شنبه 3 آذر 1403

جای خالی ایده در هنر - صنعت جواهرات

وب‌گاه گسترش مشاهده در مرجع
جای خالی ایده در هنر - صنعت جواهرات

صنایع فرهنگی گونه‌ای از صنعت است که فعالان به خلق ایده، تولید و توزیع محصولات و خدماتی می‌پردازند.

ماهیت این تولیدات فرهنگی است و در اصل مخاطب آنها جنبه‌ها و ابعاد فرهنگی فرد و جامعه است. از آنجایی که تولید محصولات و خدمات فرهنگی بر خلاقیت، مهارت، دانش و استعداد تولیدکنندگان آن استوار است، صنایع فرهنگی را صنایع خلاق نیز می‌نامند. متاسفانه تاکنون آن‌گونه که باید از منابع فرهنگی سرزمین‌مان در راستای توسعه صنایع فرهنگی و صادرات آن بهره نبردیم. به‌گفته بیشتر کارشناسان، مسیر و اجرای بهره‌برداری از منابع فرهنگی و هنری کشورمان استاندارد نیست و در حال حاضر راه برای توسعه صنایع فرهنگی طولانی و پر از دست‌انداز است. در حالی که این صنایع در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان در رتبه نخست اقتصاد قرار دارند. یکی از نمودهای صنایع فرهنگی در کشورمان هنر - صنعت جواهرات است که قدمت زیادی در ایران دارد و از گذشته به‌عنوان صنعت درآمدزا شناخته می‌شد که جزئی از فرهنگ اصیل ایرانی هم بود. بنابراین، نباید تنها به زیورآلات به‌عنوان یک کانی و سنگ گرانبها نگریست که فقط ارزش اقتصادی زیادی دارد؛ چرا که همواره تاریخ در کشور ما این را نشان داده است که ایرانیان از جنبه‌های گوناگون زیورآلات استفاده می‌کردند. چند سالی می‌شود که تجاری‌سازی و صادرات زیورآلات و جواهرات ایرانی موردتوجه برخی شرکت‌های خلاق و دانش‌بنیان قرار گرفته است. صمت در این گزارش به‌مناسبت روز جهانی صنایع‌دستی به اهمیت اقتصادی توسعه هنر - صنعت جواهرات با توان دانش‌بنیان‌ها پرداخته است.

واردکننده فرهنگ دیگران نباشیم

یکی از مناقشه‌بر‌انگیزترین مباحث در حوزه صنایع خلاق، چیستی این صنایع و ارائه تعریفی از این صنایع است. این مسئله را حتی در نامیدن این صنایع نیز می‌توان دید. این نوع از صنایع در دوره‌های مختلف و توسط افراد مختلف، عناوینی همچون صنایع فرهنگی، صنایع سرگرمی، صنایع رسانه‌ای، صنایع فراغتی،... و در این اواخر عنوان صنایع خلاق را یدک می‌کشند. همین مسئله تعدد عناوین و همچنین ماهیت هرکدام از آنها، نشانگر نداشتن توافق بر سر ماهیت این صنایع بوده و هرکسی بنا بر زاویه نگاه خود اقدام به نام‌گذاری و تعریف این صنایع کرده و صنایع فرهنگی در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان، کمابیش جایگاه اول را از نظر اقتصادی به خود اختصاص داده است. به‌عنوان مثال، در قاره امریکا، اقتصاد ایالات‌متحده در سیطره صنایع فرهنگی است. فرهنگ در کشور کانادا بخش پویای اقتصاد آن است. در سند استراتژی تجارت جهانی کانادا در سال 2005 آمده است: ما در صنایع مختلف ترجیح می‌دهیم که بیشتر تولیدکننده و صادرکننده باشیم تا واردکننده محض؛ اما در صنایع فرهنگی ضرورت دارد که ما واردکننده نباشیم. واردکننده و مصرف‌کننده فرهنگ دیگران بودن به‌هیچ‌وجه پذیرفتی نیست. باتوجه به نمونه‌های فوق مشاهده می‌کنیم که کشورهای پیشرفته در صنایع فرهنگی پیشتاز هستند، اما بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه با اینکه ظرفیت بالایی در صنایع فرهنگی دارند، باوجود میراث فرهنگی غنی و استعدادهای فرهنگی سرشار، بیشتر بازیکنان حاشیه‌ای این عرصه است. در اروپا، صنایع فرهنگی دچار تحولات زیادی شده و به‌عنوان‌مثال، در فرانسه، وسعت تولیدات در زمینه‌های کتاب، فیلم و انواع محصولات فرهنگی به‌طورمداوم از افزایش برخوردار بوده و تولید و توزیع این محصولات در این کشور وجهه بین‌المللی یافته و صنعت تبلیغات در انگلستان بزرگ‌ترین بازار اروپایی این صنعت بوده است و انگلستان، تصمیم دارد به قطب اصلی توسعه صنایع فرهنگی در قاره اروپا تبدیل شود. در آسیا و اقیانوسیه، چینی‌ها در سال‌های اخیر توجه ویژه‌ای به صنایع فرهنگی داشته و طرح‌های گسترده‌ای برای آن ریخته‌اند. در سال 2006 یکی از مهم‌ترین نمایشگاه‌های بین‌المللی صنایع فرهنگی در چین برگزار شد. حوزه فرهنگی کره‌جنوبی دارای اقتصادی پویا و بیشترین درآمد کشور هند در حوزه‌های سینما و تولید نرم‌افزارهای رایانه‌ای است. سرمایه‌گذاری روی صنایع تفریحی و فرهنگی از جمله مهم‌ترین اولویت‌های فرهنگی دولت استرالیا محسوب می‌شود.

