جمعه 2 آذر 1403

جنگل‌ها نیازمند حمایت جدی‌تر دولت چهاردهم

خبرگزاری اکو نیوز مشاهده در مرجع
جنگل‌ها نیازمند حمایت جدی‌تر دولت چهاردهم

به گزارش خبرگزاری اقتصادایران، هرساله مساحت زیادی از جنگل‌ها در آتش می‌سوزند و طی سال‌های گذشته، آتش‌سوزی‌های وسیع که خسارات فراوانی را به‌دنبال داشته، نشان داده تبعات منفی و آسیب چنین موضوعی که به زیست و معیشت بومیان منطقه و ادامه حیات بشر گره‌خورده است، در سایه بی‌توجهی و کمبود اعتبار و امکانات رو به افزایش است و معمولا وسایل اطفای حریق دیر می‌رسد، مردم محلی جانشان را به خطر می‌اندازند و در پایان، هم بخش عمده‌ای از جنگل‌ها می‌سوزد و هم جان عده‌ای گرفته می‌شود.

این درحالی است که نقش جنگل‌ها در حفظ اکوسیستم و منافع محیط‌زیستی و اجتماعی آن‌چنان حائز اهمیت است که برای آن هیچ معادلی نمی‌توان متصور شد، بنابراین دولت چهاردهم باید برای حفاظت از این سرمایه ملی و رویشگاه‌های ارزشمند برنامه‌ریزی و چاره‌اندیشی کند.

از مجموع مساحت کشورمان در خوش‌بینانه‌ترین حالت، اگر استپ‌ها و علفزارها را هم جزئی از پوشش جنگلی به‌حساب آوریم تنها 7 درصد مساحت آن پوشیده از جنگل است. منطقه جنگلی زاگرس بین 11 استان ایران پراکنده‌شده است و نزدیک به 40 درصد کل پوشش جنگلی کشور را شامل می‌شود و علیرغم اینکه همواره بخشی از جنگل‌ها و مراتع به‌عنوان منابع و ثروت ملی که نقش مهمی در تعدیل آثار ناشی از تغییرات اقلیمی دارند، طعمه حریق می‌شود، بازنگری در مدیریت بحران و سیاست‌گذاری‌های مرتبط با حفاظت از منابع طبیعی برای مسئولان به یک اولویت تبدیل نشده و الگوی مدیریت ضعیف، کمبود تجهیزات و نیروی انسانی و مهم‌تر از آن‌ها، عدم اعمال سیاست‌های پیشگیرانه، تکرار می‌شود.

نام جنگل این روزها بازهم با آتش و سهل‌انگاری چنان یگانه شده که دوستداران طبیعت و محیط‌زیست را نگران می‌کند. انتشار ویدئوهای دلخراش از حریق در جنگل‌های لرستان و ناله‌های دردناک حیوانات براثر سوختن، با واکنش‌های منفی گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی همراه شده و مسئولان مربوطه، تنها به تکرار و شرح حوادث و ارائه آمار بسنده کرده‌اند، درحالی‌که فقدان امکانات و نبود نیروهای آموزش‌دیده کافی نشان می‌دهد که شرایط چه اندازه نگران‌کننده است.

در روزهای گذشته آتشی هم به جان مراتع و جنگل‌های کهگیلویه‌وبویراحمد افتاده و مناطقی از کهگیلویه، باشت و گچساران را درگیر کرده است. انتشار اخبار آتش‌سوزی گسترده در جنگل‌های «سید سهل الدین پلدختر» نیز افکار عمومی را متوجه خودکرده؛ حریق در منطقه‌ای کوهستانی با شیب‌های تند و محل دسترسی صعب‌العبور رخ‌داده و هرلحظه شعله‌ورتر می‌شود. معمولا به‌دلیل نبود امکانات خسارت‌های چنین حوادثی بیشتر می‌شود و اغلب مردم محلی وارد عمل شده و در خاموش کردن آتش کمک می‌کنند.

