بدرقه پیکر زنده یاد جلال مقامی به سمت خانه ابدی
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مراسم تشییع پیکر زنده یاد جلال مقامی دوبلور، مجری و گوینده پیشکسوت امروز صبح یکشنبه هشتم آبان ماه از مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد. فرزاد حسنی اجرای برنامه را بر عهده داشت و در ابتدا با اشاره به گویندگی همسر جلال مقامی در فیلم «محمد رسول الله (ص)» بیان کرد: در بخشی از این فیلم که با صدای رفعت هاشمپور همراه بود وی میگوید؛ پنجرهها را ببندید...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مراسم تشییع پیکر زنده یاد جلال مقامی دوبلور، مجری و گوینده پیشکسوت امروز صبح یکشنبه هشتم آبان ماه از مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد. فرزاد حسنی اجرای برنامه را بر عهده داشت و در ابتدا با اشاره به گویندگی همسر جلال مقامی در فیلم «محمد رسول الله (ص)» بیان کرد: در بخشی از این فیلم که با صدای رفعت هاشمپور همراه بود وی میگوید؛ پنجرهها را ببندید که صدای محمد رسول الله (ص) به ما نرسد و پاسخ این است که محمد از قلبها وارد میشود و نه دیوار. وی با اشاره به صدای دوبلورها عنوان کرد: این همان نفوذی است که از طریق سماعت و گویندگی از طریق قلبها اتفاق افتاده است و استاد جلال مقامی در اوج و نقطه اعلی آن بودند. در ادامه ابوالحسن تهامینژاد عنوان کرد: عرض تسلیت به خاندان مقامی و هاشمپور و به ویژه دخترش مرجان مقامی را دارم و به مردم ایران در این روزگار تنگ و همچنین به جامعه هنری تسلیت میگویم. این پیکر جلال مقامی است، پایان یک سفر 69 ساله در جاده پرپیچ و خم هنر. کاش آن شعر رسول نجفیان را به خاطر داشتم و برایت میخواندم که میگفت عجب رسمی است... این گوینده خطاب به مقامی گفت: جلال یادت میآید 1338 یکدیگر را دیدیم. تو جوان موبوری بودی. من 21 سالم بود و تو 18 سالت. با کار کردن کنار هم رفقای نزدیک شدیم تا حتی در اولین ازدواجم شاهد عقدم بودی. تو یکی از ستارههای دوبله شدی، در «شکوه علفزار» حرف زدی. ازت خواستند برای فیلم صامت لورل و هاردی دیالوگ اختراع کنی... تهامینژاد در ادامه متن احساسی خود یادآور شد: از برنامه «دیدنی ها» نگفتم، صدا و تصویر تو در همه خانههای ایرانیان بود. مدتهای طولانی مردم دانستنیها را از «دیدنی ها»ی تو یاد میگرفتند. «شرلوک هلمز» را دوبله کردی. جای رابین ویلیامز حرف زدی. تو به حق دبیر انجمن گویندگان شدی و من معاونت تو را با افتخار پذیرفتم. تو لیاقت داشتی که ازت دهها فیلم بسازند. چند سال در خدمت هنر بودی؟ بیش از 60 سال! و حالا تصمیم گرفتی بروی پیش دوستان، پیش همسر نابغه هنرمندت. حسنی در ادامه با اشاره به اینکه جلال مقامی هیچ گاه خود را تکرار نکرد، یادآور شد: زنده یاد مقامی در رادیو هم در خور زمان و مکان اجرا میکردند و لحن دوست داشتنی در عین حفظ کتابت داشتند. سپس محمود قنبری به جایگاه آمد و گفت: استاد جلال مقامی گوینده، مدیر دوبلاژ و مجری محبوب و خوش صدا هم پر کشید. داس مرگ مزرعه پیشکسوتان ما را به راستی درو کرد. وی درباره شرایط جسمانی مقامی بیان کرد: از 10 سال پیش از صلابت صدایش کاسته شد و کمتر حرف میزد و سه سال پیش هم دچار سکته شد