شنبه 3 آذر 1403

تورم و گرانی چه فرقی می‌کند؟

وب‌گاه گسترش مشاهده در مرجع
تورم و گرانی چه فرقی می‌کند؟

ناصر بزرگمهر - مدیرمسئول

تورم نقطه‌به‌نقطه، تورم ماهانه، تورم فصلی، تورم سالانه، تورم مواد غذایی، تورم مواد مصرف‌نشدنی، تورم بانک مرکزی، تورم مرکز آمار، تورم مسکن، تورم اجاره، تورم اتومبیل، تورم شیر و ماست و پنیر، تورم پوشاک، تورم شیرینی و آجیل، تورم نان خامه‌ای، تورم نان بربری، تورم گوشت و مرغ و ماهی، تورم آش و حلیم، تورم لوازم‌خانگی، تورم هندوانه، تورم میوه، تورم گوجه‌سبز و چغاله، تورم بستنی و فالوده، تورم سلمانی، تورم راست و چپ، تورم اصولگرا، تورم اصلاح‌طلب، تورم خانم حامله... اصلا برای مردم چه فرقی می‌کند اسم این گرانی آب‌ونان و اجاره چیست؟ تورم نقطه‌به‌نقطه یا ماهانه یا سالانه است؟ تفاوت نظریه اوستروم یا فرضیه گرت هاردین در چیست؟

جایزه نوبل اقتصاد را دنیل کانمان یا جیمز بوکانان در کدام سال گرفته‌اند؟ تفاوت مکتب آدام اسمیت با مکتب کینز در چیست؟ لیبرالیسم یا نئولیبرالیسم چه غلطی می‌کنند؟ اصلا این مباحث به‌ظاهر علمی در میزگردهای تلویزیونی و دنیای مجازی برای کدام بنده خدایی تدارک دیده می‌شود؟ چه مشکلی از کارگر و کارمند درگیر با روزمرگی‌های زندگی حل می‌کند؟ مکتب اقتصاد اسلامی یا نئولیبرالیسم آقای فلان دکتر یا مکتب شلم‌شوربای آقای خارج از کشور و دلسوزتر از دایه برای تحقق آزادی‌ها و حفظ ویژگی حقوق مالکیت خصوصی یا ایجاد بازار و تجارت آزاد، چقدر می‌تواند برای مردم کوچه و بازار رفاه و ارزانی همراه بیاورد؟ خبر جلسات مثلا نخبگان اقتصادی با ریاست جمهوری یا فرهیختگان دانشگاهی با یکدیگر درباره مسائل اقتصادی و کم شدن ارزش پول ملی و میزگردها و دعواهایی که این روزها در تلویزیون‌ها می‌بینیم و به اتاق‌های مجازی و بعد هم گاهی به رسانه‌های مکتوب کشانده می‌شود، راهگشای هیچ فرآیندی از دردها و بدبختی‌های ملت درگیر با تورم میانگین 50 درصدی مرکز آمار یا 40 درصدی بانک مرکزی یا 100 درصدی کوچه و خیابان نیست. مرکز آمار تورم نقطه‌ای فروردین 1402 را در بخش خوراکی و آشامیدنی 87 درصد، مسکن 39 درصد، حمل‌ونقل 64 درصد، بهداشت ودرمان 54 درصد، پوشاک 52 درصد و سایر کالاها 45 درصد اعلام کرده است. بررسی همه مکاتب اقتصادی از قدیمی‌ترین تا مدرن‌ترین آنها وقتی نتیجه‌بخش است که زیربنای اقتصادی وجود داشته و همه عوامل بین‌المللی فراهم باشد. وقتی جنگ است، وقتی تحریم است، وقتی دزدی است، وقتی اعتقاد سست است، وقتی فساد وجود دارد، وقتی دانش وجود ندارد، وقتی قوانین بی‌پایه هستند، وقتی از تجربه استفاده نمی‌شود و وقتی اقتصاد، سیاسی شده، بررسی مکاتب اقتصادی چه حاصلی برای مردم دارد؟ حالا فرض کنیم از نظر هواخواهان اقتصاد اسلامی که خیلی‌ها معنای آن را نمی‌دانند یا آن نئولیبرالیسم توده‌ای‌های وطنی، دولت باید کیفیت و انسجام پول را تضمین کند.