بهمن ایزدی، فعال محیطزیست با اشاره به این نکته می‌گوید: «در تمام آتش‌سوزی‌های رخ‌داده در رویشگاه‌های جنگلی نبود تجهیزات مهار آتش، عدم امکانات لجستیکی، نبود دمنده، آتش‌کوب، نبود لباس مخصوص برای نیروهای اطفاء حریق، نبود کفش و فقدان آموزش نیروی انسانی مطرح است. بالگرد اطفاء حریق در تمام آتش‌سوزی‌های مشابه در جنگل‌های ایران با تأخیر دو تا سه‌روزه به محل آتش‌سوزی اعزام می‌شود و بالگردهای اعزام‌شده فاقد سیستم آب‌پاش بوده و صرفا برای هلی‌بورد استفاده می‌شوند که تنها با چهار نیرو صورت می‌گیرد. بالگرد در تمام مأموریت‌های مربوط به اطفاء حریق با کمبود سوخت مواجه هستند و این مباحث باید در دولت آینده موردتوجه باشد.»

او در ادامه اضافه می‌کند: «جنگلبان‌ها و مردم محلی و گروه‌های داوطلب در آتش‌سوزی‌ها با دست‌خالی می‌جنگند. اگرچه دولت مکلف به تشکیل یگان پیشرفته اطفاء حریق است. اما باوجود آتش‌سوزی‌های گسترده در سال‌های گذشته این یگان هنوز در ایران تشکیل نشده. در چند سال اخیر به دلیل گرم‌تر و خشک‌تر شدن آب‌وهوا، جنگل‌های زاگرس بیشتر از قبل مستعد آتش‌سوزی هستند و نبود برنامه‌ریزی پیشگیرانه، کمبود تجهیزات اطفای حریق مناسب جنگل‌ها و مراتع، و نیز تغییر کاربری بعضی تجهیزات هوایی اطفای حریق باعث شده است که در زمان وقوع حریق‌های گسترده، جز جوامع محلی و فعالان محیط‌زیست و فعالیت‌های نه‌چندان مؤثر، نتوان کاری برای مقابله با آتش و خسارت‌های آن به طبیعت انجام داد. متولیان امور نه‌تنها در این زمینه کاری انجام نمی‌دهند، بلکه بدون درنظرگرفتن تأثیر بلندمدت این مسائل، صرفا به تکرار و شرح حوادث و ارائه آمار بسنده می‌کنند.»

ایزدی تأکید می‌کند: «با توجه به آتش‌سوزی‌های گذشته و فصلی بودن بخشی از این حریق‌ها، این رخداد تا حد زیادی قابل پیش‌بینی است. رویش پوشش‌های گیاهی کوتاه وعلف‌ها در فصل پربارش و شروع ناگهانی فصل گرما و افزایش دما می‌تواند حریق‌های ناگهانی را از همین بستر خشک جنگل شروع کند و پیش‌بینی چنین وضعیتی وجود دارد ولی نهادهای دولتی هیچ‌گونه تمهیدات یا حداقل آمادگی ابتدایی را برای مقابله با این فاجعه ندارند.

تعداد آتش‌سوزی‌هایی که در دهه اخیر در مناطق جنگلی اتفاق افتاده، افزایش پیداکرده و ترکیب جغرافیایی بخش زیادی از مردم محلی وابسته به دامداری و کشاورزی است و به‌این‌ترتیب حریق در حوزه جغرافیایی انسانی، تأثیر مستقیمی روی سیستم زندگی مردم دارد و کاهش مراتع می‌تواند در میان‌مدت تأثیر مخربی روی تولیدات مواد غذایی داشته باشد.

در این میان قصه پرغصه آتش‌سوزی جنگل‌های زاگرس تراژدی هرساله‌ای است که با مرگ تلخ هزاران بلوط پیوند خورده و مهار آتش با دستان خالی انجام می‌شود. به روایت مسئولان مربوطه طی روزهای گذشته در پی وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌های «سید سهل‌الدین پلدختر» نیروهای مستقر در منطقه با کمترین امکانات در تلاش برای مهار آتشی هستند که همچنان زبانه می‌کشد و به اطراف گسترش می‌یابد و به علت حجم بالای آتش‌سوزی و قرار گرفتن زیستگاه جاندارانی از قبیل روباه، شغال، کبک و گنجشک‌سانان در این منطقه، تعدادی از این جانداران و درختان زنده‌زنده سوختند.»

