تابویی که «پسر» یادآوری کرد / آیا واقعا جایی برای پیرمردها نیست؟

تهران - ایرنا - نخستین روز جشنواره فیلم کوتاه، با غافلگیری «پسر»، نگاه نامتوازن «تمارض» به معضلات سالمندی و تنهایی و طنز دلنشین «بیگودی» در نگاه به تاثیر باورهای غلط نسلهای پیشین در زندگی جوانترها همراه بود.
به گزارش ایرنا، آنچه همواره جشنواره فیلم کوتاه تهران را از باقی جشنها و جشنوارههای سینمایی متمایز میکند، جسارت در انتخاب و توامان پرداخت سوژه است. اتفاقی که به نظر میرسد امسال در بخش انتخاب سوژه تا حد زیادی افتاده اما در پرداخت به جای نوآوری و خلاقیت، با کلیشهها دست و پنجه نرم میکند.
وقتی فیلمساز، «بچههای آسمان» را دوست دارد
با ذهنیتی که مخاطب ایرانی از تماشای «بچههای آسمان» مجید مجیدی دارد، این فیلم را آشنا میبیند. ارتباط صمیمانه خواهر و برادری که قصد میکنند دور از چشم بزرگترها کاری کنند شاید آنچنان جدید نباشد اما تقلای این دو در این فیلم کوتاه اتفاق نویی را رقم میزند. فیلمساز با دستگذاشتن روی شیطنتهای آشنای کودکی ما و دو کودک، فیلم را به دنیای بزرگسالی متصل میکند. همچنان که یک پایمان نیز روی زمین است اما نهایتا دغدغه خیال پردازانه بچهها به آسمان وصلمان میکند.
در نهایت «خیلی خیلی دور و بسیار نزدیک» موفق نمیشود دغدغه بچهها را به مخاطب منتقل کند اما برای دقایقی او را به دنیای کودکیاش پیوند میزند.
اینجا واقعا جایی برای پیرمردها نیست؟
به نظر میرسید صداوسیما مدتهاست دست از تولید تیزرهای تلویزیونی با محوریت توجه به سالمندان برداشته؛ آن هم تقریبا کمی پس از آنکه تیزری با عنوان «گنجشک» بسیار دیده شد و تلنگری زد تا جوانان بیشتر مراقب والدین سالمند باشند. اما فیلمساز جشنواره فیلم کوتاه تصمیم گرفته به مانند تیزرهای تلویزیونی دوباره سراغ این سوژه برود و البته که پرداخت متفاوتی را نیز برای آن انتخاب نکرده است.
پیرمردی که برای فرار از تنهایی، نقشهای میچیند تا دخترش بعد از مدتها به او سر بزند. همین خط داستانی اتفاق جدیدی نیست اما آنچه باید «تمارض» را از تیزرهای تلویزیونی متمایز کند، نحوه پرداخت به این خط داستانی است.
نگاه کردن به تنهایی پیرمرد از سوی دخترش بسیار کلیشه ای رخ میدهد و دخترش نیز به صورتی غیرواقعبینانه پس از آنچه بر سرش آمده، با پدرش به خوبی رفتار میکند. حقی که فیلمساز برای پیرمرد قائل است به اندازه دخترش نیست و این، «تمارض» را از توازن دنیای واقع در نگاه به تنهایی سالمندان، دور میکند.
تنها نقطه قوت «تمارض» ایفای نقش اسماعیل محرابی است که در تقابل با دو بازیگر جوان دیگر خودنمایی میکند.
سکوت پر از فریادِ «پسر»
غافلگیرکردن مخاطب فیلم کوتاه، اتفاق سادهای نیست. «پسر» (با نام کُردی «کُر») دیالوگهای زیادی ندارد اما با نگاه هایی که رد و بدل میکند، دلهره را به مخاطب منتقل میکند. «پسر» بلند فریاد نمیزند اما نگاه مادر به دختری که نمیشناسد، پر از شکوه، غم، گلایه و فریاد است.
«پسر» روی سوژهای دست گذاشته که تازه نیست اما برای سینمای ایران همچنان تابوست. آن هم وقتی دوربین نه در خیابانهای تهران که به دل روستاهای سنندج میزند. ترکیب چادر، لاک و ماسکی که ناگهان برداشته میشود قرار است اولین شوک فیلم را به مخاطب وارد کند و باید گفت که این کار را به درستی انجام میدهد.
با اینکه در فیلم کوتاه فرصت زیادی برای ایجاد تعلیق نیست، اما کارگردان این فیلم از هیچ لحظهای برای واردکردن دلهره به مخاطب دست برنمیدارد. ایفای نقش ظریف مریم بوبانی که به نظر میآید به خوبی با خلق و خوی زنان کُرد آشناست، نقطه قوتی است که تنها خودش میتوانست به خوبی از عهده آن بربیاید.
«بیگودی» و آنچه نسلها بر سر هم میآورند
طنازی و نگاه طنز فیلمسازان جوان، اتفاق خوشایندی است که هر از چند گاه با برخی فیلمها در جشنواره فیلم کوتاه تهران خودنمایی میکند. «بیگودی» با بهرهگیری از رنگهای گرم و اکستریم کلوزآپهای متعددی که به جا به کار میآیند، فضایی میان واقعیت و خیال میسازد و برخی باورهای غلط قدیمی را نقد میکند.
با آنکه سرمایهگذار فیلم، سازمان هنری رسانهای اوج است اما نکته ویژهای که از دید سرمایهگذار در فیلم گنجانده شده باشد، به چشم نمیخورد. ماجراهای بدشانسی یک مرده شور که هر آنچه برایش رخ میدهد، توسط پدرش و یک باور قدیمی به زندگی او تحمیل شده است دستمایه «بیگودی» میشود تا هم توانایی فیلمساز در ساخت فیلم کمدی را به رخ بکشد و هم تاثیر باورهای غلط یک نسل را در زندگی نسل بعدی به تصویر دربیاورد.