین نوح را به سوی قومش فرستادیم پس [به آنان] گفت ای قوم من خدا را بپرستید شما را جز او خدایی نیست مگر پروا ندارید (23)
فقال الملأ الذین کفروا من قومه ما هذا الا بشر مثلکم یرید أن یتفضل علیکم ولو شاء الله لأنزل ملائک ما سمعنا بهذا فی آبائنا الأولین 24
و اشراف قومش که کافر بودند گفتند این مرد جز بشری، چون شما نیست می خواهد بر شما برتری جوید و اگر خدا می خواست قطعا فرشتگانی می فرستاد ما در میان پدران نخستین خود چنین چیزی نشنیده ایم (24)
ان هو الا رجل به جن فتربصوا به حتی حین 25
او نیست جز مردی که در وی حال جنون است پس تا چندی در باره اش دست نگاه دارید (25)
قال رب انصرنی بما کذبون 26
نوح گفت پروردگارا از آن روی که دروغزنم خواندند مرا یاری کن (26)
فأوحینا الیه أن اصنع الفلک بأعیننا ووحینا فاذا جاء أمرنا وفار التنور فاسلک فیها من کل زوجین اثنین وأهلک الا من سبق علیه القول منهم ولا تخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون 27
پس به او وحی کردیم که زیر نظر ما و به وحی ما کشتی را بساز و، چون فرمان ما دررسید و تنور به فوران آمد پس در آن از هر نوع حیوانی دو تا یکی نر و دیگری ماده با خانواده ات بجز کسی از آنان که حکم عذاب بر او پیشی گرفته است وارد کن در باره کسانی که ظلم کرده اند با من سخن مگوی زیرا آنها غرق خواهند شد (27)
فاذا استویت أنت ومن معک علی الفلک فقل الحمد لله الذی نجانا من القوم الظالمین 28
و چون تو با آنان که همراه تواند بر کشتی نشستی بگو ستایش خدایی را که ما را از چنگ گروه ظالمان رهانید (28)
وقل رب أنزلنی منزلا مبارکا وأنت خیر المنزلین 29
و بگو پروردگارا مرا در جایی پربرکت فرود آور که تو نیکترین مهماننوازانی (29)
ان فی ذلک لآیات وان کنا لمبتلین 30
در حقیقت در این ماجرا عبرتهایی است و قطعا ما آزمایشکننده بودیم (30)
ثم أنشأنا من بعدهم قرنا آخرین 31
سپس بعد از آنان نسل هایی دیگر پدید آوردیم (31)
فأرسلنا فیهم رسولا منهم أن اعبدوا الله ما لکم من اله غیره أفلا تتقون 32
و در میانشان پیامبری از خودشان روانه کردیم که خدا را بپرستید جز او برای شما معبودی نیست آیا سر پرهیزگاری ندارید (32)
وقال الملأ من قومه الذین کفروا وکذبوا بلقاء الآخر وأترفناهم فی الحیا الدنیا ما هذا الا بشر مثلکم یأکل مما تأکلون منه ویشرب مما تشربون 33
و اشراف قومش که کافر شده و دیدار آخرت را دروغ پنداشته بودند و در زندگی دنیا آنان را مرفه ساخته بودیم گفتند این مرد جز بشری، چون شما نیست از آنچه می خورید می خورد و از آنچه می نوشید می نوشد (33)
ولئن أطعتم بشرا مثلکم انکم اذا لخاسرون 34
و اگر بشری مثل خودتان را اطاعت کنید در آن صورت قطعا زیانکار خواهید بود (34)
أیعدکم أنکم اذا متم وکنتم ترابا وعظاما أنکم مخرجون 35
آیا به شما وعده می دهد که وقتی مردید و خاک و استخوان شدید باز شما از گور زنده بیرون آورده می شوید (35)
هیهات هیهات لما توعدون 36
وه، چه دور است آنچه که وعده داده میشوید (36)
ان هی الا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا وما نحن بمبعوثین 37
جز این زندگانی دنیای ما چیزی نیست میمیریم و زندگی میکنیم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد (37)
