بیانیه اعتراضی رتبه های برتر کنکور درباره مصوبه کنکوری شورای عالی انقلاب فرهنگی
جمعی از رتبه های برتر کنکور سراسری طی بیانیه ای اعتراض خود را نسبت به مصوبه کنکور شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کردند.
در این بیانیه معترضین خواستار پاسخگویی و شفافسازی مسئولین نسبت به ایرادات وارده به مصوبه فوق و در نهایت لغو سریع آن شدند. به گزارش الف در این بیانیه آمده است:
بر فراز آشفتگیها و سختیهای فراوان در دوران حساس کنونی وطن نشستهایم و به حکم وظیفه اما در حد توان همراه و همصدای امیدهای پرشوری هستیم که برای آبادی و فردای روشن و مترقی آن بال میگشایند. ما جمعی از رتبههای برتر کنکور سراسری در جهت حفظ روحیه مطالبهگری و همراهی با حقیقت، به بهانه رخدادهای دردناک آموزشی اخیر دست به نامه گشودهایم تا به خود یادآور شویم در تمام طول تاریخ آنچه سرنوشت نهایی جوامع را رقم زده، اراده و میزان آگاهی مردمان از وقوف به حق خود بوده است. در حالی که هر یک در رشتهها و دانشگاههای برتر کشور در حال تحصیل و ایفای نقش خود در حیات علمی و فرهنگی میهنمان هستیم، میخواهیم صدای هزاران دانشآموزی باشیم که این روزها در اثر دخالتها و تصمیمات نابجای برخی صاحب منصبان بیش از پیش دلواپس آینده خود و میهن هستند. از آنجا که تبعیت از دانش و خرد و تعالی فرهنگی وطن را هدف راه خود قرار دادهایم در تلاشیم تا همواره در مسیر تغییرات سازنده و متعالی گام برداریم. ما غم داریم و معترضیم اگر قرار باشد عدهای با تصویب قوانین بد و غیرکارشناسانه باعث شوند نخبگان کمنظیر مناطق محروم ایران از آرزوهای زیبای خود دست بکشند. ما آنها را در ذهن داریم، آنها و نگاههای درخشانشان را، که باید بیش از هر چیز پاس بداریم تا به واسطه یأس و انزوا، فروغ خود را نبازند. در راستای وظیفه و به حکم عشق به وطن لازم میدانیم ایرادات وارد بر مصوبه کنکوری شورای عالی انقلاب فرهنگی و اصلاحیه اخیر آن را به همگان یادآور شویم:
1) سوابق تحصیلی دانشآموزان قادر به تفکیک و رتبهبندی مناسب آنها نیست؛ بطور کلی در جوامع مختلف، انگیزههای ورود به آموزش عالی با توجه به شرایط اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی متفاوت است. بر همین اساس شیوههای مختلف پذیرش دانشجو در دنیا را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: الف) پذیرش بدون قید و شرط (تمایلی) ب) پذیرش بر اساس کسب حداقل نمره تعیین شده (حدنصابی) ج) پذیرش رقابتی (بر اساس رتبه و ظرفیت پذیرش) ماهیت سوابق تحصیلی آموزش و پرورش به گونهای است که تنها صلاحیت یا عدم صلاحیت دانشآموز برای ورود به مقطع تحصیلی بالاتر را نشان میدهد و نوعی کسب حداقل نمره تعیین شده محسوب می شود. حال آنکه مشکل اساسی و مورد بحث ما رقابت صدها هزار نفر برای تصاحب ظرفیت محدود رشتههای خاص دانشگاهی است. بنابر اعلام رسمی سازمان سنجش آموزش کشور رقابت شکل گرفته در کنکور سراسری تنها برای پذیرش در 15% از رشتههای دانشگاهی مطرح است و در 85% رشتههای دانشگاهی، پذیرش صرفا بر اساس سوابق تحصیلی دانشآموز انجام میشود. بنابر اعلام رسمی سازمان سنجش آموزش کشور هر ساله در هرکدام از گروههای آزمایشی کنکور سراسری حدود چند ده هزار نفر دارای معدل (میانگین سوابق تحصیلی) 20 هستتند و امری کاملا بدیهی و آشکار است که سوابق تحصیلی نه بخاطر ایرادی خاص بلکه بر اساس ذات و ماهیت خود، در تفکیک و رتبهبندی متقاضیان رشتههای خاص دانشگاهی