تولید برنامه "زندگی پس از زندگی" و اقبال مخاطبان به آن یک رخداد تمدنی است
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دکتر سجاد صفارهرندی رییس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری در صفحه شخصی اش به ارایه نکاتی در خصوص برنامه "زندگی پس از زندگی" کرده، که در ادامه آمده است: طی دوسال که برنامه زندگی پس از زندگی در ماه مبارک رمضان از تلویزیون پخش شده است فکر میکنم درمجموع کمتر از انگشتان دو دست قسمتهایی از آن را دیده ام. معتقدم تولید این برنامه و خصوصا اقبال گستردهای...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، دکتر سجاد صفارهرندی رییس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی حوزه هنری در صفحه شخصی اش به ارایه نکاتی در خصوص برنامه "زندگی پس از زندگی" کرده، که در ادامه آمده است:
طی دوسال که برنامه زندگی پس از زندگی در ماه مبارک رمضان از تلویزیون پخش شده است فکر میکنم درمجموع کمتر از انگشتان دو دست قسمتهایی از آن را دیده ام. معتقدم تولید این برنامه و خصوصا اقبال گستردهای که از، سوی مخاطبان به آن صورت گرفت را فراتر از، یک رخداد رسانهای میتوان رخدادی تمدنی تلقی کرد.
مسیرتحقق تمدن نوین اسلامی از تسخیر و تصرف جسم فراوردههای تمدنی موجود و دمیدن روح و معنای دیانت در آنها میگذرد. این تصرف نه یکباره و نه با فرمول و روشهای از قبل طراحی و تدوین شده که به تدریج از خلال عمل خلاقانه انسانهای مومن و آزمون و خطاهای آنها حاصل میشود. پس امر تمدنی نه با کمال و تمامیت که با افق گشایی و در مسیر، بودن قابل شناسایی است.
اگر چنین باشد به باور من تا آنجا که به حوزه رسانه و هنرهای تصویری باز میگردد، "زندگی پس از زندگی" را میبایست درکنار روایت فتح آوینی، دیدبان و مهاجر حاتمی کیا، تولد یک پروانه راعی، خیلی دور خیلی نزدیک میرکریمی، مختارنامه میرباقری و نمایش تلفیقی شب آفتابی بهزادپور، در زمرهی جدیترین و موفقترین تلاشها برای تصرف در جوهره هنر رسانهی مدرن و استخدام آن به منظور تحقق غایات و احوالات دینی به شمار آورد.
دوستان منتقد برنامه میگویند این روایتها از کدام آزمون اعتبارسنجی در شده است که رخصت طرح در رسانه را مییابد؟ مبنای حجیت این مشاهدات و رویاها چیست؟
حدس میزنم علی القاعده برنامه چارچوبهایی برای حصول اطمینان عرفی و عقلایی از، صداقت و وثاقت راویان داشته باشد. اما اگر پرسش ناظرجایگاه معرفتی این چنین تجاربی است از، اساس نادرست و بی نسبت با اصل ماجراست. دوستان فاضل ما چنان در اوراق درس و مدرسه عمیق شده اند، که در فضای رسانه نیز دغدغههای فیلسوفانه و معرفت شناختی خود را پی میگیرند.
در "زندگی پس از زندگی" ما با مشاهدات آدمهای معمولی سر و کار داریم که فی الجمله از، صداقت آنان اطمینان حاصل شده است. اما مگر قرار است این مشاهدات مبنای شناخت علمی شما از زندگی پس از مرگ باشد؟ گیرم به جای آدمهای معمولی با مشاهدات و مکاشفات ملاحسینقلی همدانی و آسیدعلی آقای قاضی طرف بودید. مگر آن مکاشفات در ترازوی سنجش معرفت شناسانه جز برای مکاشفه کننده اعتبار و حجیتی دارد؟ مگر قرار است بر سر جزء به جزء این مشاهدات و تجربیات قسم حضرت عباس بخوریم؟
کار رسانه را با کار علم خلط نکنیم
احتمالا دغدغه دوستان این است که نکند تجربه گرانی هم پیدا شوند که در مشاهدات خود فلان شخصیت نامطلوب مذهبی یا سیاسی را در مقام شفیع و وکیل ببیند و آن وقت واویلا! حال آنکه نه مشاهده اهل بیت و شهید سلیمانی و... در چنین تجربیاتی میتواند حجت حقانیت آن بزرگواران باشد و نه دیدن کسان دیگر چنین مویدی بر مسالک و مذاهب میگردد. اگر کسی دنبال اثبات حقانیت و حجتیت از این مسیر باشد آدرس را غلط آمده است.
آنچه اینجا موضوعیت دارد نوعی تذکر، از خلال خلق تجربهای معنوی، برای مخاطب امروزین رسانه است.
مخاطبی که امواج پردامنه عرفی شدن و الحاد و کثرت اشتغالات عالم تعین و کثرات اتصال او را با ساحت متعالی هستی شدیدا ضیق کرده است.
"زندگی پس از زندگی" ایام ماه مبارک رمضان هرشب ساعت 18:30 از شبکه چهار پخش میشود و تکرار آن نیز ساعت 23:40 همان روز و 12 روز بعد پخش خواهد بود.