بعد از شهادت حاج قاسم دیماه برایم تلخ است؛ درود حضرت عالیمقام! فرمانده!
برگزیده ویژه کنگره «شهید القدس» میگوید: با اینکه متولد دی هستم، بعد از شهادت حاج قاسم دیماه برایم سخت و تلخ میگذرد. 15 شعر برای حاج قاسم نوشتهام اما این شعرها هنوز ناچیز و کوچک هستند.
برگزیده ویژه کنگره «شهید القدس» میگوید: با اینکه متولد دی هستم، بعد از شهادت حاج قاسم دیماه برایم سخت و تلخ میگذرد. 15 شعر برای حاج قاسم نوشتهام اما این شعرها هنوز ناچیز و کوچک هستند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: فاطمه عارفنژاد در چند سال گذشته شاعر پرکاری بوده است. او بین شاعران فارسیزبان تنها کسی است که بیشترین شعرها را برای حاج قاسم سلیمانی، طوفان الاقصی و جبهه مقاومت سروده است. ویژگی شعرهای عارفنژاد درهمتنیدگی با دغدغهها و عواطف عمیق شاعر است. همین ارتباط روحی و عاطفی شاعر با این موضوعات است که باعث شده عارفنژاد بیشترین شعرها را در حوادث و وقایع یکی دو سال اخیر جبهه مقاومت بنویسد و مورد توجه جامعه ادبی قرار گیرد.
چندی پیش بود که کتاب «در رکاب صبح» از او توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شد؛ کتابی که همه شعرهای آن، یعنی 45 غزل، درباره جبهه مقاومت بود و همه آنها از هفت اکتبر به بعد سروده شده بودند. این کتاب بود که عارفنژاد را بیش از پیش به جامعه ادبی معرفی کرد و آخرین موفقیت او هم عنوان برگزیده ویژه کنگره ملی شعر «شهید القدس» با موضوع فلسطین و حاج قاسم بود.
به بهانه سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی به سراغ فاطمه عارفنژاد رفتیم تا درباره شعرهای او در فضای جبهه مقاومت و حاج قاسم با این شاعر گفتگو کنیم.
در ادامه متن شروح این گفتگو را میخوانید؛
* خانمعارفنژاد،شماغیرازاینکهدریکسالگذشتهدرموردجبههمقاومتشعرهایزیادینوشتید،درموردحاجقاسمهمشعرهایزیادیداریدودرکنگرهشهیدالقدسهمعنوانبرگزیدهویژهرابهدستآوردید. ظاهراباچندشعردراینکنگرهبرگزیدهشدهبودید. توضیحمیدهید؟
بله، این کنگره با محوریت شخص حاج قاسم بود و البته شعرهای پیرامون موضوع فلسطین هم در این جشنواره دیده میشدند. با توجه به اینکه حاج قاسم به عنوان فرمانده سپاه قدس خدمات زیادی به آرمان قدس داشتند، دوستان به این نتیجه رسیده بودند که دایره مضمونی بیشتری را در نظر بگیرند و فلسطین هم در موضوعات کنگره باشد. به همین خاطر من با تعدادی از شعرهایم درباره فلسطین و حاج قاسم در آن شرکت کرده بودم. اما عنوان برگزیده ویژه برای خود من هم یک غافلگیری بزرگ بود، چون چنین بخشی پیش از این برای جشنواره اعلام نشده بود. یعنی عنوان برگزیده ویژه در فراخوان کنگره نبود و بنا بود 10 نفر برگزیده اعلام شود. این از ابتکار عمل بزرگواران بود که چنین بخشی را به خاطر من به اختتامیه اضافه کردند.
* آقایکاظمیدلیلشرا دراختتامیهکنگرهتوضیحداد،امااززبانشماهمبشنویمچهشدکهچنینعنوانیبرایشمادرنظرگرفتند؟
داوری شعرهای کنگره بدون اسم شاعران انجام میشد؛ یعنی شعرها کدگذاری شده بودند و داورها اسم شاعر را نمیدانستند. وقتی که داوران شعرهای نهایی را انتخاب میکنند، 10 شعر را به عنوان برگزیدگان نهایی به دبیرخانه ارسال میکنند تا اسم شاعران مشخص شود. میگفتند وقتی که اسامی برگزیدگان را به ما دادند، فقط اسم پنج نفر بود؛ در حالی که باید 10 شاعر معرفی میکردند. سوال کرده بودند بقیه اسمها کجاست؟ جواب داده بودند که 5 تا شعر از یک شاعر برگزیده شده است. آنجا متوجه شده بودند که بنده با 5 شعرم به مرحله نهایی رسیدهام. همین اتفاق داوران را به این نتیجه رسانده بود که عنوان برگزیده ویژه را برای جشنواره تعریف کنند.