ناتوان است. 2) تجمیع خطی تراز سوابق تحصیلی و تراز آزمون کنکور سراسری با هدف محاسبه تراز کل و رتبهبندی علمی دواطلبان، دارای ایرادات ریاضی و آماری غیرقابل حل است؛ اصولا ترازبندی نتایج یک آزمون با هدف ارزشگذاری نتایج خام و همچنین گسترش بازه رتبهبندی داوطلبان انجام میشود. در این بحث، پارامترهای آماری همچون تعداد شرکتکنندگان، بازه ممکن دادههای خام، میانگین نتایج خام داوطلبان، انحراف معیار آنها و ضرایب دشواری سوالات دخیل هستند. تفاوت تعداد داوطلبان، تفاوت سطح دشواری سوالات، تفاوت ماهیت سوالات و بازه نمرات خام در آزمون سراسری و سوابق تحصیلی باعث میشود که ارزشگذاری نهایی حاصل از تجمیع دو نوع تراز ناهمگون خدشه جدی بر صحت علمی و اعتباربخشی آن وارد کند. به عنوان مثال: الف) در صورت کسب نمرات خام یکسان در آزمون کنکور سراسری، در هرحالت تراز نهایی داوطلبی با معدل 20 از داوطلبی که سوابق تحصیلی غیرمرتبط به گروه آزمایشی دارد (مثلا دارای معدل 10)، کمتر خواهد بود. ب) سوابق تحصیلی برای هچ داوطلبی (حتی با معدل 20) که نمره تراز بیشتر از 11000 در کنکور سراسری کسب کند، تاثیر مثبت و مفید نخواهد داشت. ج) کاهش تراز سوابق تحصیلی به ازای کاهش هر یک نمره در درس های مختلف چیزی حدود 1000 نمره تراز است که عملا جبران آن از طریق کسب درصدهای خام کنکور سراسری غیر ممکن خواهد بود. 3) وزارت آموزش و پرورش زیرساختها و توان لازم برای تامین امنیت برگزاری امتحانات نهایی را دارا نیست؛ برکسی پوشیده نیست که آزمون کنکور سراسری سرنوشتسازترین و حساسترین آزمون کشوری است که تامین امنیت برگزاری آن (شامل مراحل طرح سوال، نگهداری، چاپ و جلسه آزمون) نیازمند همکاری نهادهای مختلف امنیتی کشور است. سازمان سنجش آموزش کشور در این زمینه به ویژه در چندسال اخیر کارنامه قابل قبولی داشته و تجربیات بسیار ارزشمندی نیز در این زمینه کسب کرده است. اما نقطه ضعفهای زیادی را میتوان بر سر راه برقراری عدالت در برگزاری امتحانات نهایی بر شمرد. بدون هیچ اغراق و تنها با یک پایش میدانی مشخص میشود که سوالات امتحانات نهایی به سادگی قبل از جلسه آزمون لو میروند و در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشوند. حتی طبق شهادت خود دانشآموزان، در بیشتر حوزههای امتحانی جدیت لازم در برقراری امنیت جلسه آزمون وجود ندارد و در سطحی گسترده پدیده شوم تقلب رواج دارد. حال آنکه سختگیریهای به حق سازمان سنجش در حوزههای برگزاری آزمون کنکوری سراسری بر هیچ شخص منصفی پوشیده نیست. لازم به ذکر است ضمن باور به این که با توجه به پیشرفت فناوریهای نوین همواره راههای مختلفی برای تقویت هرچه بیشتر امنیت برگزاری آزمون کنکور سراسری وجود دارد، به عنوان افراد آگاه به موضوع، احساس میکنیم دستانی ناپاک پشت پرده سعی در خدشهدار کردن امنیت برقرار در آزمون کنکور سراسری را دارند که مقابله با این خدعه شوم هوشمندی و ذکاوت نهادهای مرتبط را طلب میکند. از جمله نقطه ضعفهای غیرقابل حل دیگر میتوان به مقوله سیاستهای طراحی و تصحیح نتایج امتحانات نهایی اشاره کرد؛ عدم شناسایی طراحان سوالات کنکور سراسری و تصحیح تقریبا بدون اشتباه پاسخبرگها از نقطه قوتهای این آزمون است. حال آنکه بعضی ازطراحان سوالات امتحانات نهایی کاملا شناخته شده هستند و ازطرفی دیگر در تصحیح امتحانات نهایی چالشهایی تقریبا اجتناب ناپذیری وجود دارد که به هیچ عنوان در این مصوبه مورد توجه قرار نگرفته است.