اهمیت صنایعفرهنگی در کشورهای توسعهیافته

مدیر برنامه‌ریزی و توسعه پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم و صنایع‌فرهنگی در گفت‌وگو با صمت گفت: اهمیت صنایع‌فرهنگی در کشورهای توسعه‌یافته به‌قدری زیاد است که با کمی دقت در روند فعالیت‌شان متوجه می‌شویم که سابقه طولانی در توسعه صنایع خلاق فرهنگی داشته و تجربه بیشتری نسبت به فعالان در ایران کسب کرده‌اند. بر همین اساس، می‌توان فهمید که ترویج فرهنگ و میراث کشورشان در جهان برای آنها هم اولویت دارد و همواره در تلاش بودند که آن را به جهان معرفی کنند.

سوده صوفی افزود: این کشورها اقدامات پایه و اساسی زیادی را به‌سرانجام رساندند تا توانستند در این زمینه موفق عمل کنند. یکی از این اقدامات، همصدایی و همنوایی سازمانی است، در حالی که در کشور ما این انسجام وجود ندارد و جای خالی هم‌هدفی و همصدایی احساس می‌شود.

لزوم مدیریت فناوریهای نرم

وی گفت: اگر بخواهیم به‌صورت کلان به حوزه صنایع فرهنگی که صنایع‌دستی هم زیرمجموعه آن محسوب می‌شود، نگاه کنیم، بهتر است فناوری‌های نرم را به‌عنوان یک حوزه مدیریتی و راهبردی در نظر بگیریم، چرا که اگر اصول مدیریت جدید را بر فناوری‌های نرم اعمال کنیم، معضلات مربوط به بازاریابی و برندینگ تا حد زیادی حل می‌شود. باتوجه به اوضاع اقتصادی حاکم بر جامعه واضح است که تا حد زیادی مردم توان خرید آثار صنایع‌دستی برآمده از دانش‌بنیان‌ها و صاحبان استارت‌آپ‌ها را ندارند. تا چند سال گذشته، شاهد استقبال مردم از محصولات برآمده از صنایع‌دستی شرکت‌های دانش‌بنیان و استارت‌آپ‌ها بودیم، اما باتوجه به وقایع اقتصادی اخیر کشور، بازار داخلی برای این محصولات تا حد زیادی شرایط نامناسبی را فراهم کرده است. وی ادامه داد: تنها موردی که می‌تواند در این زمینه اتفاقات خوبی را رقم بزند، صادرات است، بنابراین به‌لحاظ قیمتی می‌توانیم در بازارهای بین‌المللی ارزش‌افزوده خوبی برای این محصولات ایجاد کنیم، اما باتوجه به ظرفیت پایین کارگاه‌های تولیدی حجم سفارشات ثابت مانده و تا رسیدن به نتیجه مطلوب فاصله داریم. در واقع، هنوز به تولیدات انبوه در صنایع‌دستی نرسیده‌ایم و برای اینکه بتوان بازارهای بین‌المللی را به‌دست گرفت، باید با سلایق مخاطب همراستا شد.

