تیم ملی را بر هر امر سیاسی مقدم بداریم!
اقتصادنیوز: دنیای اقتصاد در مطلبی به بررسی حاشیه های اخیر تیم ملی ایران پرداخته است.
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: اعتراضات سیاسی اخیر در ایران و همزمان شدن آن با بازی های جام جهانی قطر و بالاخص همگروه شدن با دو تیم آمریکا و انگلستان، حاشیه سیاست را بار دیگر از متن فوتبال پررنگ تر کرده است. به نظر می رسد تیمی که همیشه فارغ از ملاحظات سیاسی در قلب ایرانیان داخل و خارج کشور جا گرفته بود، اکنون با بی اعتنایی و گاه نفرت برخی مردم از تیم ملی همراه شده است. امری که برای من که از دوران طفولیت با عشق، بازی های تیم ملی را دنبال می کرده ام، بسیار آزار دهنده است.
هیچ ناظر بی طرفی نمی تواند انکار کند که این تیم گلچینی از بهترین بازیکنان فعلی ایرانی در اقصی نقاط جهان است. بازیکنانی که همواره اثبات کرده اند بدون هیچ انگیزه مادی سر و جان خود را برای تیم ملی می دهند. بازیکنانی همچون علی دایی که با سری شکسته و خونآلود همچنان در کمین باز کردن دروازه حریف بود تا علیرضا بیرانوند که با دماغ شکسته در بازی انگلستان تمام تلاش خود را کرد تا همچنان سنگربانی مطمئن برای دروازه تیم ایران باشد.
جالب است که در جامجهانی آرژانتین در خرداد 57 که خشم مردم نسبت به رژیم سابق و مظاهر آن در حال فزونی گرفتن بود، تیم ملی همچنان در قلب همه ایرانیان جا داشت و مربیان و بازیکنان اسطوره ای آن تیم همچون حشمت مهاجرانی، ناصرحجازی، علی پروین و حسن روشن محبوب میلیون ها ایرانی بودند.
اگرچه می توان اعتراض را حق همه ایرانیان در تمامی حوزه ها دانست، اما آنچه ضروری است، مشخص کردن حوزه مسوولیت هاست و گرنه همه معترضان به تیم ملی بار دیگر در نقش قاضی دادگاه بلخ ظاهر خواهند شد. هرچند مشکلات فراوان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور غیر قابل انکار است، اما باید مشخص کرد که مسوولیت بازیکنان تیم ملی در پیدایش این بحران ها چیست و اساسا بازیکنانی که تخصص حرفه ای آنها بازی در مستطیل سبز است، چه نقش اجرایی و موثری می توانند در عبور از بحران فعلی ایفا کنند.
همان گونه که ما اکنون برای بزرگان ادبی خود همچون سعدی، حافظ و فردوسی به عنوان یک سرمایه ملی فارغ از آنکه در چه عصری می زیسته اند و در آن هنگام دارای کنش سیاسی بوده اند، یا نبوده اند، احترام قائلیم، باید همین احترام را نیز برای سرمایه های ورزشی خود قائل باشیم.
در روزی که بازی ایران و انگلیس در جریان بود، با تعجب بسیار شاهد شادی غیرقابل باور برخی ایرانیان برای گل هایی بودم که در تور دروازه ایران جای می گرفت. یک ضربالمثل قدیمی در ایران نقل می شود که بعضی مادرشوهرها برای نفرین عروس، آرزو می کنند که او بیوه شود، غافل از آنکه بیوه شدن وی، جگرگوشهاش را از وی می گیرد.
بهتر است سرمایه های ملی و جگرگوشههایمان را بر هر امر سیاسی مقدم بداریم و تلاش کنیم تا مطالبات سیاسی خود را در میدان سیاست و نه در مستطیل سبز پیگیری کنیم. پاشیدن بذر نفرت در تیم ملی که نماد انسجام و همدلی ایرانیان در همه جهان است، نه فقط کمکی به حل مشکلات موجود کشور نمی کند، بلکه گرهی بر گره های کور جامعه ایران می افزاید.
همچنین بخوانید