علیرضا کرمی، اقلیم‌شناس در خصوص دلایل این آتش‌سوزی‌ها می‌گوید: «شرایط نامناسب و گرمای هوا امکان آتش‌سوزی‌ها را بیشتر می‌کند. اینکه چرا جنگل‌های زاگرس مستعد این وضعیت است، دو دلیل عمده دارد: یکی به خشکسالی اقلیمی برمی‌گردد. در یک دوره طولانی 30 ساله کمتر از حد معمول بارش داشته‌ایم و بارش‌ها نیز در کوتاه‌مدت نمی‌تواند آن را جبران کند. دومین دلیل اینکه چون در جنگل‌های بالادست سدسازی می‌شود، جنگل‌های پایین‌دست حق‌آبه معمول طبیعت را دریافت نمی‌کنند و طبیعتا در معرض خشک شدن و آتش‌سوزی قرار می‌گیرند.»

کرمی در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: «بحث اصلی آتش‌سوزی‌ها، نابودی تنوع زیستی است و جنگل‌ها معمولا غنی‌ترین زیستگاه‌های جانوری و گیاهی هستند و16 کارکرد دارند که حیات‌وحش، ذخیره منابع آب و گونه‌های خاص دارویی مواردی از آن به شمار می‌روند.» اعظم بهرامی، کارشناس محیط‌زیست هم در مورد دلایل حریق در جنگل‌ها می‌گوید: «وقتی بارندگی‌های موسمی افزایش چشمگیری داشته باشد، علف‌های جنگلی رشد پیداکرده و زمانی که با افزایش ناگهانی دما مواجه می‌شویم، هرلحظه احتمال آتش‌سوزی با یک جرقه کوچک از رعدوبرق یا سهل‌انگاری براثر کشاورزی وجود دارد.»

جدال مردم محلی با آتش، بدون ابزار و آموزش!

بهرامی درباره تبعات این آتش‌سوزی‌ها عنوان می‌کند: «در ایران به‌طور میانگین سه برابر نرخ جهانی مشکل فرسایش خاک وجود دارد و یکی از مهم‌ترین عوامل مقابله با آن، حفظ پوشش گیاهی است و اگر از پوشش گیاهی مراقبت نشود این مسئله می‌تواند تبعات بسیار شدیدی به دنبال داشته باشد و ادامه این آتش‌سوزی‌ها، ثبات آب‌های زیرزمینی و حفظ منابع آب شیرین که 40 تا 50 درصد از آن در منطقه زاگرس و شمال ایران قرارگرفته را به خطر می‌اندازد.

به همین دلیل محافظت و راه‌کارهای مقابله با آتش‌سوزی جنگل‌ها همیشه یکی از دغدغه‌های اصلی فعالان و دوستداران محیط‌زیست بوده است. اما ازنظر لجستیکی برای کاهش آتش‌سوزی‌ها سه موضوع وجود دارد. یک؛ امکانات مراقبت، مانیتورینگ و پایش. یعنی سیستمی که دیده‌بانی می‌کند بایستی بلافاصله پس از وقوع آتش‌سوزی اطلاع بدهد و قبل از گسترش حریق بتوانند واکنش نشان دهند که معمولا این‌طور نیست و پس از چند روز آتش که همه‌جا را فراگرفت، افراد محلی تماس می‌گیرند و خیلی دیر محیط‌بانان متوجه می‌شوند.

دوم؛ لجستیک و ابزاری مانند هلیکوپتر آب‌پاش و ماشین آتش‌کوب. درواقع این تجهیزات به‌اندازه کافی وجود ندارد و برای اطفا بایستی یک هلیکوپتر یا وسیله را از شمال به جنوب یا از جنوب به شمال ببرند. سوم؛ مردم محلی هستند. تجربه نشان داده درنهایت مردم محلی هستند که باید اقدامی انجام دهند و مردم هم نه ابزاری دارند و نه آموزشی دیده‌اند و گاه در نبود همین تجهیزات و آموزش‌های لازم شاهد مرگ افراد خواهیم بود.»