ان هو الا رجل افتری علی الله کذبا وما نحن له بمؤمنین 38
او جز مردی که بر خدا دروغ میبندد نیست و ما به او اعتقاد نداریم (38)
قال رب انصرنی بما کذبون 39
گفت: پروردگارا، از آن روی که مرا دروغزن خواندند یاریم کن (39)
قال عما قلیل لیصبحن نادمین 40
فرمود: به زودی سخت پشیمان خواهند شد (40)
فأخذتهم الصیح بالحق فجعلناهم غثاء فبعدا للقوم الظالمین 41
پس فریاد مرگبار آنان را به حق فرو گرفت و آنها را چون خاشاکی که بر آب افتد گردانیدیم دور باد از رحمت خداگروه ستمکاران (41)
ثم أنشأنا من بعدهم قرونا آخرین 42
آنگاه پس از آنان نسلهای دیگری پدید آوردیم (42)
ما تسبق من أم أجلها و ما یستأخرون 43
هیچ امتی نه از اجل خود پیشی میگیرد و نه باز پس میماند (43)
ثم أرسلنا رسلنا تتری کل ما جاء أم رسولها کذبوه فأتبعنا بعضهم بعضا وجعلناهم أحادیث فبعدا لقوم لا یؤمنون 44
باز فرستادگان خود را پیاپی روانه کردیم هر بار برای هدایت امتی پیامبرش آمد او را تکذیب کردند؛ پس ما امتهای سرکش را یکی پس از دیگری آوردیم و آنها را مایه عبرت و زبانزد مردمگردانیدیم دور باد از رحمت خدا مردمی که ایمان نمیآورند (44)
ثم أرسلنا موسی وأخاه هارون بآیاتنا وسلطان مبین 45
سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و حجتی آشکار فرستادیم (45)
الی فرعون وملئه فاستکبروا وکانوا قوما عالین 46
به سوی فرعون و سران قوم او ولی تکبر نمودند و مردمی گردنکش بودند (46)
فقالوا أنؤمن لبشرین مثلنا وقومهما لنا عابدون 47
پس گفتند: آیا به دو بشر که مثل خود ما هستند و طایفه آنها بندگان ما میباشند ایمان بیاوریم؟ (47)
فکذبوهما فکانوا من المهلکین 48
در نتیجه، آن دو را دروغزن خواندند پس از زمره هلاکشدگان گشتند (48)
ولقد آتینا موسی الکتاب لعلهم یهتدون 49
و به یقین ما به موسی کتاب آسمانی دادیم باشد که آنان به راه راست روند (49)
وجعلنا ابن مریم وأمه آی وآویناهما الی ربو ذات قرار ومعین 50
و پسر مریم و مادرش را نشانهای گردانیدیم و آن دو را در سرزمین بلندی که جای زیست و دارای آب زلال بود جای دادیم (50)
یا أیها الرسل کلوا من الطیبات واعملوا صالحا انی بما تعملون علیم 51
ای پیامبران، از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید، که من به آنچه انجام میدهید دانایم (51)
وان هذه أمتکم أم واحد وأنا ربکم فاتقون 52
و در حقیقت این امت شماست که امتی یگانه است و من پروردگار شمایم؛ پس، از من پروا دارید (52)
فتقطعوا أمرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون 53
تا کار دین شان را میان خود قطعه قطعه کردند و دسته دسته شدند: هر دستهای به آنچه نزدشان بود دل خوش کردند (53)
فذرهم فی غمرتهم حتی حین 54
پس آنها را در ورطه گمراهیشان تا چندی واگذار (54)
أیحسبون أنما نمدهم به من مال وبنین 55
آیا میپندارند که آنچه از مال و پسران که بدیشان مدد میدهیم (55)
نسارع لهم فی الخیرات بل لا یشعرون 56
از آن روی است که میخواهیم به سودشان در خیرات شتاب ورزیم؟ نه بلکه نمیفهمند (56)
والذین هم بآیات ربهم یؤمنون 58
در حقیقت کسانی که از بیم پروردگارشان هراسانند (57)
ان الذین هم من خشی ربهم مشفقون 57
و کسانی که به نشانههای پروردگارشان ایمان میآورند (58)