4) بنابر اصول مطرح شده در کتابهای مرجع سنجش و ارزشیابی آموزشی و نیز مقالات علمی این حوزه، بیشتر سؤالات امتحانات نهایی حافظه محور هستند، حال آنکه پاسخگویی به سوالات مفهومی کنکور سراسری علاوه بر تسلط کامل بر متن کتابهای درسی نیازمند تسلط بر سطوح بالاتر یادگیری است. سؤالات کنکورهای سراسری با وجود اینکه در قالب تست طراحی میشوند اما غنای مفهومی و تحلیلی بسیاری دارند و سطوح مختلف یادگیری (دانشی، مفهومی، ترکیبی، تحلیلی و...) دانشآموزان را مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهند. برای مثال در درس ادبیات کنکور سراسری طراحان با مطرح کردن متنهای جدید و مبتکرانه همواره نشان دادهاند که دانشآموز تنها با حفظ کردن معانی بیتهای کتاب درسی راه به جایی نمیبرد و بایستی بهطور کلی درک ادبی و مفهومی خود از متون را تقویت کنند و سوالات این درس بالاترین سطوح یادگیری را هدف قرار میدهند. در درسهایی نظیر دین و زندگی، زیستشناسی و فلسفه نیز برخلاف آنچه خائنان به وطن در رسانه ملی به عنوان "تدریس کنکوری" به مردم القا کردند، سؤالات کنکور سراسری با حفظ کردن و استفاده از کلیدواژهها و سطحینگری حل نمیشوند، بلکه دانشآموزان باید درکی عمیق و مفهومی از متن کتاب درسی داشته باشند تا بتوانند در یک زمان محدود پاسخ صحیح سوالات را بیابند. این ادعا به هیچ عنوان لزوم بهینه شدن تستهای کنکور را نفی نمیکند و همچنین نافی این موضوع نیست که اصول آزمونسازی حکم میکند که در هر آزمون تعدادی از سوالات از سطح دشواری کمتری برخوردار باشند تا فرایند سنجش و تفکیک طیف وسیع شرکت کنندگان در آزمون به نحوی صحیح و علمی صورت گیرد. این در حالی است که پاسخگویی به سؤالات امتحانات نهایی وابسته به پایینترین سطح یادگیری بوده و بیشتر سوالات سطح دانش و حافظه محور دانشآموز را مورد سنجش قرار میدهند. به عنوان مثال بیش از 19 نمره از 20 نمره امتحان نهایی زیستشناسی سال 1400 با حفظ بودن متن کتاب درسی قابل پاسخگویی بوده است. لازم به ذکر است که بدیهی بودن این موضوع مهم مورد تایید آمار و ارقام رسمی سازمان سنجش آموزش کشور است، به نحوی که تعداد دانشآموزان با معدل 20 چند ده هزار نفر و داوطلبانی که قادر به پاسخگویی به بیش از 70% سوالات کنکور سراسری هستند به چند صد نفر بیشتر نمیرسد. مصوبه کنکوری شورای عالی انقلاب فرهنگی نشان داد که مدافعان آن درک و آگاهی لازم و کافی را از سطح سؤالات کنکور ندارند. مدافعان این مصوبه غیرکارشناسانه با مطرح کردن یک سری حرفهای کلیشهای و عوامفریبانه راجع به تست و تکنیکهای کنکوری نشان دادهاند که اطلاعات و اشراف آنها درباره پارامترهای دخیل در امر آزمونسازی، و حتی فرایند سنجش و پذیرش بیشتر تحت تأثیر یک سری تبلیغات زرد و توخالی مؤسسات کلاهبردار در بازار کنکور است و اطلاع کافی و دقیق برای تصمیمگیریهای خردمندانه در این زمینه را دارا نیستند. ما