بهرامی بیان می‌کند: «مردم محلی تحت آنچه که به‌عنوان «رنجرهای داوطلب» در همه جای دنیا وجود دارد بایستی برای جنگلبانی و مهار حریق آموزش ببینند و به رسمیت شناخته شوند و ابزار و تجهیزات لازم در اختیارشان قرار داده شود. اما کمترین امکانات لازم ازجمله بیل و کلنگ هم برای مهار آتش‌سوزی جنگل‌ها فراهم نشده است. ما با یک وضعیت ناکارآمد روبه‌رو هستیم و برای حاکمیت ایران، موضوع محیط‌زیست و جنگل‌ها اولویت نیست وگرنه تأمین امکانات مراقبتی برای مهار آتش‌سوزی کار چندان دشواری نیست.»

بهرامی اما درباره نقش دولت تصریح می‌کند: «متأسفانه یک دید ملی نسبت به حوزه محیط‌زیست وجود ندارد و معمولا سیستم دولتی ما نگاهش به حوزه حفظ محیط‌زیست و منابع طبیعی، عددی و عمرانی است. در مناطق جنگلی به علت نبود محیط‌بانان کافی و دوربین‌های دیده‌بانی، گروه‌های مافیایی مشغول قاچاق چوب، حیات‌وحش و تولید زغال بلوط هستند که هیچ‌گونه نظارت و کنترلی بر آن‌ها نیست و قوه قضائیه قوانین سفت و محکمی برای این خاطیان ندارد.

برای کشوری که بیش از 75 درصد بیابانی و نیمه بیابانی و تنها هفت درصد پوشیده از مناطق جنگلی و مراتع است، هیچ‌گونه دیدگاهی برای مراقبت و محافظت از آن وجود ندارد. در طول سال‌های گذشته فعالان و کارشناسان محیط‌زیست بارها نسبت به نابودی اکوسیستم هشدار داده‌اند و با نابودی جنگل‌ها تنها یک بخش از اکوسیستم را تحت تأثیر قرار نداده‌ایم، بلکه تمام اجزای مختلف زنجیره‌ای را که مرتبط باهم هستند، از بین برده‌ایم.»

جنگل‌ها نیازمند حمایت جدی‌تر دولت چهاردهم

این کارشناس محیط‌زیست در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به اقداماتی که دولت آینده برای محافظت از جنگل‌ها و مراتع باید انجام دهد، خاطرنشان می‌کند: «نیاز است مناطق جنگلی به‌ویژه منطقه زاگرس تقسیم شود و برای هر منطقه برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های مجزایی انجام شود و تا سال‌ها تمامی پروژه‌های عمرانی در این مناطق لغو شود تا اینکه امیدوار بود تلاشی که برای بهبود وضعیت انجام می‌گیرد، در آینده اثرگذار و مثبت واقع می‌شود.

از طرفی باید به این نکته هم اشاره کرد که نمی‌توان مسئولیت اطفای حریق را تنها بر دوش سازمان منابع طبیعی گذاشت، چراکه این سازمان اعتبارات محدودی دارد و ما نیازمند ورود جدی‌تر دولت آینده به این موضوع هستیم تا با تخصیص بودجه بیشتر خرید بالگردهای مخصوص آب‌پاش تسهیل شود.»

این کارشناس محیط‌زیست، بیان می‌کند: «جنگل‌ها نیازمند حمایت جدی‌تر مدیران و همراهی مردم برای حفظ این رویشگاه‌های ارزشمند است. برای این کار دولت آینده باید با آگاهی‌رسانی و تعلیم ساکنان بومی که در نزدیکی جنگل‌ها زندگی می‌کنند، آموزش دهند که جنگل‌ها نه‌تنها متعلق به دولت بلکه یک گنجینه ملی است و همه شهروندان باید بیش‌ازپیش در حفظ بوم‌سازه آن کوشا باشند و دولت هم باید ساکنان بومی را از منابع جنگل ذینفع کند تا آن‌ها نیز در برابر آتش‌سوزی‌های احتمالی بعدی احساس مسئولیت کنند.