والذین هم بربهم لا یشرکون 59
و آنان که به پروردگارشان شرک نمیآورند (59)
والذین یؤتون ما آتوا وقلوبهم وجل أنهم الی ربهم راجعون 60
و کسانی که آنچه را دادند در راه خدا میدهند در حالی که دلهایشان ترسان است و میدانند که به سوی پروردگارشان بازخواهند گشت (60)
أولئک یسارعون فی الخیرات وهم لها سابقون 61
آنانند که در کارهای نیک شتاب میورزند و آنانند که در انجام آنها سبقت میجویند (61)
ولا نکلف نفسا الا وسعها ولدینا کتاب ینطق بالحق وهم لا یظلمون 62
و هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمیکنیم و نزد ما کتابی است که به حق سخن میگوید و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت (62)
بل قلوبهم فی غمر من هذا ولهم أعمال من دون ذلک هم لها عاملون 63
نه بلکه دلهای آنان از این حقیقت در غفلت است و آنان غیر از این گناهان کردارهایی دیگر دارند که به انجام آن مبادرت میورزند (63)
حتی اذا أخذنا مترفیهم بالعذاب اذا هم یجأرون 64
تا وقتی خوشگذرانان آنها را به عذاب گرفتار ساختیم بناگاه به زاری درمیآیند (64)
لا تجأروا الیوم انکم منا لا تنصرون 65
امروز زاری مکنید که قطعا شما از جانب ما یاری نخواهید شد (65)
قد کانت آیاتی تتلی علیکم فکنتم علی أعقابکم تنکصون 66
در حقیقت آیات من بر شما خوانده میشد و شما بودید که همواره به قهقرا میرفتید (66)
مستکبرین به سامرا تهجرون 67
در حالی که از پذیرفتن آن تکبر میورزیدید و شب هنگام در محافل خود بدگویی میکردید (67)
أفلم یدبروا القول أم جاءهم ما لم یأت آباءهم الأولین 68
آیا در عظمت این سخن نیندیشیدهاند یا چیزی برای آنان آمده که برای پدران پیشین آنها نیامده است؟ (68)
أم لم یعرفوا رسولهم فهم له منکرون 69
یا پیامبر خود را درست نشناخته و لذا به انکار او پرداختهاند؟ (69)
أم یقولون به جن بل جاءهم بالحق وأکثرهم للحق کارهون 70
یا میگویند او جنونی دارد؟ نه بلکه او حق را برای ایشان آورده ولی بیشترشان حقیقت را خوش ندارند (70)
ولو اتبع الحق أهواءهم لفسدت السماوات والأرض ومن فیهن بل أتیناهم بذکرهم فهم عن ذکرهم معرضون 71
و اگر حق از هوسهای آنها پیروی میکرد قطعا آسمانها و زمین و هر که در آنهاست تباه میشد نه! بلکه یادنامهشان را به آنان دادهایم ولی آنها از پیروی یادنامه خود رویگردانند (71)
أم تسألهم خرجا فخراج ربک خیر وهو خیر الرازقین 72
یا از ایشان مزدی مطالبه میکنی؟ و مزد پروردگارت بهتر است و اوست که بهترین روزیدهندگان است (72)
و انک لتدعوهم الی صراط مستقیم 73
و در حقیقت، این تویی که جدا آنها را به راه راست میخوانی (73)
وان الذین لا یؤمنون بالآخر عن الصراط لناکبون 74
و به راستی کسانی که به آخرت ایمان ندارند از راه درست سخت منحرفند (74)
ولو رحمناهم وکشفنا ما بهم من ضر للجوا فی طغیانهم یعمهون 75
و اگر ایشان را ببخشاییم و آنچه از صدمه بر آنان وارد آمده است برطرف کنیم در طغیان خود کوردلانه اصرار می ورزند (75)
و لقد أخذناهم بالعذاب فما استکانوا لربهم و ما یتضرعون 76
و به راستی ایشان را به عذاب گرفتار کردیم ولی نسبت به پروردگارشان فروتنی نکردند و به زاری درنیامدند (76)
حتی اذا فتحنا علیهم بابا ذا عذاب شدید اذا هم فیه مبلسون 77