* پسشماباعثشدیدچندشاعربهبرگزیدههااضافهشود!
بله. بعد سراغ دیگر شاعران رفته بودند و چند شاعر دیگر را که امتیازهای بیشتری آورده بودند، به برگزیدهها اضافه کردند. با این حال در اختتامیه 8 نفر را معرفی کردند؛ یعنی باز هم برگزیدهها کامل نشدند.
* خودتانهمدراختتامیهحضورنداشتیدومادرتانبهنمایندگیازشماجایزهراتحویلگرفت. چرا؟
کم سعادتی من بود. دوستان شاعر میدانند که من به خاطر معلولیتی که دارم، نمیتوانم در شب شعرها و برنامههای زیادی شرکت کنم. متاسفانه سالن اختتامیه کنگره شهید القدس برای حضور من شرایط استانداردی نداشت. البته قرار بود اختتامیه در محل دیگری برگزار شود، اما در نهایت در سالنی برگزار شد که به خاطر پلههای زیاد من نمیتوانستم در آن شرکت کنم. من حتی تا جلوی سالن رودکی هم آمدم، اما چون امکان آمدن به داخل سالن نبود، برگشتم.
* میخواهمسوالیدرموردحاجقاسمبپرسم. زمانیراکهحاجقاسمشهیدشد،بهیاددارید؟دوستدارمازحسوحالآنلحظهشمابپرسم. چونتأثیرزیادیبرشعرهایبعدیکهنوشتیدداشت. درستاست؟
بله. به خوبی آن لحظه را به یاد دارم. روز شهادت حاج قاسم خیلی سخت گذشت. یعنی برای ما که از بچگی با حاج قاسم بزرگ شده بودیم، خیلی سخت بود. پدر من پاسدار است و زمان جنگ هم از رزمندگان لشکر 41 ثارالله و جزو نیروهای حاج قاسم بود. به خاطر همین همیشه اسم حاج قاسم در خانه ما بود. خبر شهادت سردار را هم خیلی بیمقدمه و ناگهانی شنیدم. تلویزیون ما روشن نبود و اصلا خبر نداشتیم چه شده است. برادرم آمد و بدون مقدمه گفت «حاج قاسم شهید شد». به برادرم گفتم «نه، خبر تکذیب میشه». تلویزیون را روشن کردیم و دیدیم که خبر شهادت سردار در زیرنویش شبکه خبر اعلام شد. آن موقع بود که مطمئن شدم و اولین شعری هم که برای شهادت سردار گفتم، یکی دو ساعت بعد از شهادت ایشان بود. البته من از قبل هم برای ایشان شعر داشتم؛ یعنی حتی زمان حیات حاج قاسم هم توفیق داشتم که برای ایشان شعر بنویسم. آن قدر این شخصیت الهام بخش بود که همان موقع هم ما شعر داشتیم، ولی اولین شعرم را همان لحظات بعد از شهادت نوشتم.
* شعریکه چندساعتبعدازشهادتحاجقاسمنوشتیدچهشعریبود؟بهیاددارید؟
این غزل بود:
درود حضرت عالیمقام! فرمانده!
سلام تازهشهیدا! سلام فرمانده!
چقدر زخمِ نبودت عمیق و جانفرساست
کجاست داغ تو را التیام فرمانده؟
خوشا به حال دل پارهپارهات که رسید
به وصل دوست _علیه السلام_ فرمانده
تو صبح شبشکنی کی غروب خواهی کرد؟
شب است و غرق خیالات خام فرمانده
کجا شعاع شهادت به خون کشیده شود؟
کِی آفتاب شود قتل عام فرمانده؟
بتاب از افق انتقام بر عالم
که خواب خوش به حرامی حرام فرمانده
از آنطرف که تویی رمز حملهای دیگر
از اینطرف همگی احترام فرمانده
قسم به خون تو که ذوالفقار ما امروز
برون کشیده شده از نیام فرمانده
ببین که ما همه پا در رکاب خون توییم
سپاهیان پیادهنظام فرمانده
بیا دوباره که فرماندهی کنی یارا
بخوان، بخوان رجز انتقام فرمانده
شهید زنده قوم مقاومت بودی
شهادتت شده حسن ختام فرمانده
تویی تمامترین آرزوی هر شاعر
و من همین غزل ناتمام فرمانده...