رتبههای برتر کنکور سراسری که پر بازدهترین سالهای زندگیمان را صرف موفقیت در آزمون کنکور سراسری کردهایم، یک بار برای همیشه گواهی میدهیم که موفقیت در کنکور هیچ راه میانبر و ظاهربینانهای ندارد و برای پاسخگویی به تستهای آن باید با یک غنای مفهومی بر عمق متن کتب درسی مسلط بود. 5) حذف درسهای فرهنگساز از کنکور سراسری باعث تضعیف آنها و منجر به کاهش توانایی علمی و پژوهشی دانشجویان و بحران فرهنگی در نسلهای آینده خواهد شد. بر هیچ شخص آگاهی در فضای آموزشی پوشیده نیست که مبرمترین نیاز میهن ما ارج نهادن به علوم انسانی است که تعالی فرهنگی آن را رقم خواهند زد. شوربختانه شرایط نامناسب اقتصادی که پیش از این باعث هجوم داوطلبان به سوی رشتههای خاص در گروه پزشکی و مهندسی شده بود، خود تا حد بسیاری منجر به تضعیف دانش و سواد علوم انسانی و اجتماعی در نسلهای جدید شده است؛ به نوعی که ما در هم نسلان خود حتی در فضای دانشگاهی مسئولیتپذیری کمتری نسبت به مسائل اجتماعی و همت آنها برای خدمت به میهن و حل بحرانهای آن میبینیم. نسل جدید با تضعیف دروس فرهنگساز در حال دوری از آرمانها و ارزشهای فرهنگی میهن ما هستند و متأسفانه تأثیرات ناراحتکننده آن را در مهاجرت فزاینده نخبگان به کشورهای غربی و احساس خودکمبینی و ناامیدی نسبت به دستاوردهای ملی خود در مقابل کشورهای اروپایی و آمریکایی میبینیم. در این شرایط حساس هر ذهن آگاهی تصدیق میکند که باید برای احیای جایگاه واقعی و تاثیرگذار درسهای فرهنگساز از جان مایه گذاشته شود، اما جای بسی تاسف است که مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی کمر همت بر حذف آنها از اصلیترین آزمون کشور بسته است. این مصوبه حتی از نگاهی فایدهگرایانه نیز چندان خردمندانه به نظر نمیرسد. درسهایی نظیر زبان و ادبیات فارسی (که اصلیترین درسی است که با هوش کلامی داوطلبان ارتباط دارد) و زبان انگلیسی (که زبان رایج پژوهش و توسعه دانش در دنیای امروز است) از مهمترین بنیانهای پیشرفت علمی دانشجویان ما و سطح علمی کشور هستند. زبان فارسی برای ارائه مطالب علمی نوین در گفتمان دانشگاهی میهنمان و زبان انگلیسی برای پژوهشهای دانشگاهی و ارتباط و تعامل با مجامع علمی و آشنایی با جدیدترین دستاوردهای دیگر کشورها درسهایی بسیار حیاتی هستند. این مصوبه با تضعیف و حذف این درسهای فرهنگساز در آزمون سراسری آنها را تبدیل به یک سری درس فرعی در نظام آموزشی میکند که صرفاً حفظ کردن و آماده شدن برای گذر از امتحانات سطحی و حافظهمحور مدرسه در نهایت تنها انگیزه احتمالی است که دانشآموزان را به سمت آنها میکشاند. در حالی که نسل جدید با توسعه تکنولوژی و رسانههای جمعی از فرهنگ و زبان خود روزبهروز فاصله میگیرند، وای به روزی که تمام آنچه از ادبیات فارسی یا درس معارف یاد میگیرند حفظ کردن معنای یک سری بیتها و آیات برگزیده و کنار گذاشتن آنها باشد!