تا وقتی که دری از عذاب دردناک بر آنان گشودیم بناگاه ایشان در آن حال نومید شدند (77)
وهو الذی أنشأ لکم السمع والأبصار والأفئد قلیلا ما تشکرون 78
و اوست آن کس که برای شما گوش و چشم و دل پدید آورد چه اندک سپاسگزارید (78)
وهو الذی ذرأکم فی الأرض والیه تحشرون 79
و اوست آن کس که شما را در زمین پدید آورد و به سوی اوست که گرد آورده خواهید شد (79)
وهو الذی یحیی ویمیت و له اختلاف اللیل و النهار أفلا تعقلون 80
و اوست آن کس که زنده می کند و می میراند و اختلاف شب و روز از اوست مگر نمی اندیشید (80)
بل قالوا مثل ما قال الأولون 81
نه بلکه آنان نیز مثل آنچه پیشینیان گفته بودند گفتند (81)
قالوا أاذا متنا وکنا ترابا وعظاما أانا لمبعوثون 82
گفتند آیا، چون بمیریم و خاک و استخوان شویم آیا واقعا باز ما زنده خواهیم شد (82)
لقد وعدنا نحن وآباؤنا هذا من قبل ان هذا الا أساطیر الأولین 83
درست همین را قبلا به ما و پدرانمان وعده دادند این جز افسانه های پیشینیان چیزی نیست (83) قل لمن الأرض ومن فیها ان کنتم تعلمون 84
بگو اگر میدانید بگویید زمین و هر که در آن است به چه کسی تعلق دارد (84)
سیقولون لله قل أفلا تذکرون 85
خواهند گفت به خدا بگو آیا عبرت نمی گیرید (85)
قل من رب السماوات السبع ورب العرش العظیم 86
بگو پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست (86)
سیقولون لله قل أفلا تتقون 87
خواهند گفت خدا بگو آیا پرهیزگاری نمی کنید (87)
قل من بیده ملکوت کل شیء وهو یجیر ولا یجار علیه ان کنتم تعلمون 88
بگو فرمانروایی هر چیزی به دست کیست و اگر میدانید کیست آنکه او پناه می دهد و در پناه کسی نمی رود (88)
سیقولون لله قل فأنی تسحرون 89
خواهند گفت خدا بگو پس چگونه دستخوش افسون شده اید (89)
بل أتیناهم بالحق وانهم لکاذبون 90
نه بلکه حقیقت را بر ایشان آوردیم و قطعا آنان دروغگویند (90)
ما اتخذ الله من ولد وما کان معه من اله اذا لذهب کل اله بما خلق ولعلا بعضهم علی بعض سبحان الله عما یصفون 91
خدا فرزندی اختیار نکرده و با او معبودی دیگر نیست و اگر جز این بودقطعا هر خدایی آنچه را آفریده بود باخود می برد و حتما بعضی از آنان بر بعضی دیگر تفوق می جستند منزه است خدا از آنچه وصف می کنند (91)
عالم الغیب والشهاد فتعالی عما یشرکون 92
دانای نهان و آشکار و برتر است از آنچه با او شریک می گردانند (92)
قل رب اما ترینی ما یوعدون 93
بگو پروردگارا اگر آنچه را که از عذاب به آنان وعده داده شده است به من نشان دهی (93)
رب فلا تجعلنی فی القوم الظالمین 94
پروردگارا پس مرا در میان قوم ستمکار قرار مده (94)
وانا علی أن نریک ما نعدهم لقادرون 95
و به راستی که ما تواناییم که آنچه را به آنان وعده داده ایم بر تو بنمایانیم (95)
ادفع بالتی هی أحسن السیئ نحن أعلم بما یصفون 96
بدی را به شیوه ای نیکو دفع کن ما به آنچه وصف می کنند داناتریم (96)
وقل رب أعوذ بک من همزات الشیاطین 97
و بگو پروردگارا از وسوسه های شیطانها به تو پناه می برم (97)
وأعوذ بک رب أن یحضرون 98 و پروردگارا از اینکه آنها به پیش من حاضر شوند به تو پناه می برم (98)
حتی اذا جاء أحدهم الموت قال رب ارجعون 99
تا آنگاه که مرگ یکی از ایشان فرا رسد می گوید پروردگارا مرا بازگردانید (99)