دولت زیرساخت فراهم کند

مدیر برنامه‌ریزی و توسعه پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم و صنایع فرهنگی گفت: همکاری بین‌سازمانی برای رسیدن به این هدف یعنی اعمال قدرت در بازارهای بین‌المللی می‌تواند کارساز باشد. از آنجایی که یکی از مشکلات شرکت‌های دانش‌بنیان، نبود کارگاه‌هایی با تجهیزات بالا است، نهادهای دولتی باید زیرساخت‌های مناسب را فراهم کنند. با همکاری بین‌سازمانی و ایجاد زیرساخت‌های مناسب می‌توانیم به تولیدات انبوه برسیم. در این شرایط دانش‌بنیان‌ها می‌توانند هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی رشد قابل‌قبولی را رقم بزنند و مسیر ایده تا تجاری‌سازی را راحت‌تر طی کنند. از وظایف پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم و صنایع‌فرهنگی دریافت اطلاعات از سلایق بازارهای بین‌المللی و خلاقانه‌تر کردن ایده‌ها است. مجموعه این عوامل باعث می‌شود که ارزآوری قابل‌توجهی برای کشور در این حوزه رقم بخورد. وی گفت: از دلایلی که تاکنون صادرات صنایع‌فرهنگی و صنایع‌دستی به‌شکل وسیعی انجام نمی‌شد، این بود که بیشتر صاحبان این کسب‌وکارها اطمینان دقیقی از روند این صادرات نداشتند و در بیشتر موارد به‌دلیل تحریم‌های موجود، بازگشت پول با مشکل مواجه می‌شد. بر همین مبنا، فلسفه شکل‌گیری مجموعه پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم و صنایع‌فرهنگی ایجاد زیرساخت‌های صادراتی برای این نوع کسب‌وکارها است.

جواهرات ایرانی ارزآور هستند

صوفی درباره اهمیت توسعه هنر صنعت جواهر و زیورآلات ایرانی که به‌عنوان زیرشاخه‌ای از صنایع فرهنگی به حساب می‌آید، گفت: یکی از صنایع‌دستی که موردتوجه مجموعه پارک ملی علوم و فناوری‌های نرم‌افزارهای فرهنگی است، تجاری‌سازی و صادرات زیورآلات و جواهرات ایرانی است که می‌تواند بازار خوبی را در سایر کشورها داشته باشد. با بررسی‌های انجام‌شده، فهمیدیم که به‌دلیل ابعاد کوچک در حمل‌ونقل، شرایط آسان‌تری را برای عاملان فراهم می‌کند و می‌تواند رشد قابل‌قبولی نسبت به دیگر صنایع داشته باشد.

طراحی، رکن مهم تجاریسازی

وی بااشاره به اهمیت مولفه طراحی در تجاری‌سازی صنایع‌دستی گفت: طراحی، مولفه مهمی در توسعه صنایع‌دستی و تجاری‌سازی آن است. از آنجایی که تاکنون اهمیت زیادی به این حوزه داده نشده، می‌توان گفت امروز بیش از آنچه در گذشته رخ داده است، باید به طراحی و طراحان آثار صنایع‌دستی توجه نشان داد. از آنجایی که هزینه تولید برای شرکت‌ها و استارت‌آپ‌ها زیاد است، بیشتر صاحبان شرکت‌های دانش‌بنیان و استارت‌آپ‌ها قسمت طراحی را از روند تولید حذف می‌کنند و به‌طورمعمول با طراحی‌های کپی‌شده به فعالیت می‌پردازند، در صورتی که اگر طراحی جزو فرآیند زنجیره ارزشی صنایع‌دستی قرار بگیرد، آثار بی‌نظیری تولید می‌شود و بازارسازی با فرآیند آسان‌تری شکل می‌گیرد و به‌راحتی می‌توانیم در صادرات از محصولات دفاع کنیم.