خب، سوال اول این است که چگونه؟ با کدام ابزار؟ با کدام اندوخته ارزی؟ یا مثلا دولت باید مالکیت خصوصی را ایجاد کند و در صورت لزوم، عملکرد درست بازارها را با توسل به قدرتی که دارد، تضمین کند و زیرساخت‌هایی مانند زمین، آب، برق، انرژی، آموزش، بهداشت، تامین اجتماعی، محیط‌زیست، حمل‌ونقل، جاده، راه‌آهن، قوانین گمرکی، امنیت و هر آنچه در این حوزه وجود نداشته را ایجاد کرده و بیش از این در امور مداخله نکند. سوال دوم اینکه، کدام دولتی می‌تواند تمام این زیربناهای اقتصادی را فراهم کند؟ به فرض اینکه با فروش نفت، نسل آینده بتوانند همه این زیربناها را آماده کند، چگونه از وسوسه قدرت حاصله این موارد صرف‌نظر کند و مداخله‌ای نداشته باشد. مکتب سوداگری یا مرکانتیلیسم فرانسوی که در قرن شانزدهم رواج داشت و بیشترین سهم را در ایجاد خصلت تهاجمی خصومت و رقابت در نظام اقتصادی سرمایه‌داری فراهم کرد، همچنان در این روزهای تورم‌زای وطن، توسط بخش خصوصی و با پیشتازی بخش دولتی می‌تازد و بهره‌برداری می‌کند. آنچه این روزها به آن نیاز داریم نوعی اخلاق‌گرایی اقتصادی است که خودش در چندین قرن قبل در اروپا نوعی دیدگاه اقتصادی بر مبنای تعالیم مذهبی بوده است، از دیدگاه اخلاق‌گرایان اقتصادی در این مکتب نوعی اقتصاد ملی بر مبنای اخلاق موردبررسی قرار می‌گرفت. مهم‌ترین نظریات این مکتب، شناختن حق فرد برای داشتن کالاهای موردنیاز و همچنین درآمدی که بتواند زندگی انسان را در سلسله مراتبی که خداوند مقدر کرده، تامین کند. حالا هر روز صبح که از خواب برمی‌خیزیم، نان را با چای گرانی می‌خوریم که معلوم نیست فردا گران‌تر نباشد، این تورم لجام‌گسیخته را باید قبل از هرچیز با قیمت‌های دولتی کنترل کرد. آب، برق، گاز، گازوئیل، نفت، بنزین، تلفن، موبایل، اتومبیل، بلیت هواپیما، قطار، گواهینامه، گذرنامه، خروجی، دارو، بهداشت، عوارض‌های شهرداری و صدها سازمان دولتی، شهریه مدارس و دانشگاه‌ها، انواع مالیات‌ها و جریمه‌های زورگویی، زمین، سیمان، آهن و فولاد و آنچه در اختیار دولت و بخش خصولتی دولت است باید کنترل شود و کاهش قیمت پیدا کند.

مهم‌ترین بخش زندگی مردم خوراک، پوشاک، مسکن و حمل‌ونقل است که باید برای آنها سیاست و برنامه اورژانسی، فوری، کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت داشت. باید به فکر شرف و شخصیت ملت بود. باید کاری کرد. باید به همان حداقل‌های زندگی که رهبری هم حدود بیست سال پیش در یکی از سخنرانی‌هایشان به آن اشاره کردند و فرمودند فکر کرد: معیشت که نیست، دین هم نیست. کدام نقض کرامت انسانی بالاتر از اینکه انسانی، پدر خانواده‌ای، در جامعه‌ای که در آن همه‌چیز هم هست، نتواند اولیات زندگی فرزندان خودش را تامین کند؟ کدام تحقیر از این بالاتر است؟ یک وقت در جامعه، گوشت و میوه نیست، من و شما هم نمی‌خوریم؛ یک وقت در جامعه امکانات رفاهی نیست، من و شما هم استفاده نمی‌کنیم؛ در این حالت کسی احساس سرشکستگی نمی‌کند، اما وقتی همه‌چیز هست، وقتی کسانی در جامعه با استفاده از فرصت‌های نامشروع توانسته‌اند برای خودشان، زندگی‌های تجملی فراهم کنند، جمع کثیری از مردم که در بین آنها رزمندگان و عناصر نظامی و کارمندان دولت و معلمان و روستاییان و مردم مناطق محروم، نتوانند نان و پنیر بچه‌هایشان را فراهم کنند، کدام شکستن شخصیت و شرف انسانی از این بالاتر است؟/ روزنامه صمت

تورم و گرانی چه فرقی می‌کند؟ 2