6) این مصوبه نه تنها بازار کنکور را تضعیف نمیکند، بلکه با ایجاد فشار مالی سنگین بر طبقه مستضعف جهت تهیه سوابق تحصیلی جدید یا تکمیل و ترمیم آن، باعث افزایش شکاف طبقاتی و مضاعفشدن گردش مالی مدارس غیر انتفاعی و نشرهای آموزشی خواهد شد. با توجه به ایرادات ریاضی و آماری که در رابطه با تأثیر قطعی سوابق تحصیلی ذکر شد، میتوان نتیجه گرفت که این مصوبه نه تنها فشار و بار مالی آزمون سراسری را برای داوطلبان کاهش نمی دهد، بلکه باعث ایجاد رقابت مازاد بسیار سنگین و استرسآور بین همه دانشآموزان برای کسب نمره در امتحانات نهایی خواهد شد. مشکلات ریاضی و آماری این موضوع در سطحی است که اگر دانشآموز موفق به کسب نمره 20 در تمام درسها نشود، تقریبا هیچ امیدی برای قبولی در رشتههای برتر حتی با کسب درصدهای معقول و مناسب در کنکور سراسری نخواهد داشت. مدافعان این مصوبه برای رفع این مورد هیچ راهحل و اقدامی نیندیشیدهاند جز اینکه اعلام میکنند دانشآموزان میتوانند با پرداخت هزینه، 10 بار برای ترمیم سوابق تحصیلی خود اقدام کنند. در حالی که بسیار بسیار بدیهی مینماید، چگونه میتوان نسبت به ابعاد بزرگ این فاجعه برای طبقه مستضعف بیتوجه بود؟ چگونه انتظار میرود مستضعفان و دانشآموزانی که شرایط مالی چندان مساعدی ندارند بتوانند بارها برای اینکه در نهایت نمره 20 کسب شود پول ترمیم سوابق تحصیلی پرداخت کنند، یا بتوانند در بازار داغی که این مصوبه به موازات بازار هزار و یک رنگ کنکور برای کتابها و کلاسهای کسب نمره 20 در امتحانات ایجاد میکند دوام بیاورند؟ بسیار بدیهی و روشن است که این مصوبه در راستای افزایش شکاف طبقاتی و ناامیدی طبقات محروم در پذیرش رشتهها و دانشگاههای برتر است. کنکور سالها جزو معدود راههایی بود که نخبگان و دانشآموزان مستعد در مناطق محروم بتوانند تغییری در زندگی خود وخانوادهشان ایجاد کنند. ناکارآمدی نظام آموزشی دولتی، شرایط نابسامان اقتصادی و تورم روزافزون، که باعث افزایش سرسامآور هزینههای لازم برای آمادگی سرنوشتسازترین آزمون کشور شده است خود بیش از پیش توازن بین فرصتها را بر هم زده است. حال این مصوبه ناعادلانه تیر خلاصی خواهد بود بر جانهای آزاده و برابریخواه. آیا قرار است ما که برای میهنمان کرامت انسانی و عدالت و برابری فرصتهای اجتماعی را خواستار بودهایم، راه کشورهای سرمایهداری و غربی را در پولی کردن همه چیز در پیش بگیریم؟! سخن نهایی؛ تصمیمگیری، تصویب هرگونه قانون، ابلاغ و اجرای آن درباره نحوه سنجش و پذیرش دانشجو که از خطیرترین مراحل روند تحصیلی آنان است نیازمند دقت و تامل کارشناسانه است. شتابزدگی و عدم دقتنظر در این زمینه آسیبهایی جبرانناپذیر در پی خواهد داشت. با توجه به شرایط اقتصادی، فرهنگی و با استناد به دلایل ارائه شده، خواستاریم که مسئولین نسبت به پاسخگویی و شفافسازی ایرادات وارد به این مصوبه غیرکارشناسانه و به طریق اولی به لغو هرچه زودتر آن اقدام نمایند.