جای خالی ایدههای خلاقانه

همواره واژه زیورآلات در جغرافیای ایران تعریف مشخصی داشته است. موانع زیادی برای ورود فناوران و استارت‌آپ‌ها به بازار زیورآلات وجود دارد و چون وارد بازار نمی‌شوند، هنر طراحی زیورآلات در ایران رو به افول است، همچنین بیشتر طراحان به‌دلیل شرایط اقتصادی، ترجیح می‌دهند آثار خود را به هر قیمتی بفروشند. در کل، وجود طراح و در جریان بازار افتادن آنها، کمک زیادی به پویایی این هنر می‌کند. عماد ارغندی، از کارشناسان عرصه زیورآلات و مدرس دانشگاه درباره اهمیت ایده‌پردازی در هنر صنعت زیورآلات به صمت گفت: از آنجایی که طلا، جواهر و در کل زیورآلات، جزو کالا به‌شمار می‌روند و از طرفی هم همپوشانی‌های قابل‌توجهی با رشته طراحی صنعتی دارند، هر سال افراد بسیاری برای فعالیت، جذب این هنر - صنعت می‌شوند. در واقع، چه بپذیریم و چه نپذیریم، طلا و جواهر کالا است و به‌همین‌دلیل باید تولید آن در یک فرآیند صنعتی قرار بگیرد؛ اما باتوجه به رویکردی که فضاهای آموزشی و دانشگاهی کشور دارند، جای خالی خلاقیت و ایده‌های جدید در این هنر صنعت به‌شدت احساس می‌شود. در این عرصه همواره افرادی بودند که هم در بستر سنتی و هم در فضای مدرن به فعالیت بپردازند، اما کمتر شاهد توسعه فضاهای ایده‌پردازانه بوده‌ایم و نوآوری تا حدی مورد غفلت واقع شده است. ارغندی گفت: ساخت و تولید طلا و جواهر در ایران هم از نگاه کارآفرینان و هم از دیدگاه آموزشی موردتوجه قرار گرفته و بنا بر آمارهای منتشرشده گردش طلا در ایران به 300 تن در سال می‌رسد و ایران در زمره معدود کشورهایی است که گنجینه‌هایی فاخر از طلا و جواهرات را در اختیار دارد. با موزه‌های ارزشمند زیادی که داریم می‌توان پی به این گزاره برد.

توسعه کارآفرینی

این استاد دانشگاه افزود: با در نظر گرفتن تمام موارد یادشده باید گفت، طراحی در هنر صنعت جواهرات جزو آن دسته از مولفه‌هایی است که می‌تواند با هدف توسعه کارآفرینی و افزایش دادوستد و بازارسازی، بیش از پیش گسترش یابد. به‌گفته ارغندی، امروزه طلا و جواهر در ارتباط تنگاتنگی با فناوری‌های جدید قرار گرفته، به‌گونه‌ای که تا حدی از حوزه صنایع‌دستی بیرون آمده و روندی متفاوت‌تری در تولید پیدا کرده و صنعتی‌تر شده است؛ اما برای بازارسازی باید مشخص شود در شرایط فعلی این هنر صنعت در کدام بخش از هرم خواسته و نیازهای مردم قرار دارد.

این مدرس دانشگاه گفت: به‌اعتقاد من، طراح و متخصص کالاهای زینتی نظیر جواهرات باید از جنبه‌های مختلف به طراحی این کالا نگاه کند، در حالی که بیشتر فعالان و سازندگان در ساخت، به‌ظاهر این کالا توجه دارند و کمتر به هنر و رویکرد زیبایی‌شناسی آن می‌پردازند.

سخن پایانی

کشورهای پیشرفته در صنایع فرهنگی پیشتاز هستند، اما بسیاری از کشورهای در حال توسعه با اینکه ظرفیت بالایی در صنایع فرهنگی دارند، باوجود میراث فرهنگی غنی و استعدادهای فرهنگی سرشار، بیشتر بازیکنان حاشیه‌ای این عرصه به‌حساب می‌آیند. نخستین دسته از موانع توسعه صنایع فرهنگی در ایران، موانع اقتصادی است. در کشور ما به صنایع فرهنگی به‌مثابه یک صنعت نگریسته نمی‌شود و بخش فرهنگ به‌عنوان یک بخش مولد اقتصادی و نهاد تولید ثروت تلقی نمی‌شود و این بخش تنها به‌منزله مرکز هزینه دیده می‌شود. همچنین بیشتر مدیران موسسات فرهنگی، اطلاعات کمی درباره قابلیت‌های تجاری و اقتصادی صنایع فرهنگی دارند و به این دلیل که کار خود را اقتصادی یا دارای بازده اقتصادی نمی‌بینند، بیشتر خواهان حمایت‌های دولتی هستند. چالش اقتصادی دیگر، گسترش کمی و کیفی صنایع فرهنگی در سطح جهان است. در واقع، محصولات فرهنگی کشور ما وارد رقابت شدید جهانی شده‌اند. کشورهای پیشرو در عرصه صنایع فرهنگی، دارای امکانات زیادی هستند و همچنین با جهانی شدن اقتصاد و ظهور شبکه‌های اینترنتی، عرضه، تبادل و دسترسی به محصولات فرهنگی در سراسر جهان آسان و سریع و محدودیت‌های زمانی و مکانی دسترسی به بازار صنایع فرهنگی بسیار کم و بدین‌ترتیب رقابت برای تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان محصولات و خدمات فرهنگی کشور ما دشوار شده است./ روزنامه صمت