زندگی جوامع محلی به منابع طبیعی و جنگلها وابسته است، ما باید به یاد داشته باشیم زمانی که معیشت جوامع محلی تأمین نشود، حفاظت از منابع طبیعی در اولویت زندگی آنها قرار نخواهد گرفت. از سوی دیگر هم نیروهای ادارات منابع طبیعی به دلیل حقوق‌های بسیار کم و مشکلات معیشتی که دارند، دچار سرخوردگی شده‌اند.

بنابراین، اطفای حریق در جنگلهای کشور با چنین شرایطی، روزبه‌روز دشوارتر می‌شود و این موارد حتما باید موردتوجه دولت چهاردهم باشد. این دولت باید با ورود به مسائل زیست‌محیطی کشور، تفکر دوستی با طبیعت را در بین بومی‌نشینان اطراف جنگل رواج دهد، چراکه این آتش‌سوزی‌ها تنها جنگل‌ها را از بین نمی‌برد بلکه به فقر جوامع محلی نیز دامن می‌زند و معیشت شهروندان هم وابسته به این جنگل‌ها و مراتع است. از طرفی عدم توجه و برنامه‌ریزی برای پیشگیری و جلوگیری از آتش‌سوزی‌های جنگلی می‌تواند به نابودی یک بخش تاریخی حیات زمین منجر شود.»

او در خاتمه می‌گوید: «اولین مرحله از اطفای حریق جنگلها، پیشگیری است؛ یعنی باید با فرهنگسازی و شناسایی مناطق مستعد آتش‌سوزی یا نصب تابلوهای هشداردهنده و در کل، به‌کارگیری ابزارهای ممکن، از این رخداد جلوگیری کرد. مرحله دوم مقابله با آتش‌سوزی جنگل‌ها، کشف به‌موقع حریق در نقطه آغاز است.

با کشف به‌موقع آتش می‌شود آن‌را در نطفه خفه کرد تا به دیگر مناطق سرایت نکند. دراین‌ارتباط، به بالگردها و دکل‌های دیده‌بانی نیاز داریم. اما متأسفانه در اکثر استان‌های کشور، این امکانات وجود ندارد. این درحالی است که بر اساس اصل 50 «قانون اساسی»، حفاظت از محیط‌زیست یک وظیفه همگانی است. طبق مفاد تبصره ماده 47 قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌های کشور نیز، وقتی آتش در جنگل شکل گرفت، همه دستگاهها، ازجمله صداوسیما و نیروی انتظامی موظف هستند برای اطفای حریق مشارکت داشته باشند.

حال اینکه خودروهای برخی از ادارات منابع طبیعی سازمان جنگل‌ها حتی نمی‌توانند هزینه بنزین خودشان را پرداخت کنند. بااین‌وجود، وقتی جنگلی آتش می‌گیرد، دیگر دستگاه‌ها برخلاف قانون، از سازمان منابع طبیعی پولهای گزافی مطالبه می‌کنند. انگار که یک باغ شخصی آتش‌گرفته است و هزینه‌اش را صاحب آن باغ باید پرداخت کند. همین عوامل باعث می‌شوند در بسیاری از موارد و به علت در اختیار نداشتن بالگرد، جنگلبان‌ها مجبور شوند برای خاموش کردن آتش، با دست‌خالی به مناطق صعبالعبور بروند.

همین امر گاهی باعث از دست دادن جانشان هم شده است. عملیات پس از اطفای حریق، مرحله بعدی است. با خاموش شدن آتش، جنگلبانها باید در منطقه حاضر شوند و علت را بررسی کنند. البته در این مورد هم با توجه به کمبود نیرو در این سازمان، انجامش بسیار دشوار است و این موارد حتما باید از سوی دولت چهاردهم موردتوجه ویژه باشد.»