جشنواره موسیقی فجر / ماجرا اشکهای دختر جوان در کنسرت علی زندوکیلی
علی زندوکیلی شب گذشته اجرایش را در تالار وحدت به صحنه برد؛ اجرایی که با اشکهای دخترک جوان همراه بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، طبقه دومِ تالار وحدت، در پاویون خبرنگاران نشستهایم. اینجا جایی برای خبرنگاران و عکاسان است. سی و نهمین جشنواره موسیقی فجر این فضا را برای خبرنگاران و عکاسان و اهالی رسانه تعبیه کرده تا اینجا بیایند و بین اجراها استراحتی داشته باشند و بلکه چای و کیکی هم بخورند.
امشب پاویون خبرنگاران خلوت است که شاید علتش کنسرت علی زندوکیلی و اجرای محسن یگانه در سالن فرهنگسرای بهمن باشد؛ شاید بیشتر همکارانِ رسانهای الان در فرهنگسرای بهمن مشغول دیدن اجرای محسن یگانه هستند یا شاید هم در داخل همین تالار وحدت نشستهاند و اجرای علی زندوکیلی را میبینند.
اینجا که ما هستیم (پاویون خبرنگاران) طبقه دوم تالار وحدت است و در همین زمان علی زندوکیلی و گروهش اجرایشان را آغاز کردهاند. درهای طبقهی دوم و سومِ تالار وحدت باز است. صدای موسیقی به وضوح شنیده میشود. علی زندوکیلی یکی از آن آهنگهای غمگینش را میخواند:
لالا کن دختر زیبای شبنم لالا کن رویِ زانویِ شقایق
به راستی که این آهنگِ «لالایی» لبریز از احساس است.
ما هم در گوشهای نشستهایم و گزارشی مینگاریم و همزمان صدای اجرای زندوکیلی هم به گوشمان میرسد. ناگهان یکی از درهای طبقه دومِ تالار وحدت باز میشود. دخترکی از بالکن دوم خارج میشود. هق هق هق کنان میآید. همه نگران میشوند که نکند اتفاق بدی در حین اجرا رخ داده باشد یا شاید خبر بدی به او رسانده باشند. مثل ابربهار گریه میکند. دخترکِ جوان خودش را به سرعت به پاویون میرساند و مستقیم سربختِ دستمال کاغذی میرود. فقط یک بسته دستمال کاغذی روی پیشخوان است که آن هم نصفه و نیمه است!
چندین برگه دستمال کاغذی برمیدارد و اشکهایش را پاک میکند. نگران از او میپرسم، چیزی شده! چرا گریه میکنی! نالان و گریان و در میانِ هق هقهایش بریده بریده میگوید: «آخه آخه آخه خیلی... غمگین... میخونه!» حاضران در پاویون که جملگی منتظر بودند که ببینند علت گریههای دخترک چیست، به یکباره همه با هم گفتند: «خُب حالا...»
در همین لحظه صدای موزیکی شاد از تالار وحدت به گوش میرسد. گویی زندوکیلی امشب قصدِ آزار مخاطبانش را دارد. دخترک در اوجِ گریه میخندد و میگوید: «یه آهنگ غمگین میخونه یه آهنگ شاد.» این جمله را میگوید و میخندد. گریهها و خندههایش به هم آغشته شدند. دخترک چند برگه دستمال کاغذی دیگر برداشت و گفت: «اینها را برای دوستم میبرم، او هم حسابی گریهاش گرفته است.» و بعد دوید و زود خودش را به سالن رساند تا ادامه اجرا را ببیند.
ما هم مات و مبهوت و شگفت زده از تاثیر موسیقی بر احساس این جوانان و نوجوانان، به سرکارمان برگشتیم و دوباره مشغولِ نوشتن شدیم. اندیشههای بسیاری در سرم گذشت؛ به راستی چیست این شعر و ملودی و نغمه و احساس؛ که اینگونه بر آدمی تاثیر میگذارد. خوش به حال این دخترکِ جوان و طرفدارانِ زندوکیلی که موسیقی سطح بالایی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد؛ موسیقی که محتوای عمیقی دارد و مخاطب را به اندیشیدن سوق میدهد. و البته بدا به حال کسانی که تحت تاثیر موسیقیهای نازل با اشعاری مبتذل هستند و هر روز و هر شب ذهن و فکر و وجودشان را به موسیقیهایی میسپارند که آدمی را به زوال میکشاند.
هایک ملیکیان: موسیقی قرن بیست و یکم بخشی از من استعلی زندوکیلی سالهاست که خود را در موسیقی ایران چهره کرده است. او موسیقی تلفیقی ارائه میکند که ریشه بسیاری از آثارش برگرفته از موسیقی نواحی مختلف ایران است. او خوب میداند که چگونه احساسش را در قالب آهنگهایش به مخاطبان منتقل کند.
دیشب 26 بهمن 1402 اجرای زندوکیلی با بارانِ نم نم و عاشقانهی تهران همراه شده بود.
«جانانه»، «بهار شیراز»، «لالایی»، «عطر خاطره»، «آتش در آب»، «باورم کن»، «فصل پریشانی»، «دنیای بیرحم»، «روسری آبی»، «گل سرخ»، «برباد رفته»، «سکوت بیسرانجام»، «گریههای من»، «زیباترین رویا»، «بیتفاوتی»، «چه زیبایی»، «لحظه شیرین» و «سقف کبود» از جمله قطعاتی بود که در این کنسرت به اجرا درآمد.
علی زندوکیلی پیش از این هم تجربه حضور در جشنواره موسیقی فجر را داشته است. اجرای این برنامه با رهبری مجتبی ابوالقاسمپور برگزار شد.
افشین بابایی (کوبهای)، بهنام بیات (کمانچه)، پرهام لردیفرد (گیتار)، آیدین صادقزاده (گیتار باس و گیتار الکتریک)، مجتبی ابوالقاسمپور (رهبر ارکستر و پیانیست)، روحالله کبیری (تار وسه تار)، شایان ریاحی (کوبهای)، شاهرخ پیمانی (سورنا)، فرزین صالحینسب (درام)، بابک پیمانی (تنبک)، حسین امیدی (پیانو)، فرهاد بهرامپور (گیتاربیس) و امیرحسین توسلی (سهتار) اعضای این گروه موسیقی را تشکیل میدهند.