لعلی أعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلم هو قائلها ومن ورائهم برزخ الی یوم یبعثون 100
شاید من در آنچه وانهاده ام کار نیکی انجام دهم نه چنین است این سخنی است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد (100)
فاذا نفخ فی الصور فلا أنساب بینهم یومئذ ولا یتساءلون 101
پس آنگاه که در صور دمیده شود دیگر میانشان نسبت خویشاوندی وجود ندارد و از حال یکدیگر نمی پرسند (101)
فمن ثقلت موازینه فأولئک هم المفلحون 102
پس کسانی که کفه میزان اعمال آنان سنگین باشد ایشان رستگارانند (102)
ومن خفت موازینه فأولئک الذین خسروا أنفسهم فی جهنم خالدون 103
و کسانی که کفه میزان اعمال شان سبک باشد آنان به خویشتن زیان زده وهمیشه در جهنم می مانند (103)
تلفح وجوههم النار وهم فیها کالحون 104
آتش چهره آنها را می سوزاند و آنان در آنجا ترشرویند (104)
ألم تکن آیاتی تتلی علیکم فکنتم بها تکذبون 105
آیا آیات من بر شما خوانده نمی شد و همواره آن را مورد تکذیب قرار نمی دادید (105)
قالوا ربنا غلبت علینا شقوتنا وکنا قوما ضالین 106
می گویند پروردگارا شقاوت ما بر ما چیره شد و ما مردمی گمراه بودیم (106)
ربنا أخرجنا منها فان عدنا فانا ظالمون 107
پروردگارا ما را از اینجا بیرون بر پس اگر باز هم به بدی برگشتیم در آن صورت ستمگر خواهیم بود (107)
قال اخسئوا فیها ولا تکلمون 108
می فرماید بروید در آن گم شوید و با من سخن مگویید (108)
انه کان فریق من عبادی یقولون ربنا آمنا فاغفر لنا وارحمنا وأنت خیر الراحمین 109
در حقیقت دسته ای از بندگان من بودند که می گفتند پروردگارا ایمان آوردیم بر ما ببخشای و به ما رحم کن که تو بهترین مهربانی (109)
فاتخذتموهم سخریا حتی أنسوکم ذکری وکنتم منهم تضحکون 110
و شما آنان مؤمنان را به ریشخند گرفتید تا با این کار یاد مرا از خاطرتان بردند و شما بر آنان می خندیدید (110)
انی جزیتهم الیوم بما صبروا أنهم هم الفائزون 111
من هم امروز به پاس آنکه صبر کردند بدانان پاداش دادم آری ایشانند که رستگارانند (111)
قال کم لبثتم فی الأرض عدد سنین 112
می فرماید چه مدت به عدد سالها در زمین ماندید (112)
قالوا لبثنا یوما أو بعض یوم فاسأل العادین 113
می گویند یک روز یا پاره ای از یک روز ماندیم از شما گران خود بپرس (113)
قال ان لبثتم الا قلیلا لو أنکم کنتم تعلمون 114
می فرماید جز اندکی درنگ نکردید کاش شما می دانستید (114)
أفحسبتم أنما خلقناکم عبثا وأنکم الینا لا ترجعون 115
آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوی ما بازگردانیده نمی شوید (115)
فتعالی الله الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم 116
پس والاست خدا فرمانروای برحق خدایی جز او نیست اوست پروردگار عرش گرانمایه (116)
ومن یدع مع الله الها آخر لا برهان له به فانما حسابه عند ربه انه لا یفلح الکافرون 117
و هر کس با خدا معبود دیگری بخواند برای آن برهانی نخواهد داشت و حسابش فقط با پروردگارش می باشد در حقیقت کافران رستگار نمی شوند (117) وقل رب اغفر وارحم وأنت خیر الراحمین 118
و بگو پروردگارا ببخشای و رحمت کن که تو بهترین بخشایندگانی (118)
انتهای پیام /