و به نوعی انزوا پیشه کرد. در ادامه ناصر ممدوح یادآور شد: زنده یاد جلال مقامی مظلوم زیست و مظلوم رفت. من خیلی از رفتنش متاثر شدم، میخواستم مطالبی را بیان کنم که آقای تهامینژاد و آقای قنبری گفتند. دیر یا زود همه خواهیم رفت. منوچهر والی زاده از دیگر دوبلورها بود که در جایگاه قرار گرفت و عنوان کرد: مشکل است حرف زدن در این روز و بعد از سخنان شیرینی که آقای تهامینژاد و آقای قنبری بیان کردند. والی زاده با بغض و اندوه بیان کرد: من دلم برای یک خاطره از جلال مقامی تنگ میشود؛ وقتی که کمی دیر میکردم برای دوبله او به من میگفت «پسرم بیا» و حالا پدرم رفته است. چقدر زود دوبلورها میروند. من هنرنمایی او را در فیلمهای «دکتر ژیواگو» و «طلای مکنا» از یاد نمیبرم و اگر این 2 فیلم را دیده اید دوباره ببینید. وی اضافه کرد: همیشه میگفتم من از تو بزرگترم و او میگفت همه بچههای دوبله فرزند من هستند. آنها که تازه به این کار و رشته آمده اند میگویند ما آمده ایم که کنار بزرگان باشیم، ولی متاسفانه نشد. عدهای از دنیا رفتند و بعد هم کرونا آمد و فاصله در کار انداخت. همه جوانان دوست داشتند در کنار او بنشینند و دوبله کنند و یاد بگیرند. والی زاده در پایان بیان کرد: بیش از این نمیتوانم حرف بزنم و اگر حرف بزنم گریه ام میگیرد. با جلال عزیز خداحافظی نمیکنم، چون همیشه صدایش هست، روحش شاد باشد. در ادامه محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه هنرمندان پشت تریبون قرار گرفت و عنوان کرد: خواستم بگویم ستاره درخشانی از آسمان هنر رفت و بعد فکر کردم کجا رفت؟ او به گواه آثاری که دوستان اشاره کردند همواره هست و چند نسل را با آثارش آشنا کرده است. وی اضافه کرد: فکر میکردم غیر از آنچه که از او باقی مانده است مثل صدای گرمش، اخلاق نیکوی اوست. من گفتگویی از او در رادیو شنیدم که نشان داد او چگونه قدر کلمات و واژگان را میداند و چقدر بی توقع نسبت به سازمان ها، دوستان و... است و این چیزی است که او را مانا میکند. عسگرپور یادآور شد: خیلی مشخص است که جای این اساتید به سادگی پر نمیشود و امیدواری ما این است که از هنر جاودانه این عزیزان بهرهمند شویم. در بخش پایانی شراره حضرتی خواهرزاده جلال مقامی عنوان کرد: بگذارید من از نسل خودم حرف بزنم. ما به عشق صداهای شما وارد کار دوبله شدیم و خوش به حالمان که در کنار شما بودیم و بدا به حالمان که شاهد از دست دادن عزیزان دلمان بودیم. وی اظهار کرد: آنقدر ذهنم درگیر خاطرات با دایی جلال بود که نتوانستم متنی بنویسم. من و خواهر و برادرم در کودکی پدر و مادر خود را از دست دادیم. دایی جلال فقط برای ما دایی نبود و اجازه نداد خلائی را حس کنیم. از طرف دختر او مرجان نیز از همه شما تشکر میکنم، چون متاسفانه نتوانست سفر کند و به ایران بیاید. در پایان مراسم بر پیکر جلال مقامی نماز خوانده شد و او را به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) بدرقه کردند. رضا بنفشه خواه، ابوالحسن تهامینژاد، محمدرضا رضاپور مدیر شبکه نمایش، محسن سوهانی مدیر رادیو نمایش، جلیل فرجاد، بهرام افشاری، مجتبی نقی ای، سعید شیخ زاده، شهزاد بانکی، اردشیر منظم، تورج نصر از جمله چهرههای حاضر در مراسم بودند.