* شعرنوشتندرآنوضعیتحالتعجیبیاست. یعنیغلیاناحساساتوغلبهعواطفعمیقبهقلمشاعر. اولینشعربعدازحاجقاسمراچه طورنوشتید؟
احتمال میدهم این شعر جزو اولین شعرهایی است که برای سردار گفته شد. من هم میدیدم که از مطلع آن جاهای مختلفی استفاده شد. در کل از این شعر استقبال خوبی شد و در برنامههای مختلف تلویزیونی خوانده میشد. نوشتن در آن شرایط واقعاً سخت است اما شاید تنها کاری بود که آن موقع از دستم بر میآمد. آن هم نه برای اینکه شعر بگویم تا منتشر شود و دیده شوم. آن موقع اصلا به فکر انتشارش هم نبودم؛ تنها به فکر این بودم که شاید با نوشتن شعر یک مقدار آرامتر شوم.
*بااینکهشعرهایزیادیبرایفلسطینوحاجقاسموجبههمقاومتنوشتید،هیچکدامآنهاتصنعیوتکراریوکلیشهاینیستند. ایننشانمیدهدخانمعارفنژادیکارتباطقلبیوروحیبااینموضوعاتبرقرارکردهاست. دربارهدربارهرابطهایکهبااینموضوعاتدارید،کمیتوضیحمیدهید؟
حقیقت این است که شعر مقاومت همیشه برای من جدی بوده است. یعنی من شعر را اصلا با شعری برای شهدای غواص شروع کردم. اولین شعری که گفتم شعر برای شهدای غواص بود؛ به همین خاطر فکر میکنم شعر یک جورهایی هدیه شهدا به من بوده است. اما بعد از طوفان الاقصی اتفاق دیگری افتاد. یعنی انگار طوفان الاقصی نه فقط در سرزمینهای اشغالی، بلکه در خانه ما هم اتفاق افتاد. طوفان الاقصی همه زندگی ما را متأثر کرد و من بعد از طوفان الاقصی توفیق داشتم که شعرهای بیشتری بنویسم. هم شعرهایم بیشتر شد، هم مطالعاتم بیشتر شدند. من قبل از طوفان الاقصی برای حاج قاسم ده دوازده تا شعر داشتم، اما برای فلسطین شعری نداشتم.
* قبلازطوفانالاقصیبرایحاجقاسمدهدوازدهشعرداشتید؟ نه؟
بله. قبل از طوفان الاقصی.
* بعدطوفانالاقصیچندشعراضافهشد؟
بعد از طوفان الاقصی هم دو سه تا شعر دیگر کار کردم. میخواستم بگویم با اینکه برای حاج قاسم شعرهای زیادی داشتم، برای فلسطین تا قبل از طوفان الاقصی شعری نداشتم. یکی دو تا شعر بود که خودم از آنها راضی نبودم و دوستشان نداشتم. یعنی از نظر خودم شعرهای قابلی نبودند. اما برای فلسطین اولین شعر جدیام را دقیقا بعد از طوفان الاقصی نوشتم؛ چند ساعت بعد از اینکه خبر طوفان الاقصی رسانهای شد. بعدش هم من احساس کردم که باید جور دیگری به محور مقاومت پرداخته شود. متاسفانه فضای شعری ما گاهی شعارزده و کلیشهای است. شکستن این کلیشهها کار دشواری است. من خودم ادعا ندارم که موفق شدم این کار را انجام بدهم، اما دست کم تلاشم این بود که در این مسیر حرکت کنم. به همین دلیل مطالعاتی داشتم و شعرهای پیش از این را خواندم و سعی کردم ارتباط نزدیکتری با موضوعات مرتبط با فلسطین برقرار کنم. امیدوارم که این مسیر ادامه داشته باشد و به جاهای بهتری برسد.
* نکته دیگری درباره شعر یا حاج قاسم دارید که اضافه کنیم؟
دیماه من هر سال به خاطر شهادت حاج قاسم سخت و تلخ است. تلخ است. من خودم متولد دیماه هستم، ولی دی آنقدر برایم تلخ و سنگین میگذرد که تولد خودم را از یاد میبرم و فرصتی برای جشن و خنده نیست. احساس میکنم پرداختن به حاج قاسم در شعر، هنوز خیلی جای کار دارد. اینکه میگویم نزدیک پانزده تا شعر برای ایشان دارم، به نظرم قدم خیلی کوچکی است و این کارها برای سردار خیلی ناچیز است. شخصیت حاج قاسم خیلی جای کار دارد و باید خیلی جلوتر برویم.