پنج‌شنبه 8 آذر 1403

جواد مجابی به «ایالات نیست در جهان»؛ رسید

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
جواد مجابی به «ایالات نیست در جهان»؛ رسید

تهران - ایرنا - داستان «ایالات نیست درجهان» به عنوان جدیدترین اثر داستانی جواد مجابی نویسنده، منتقد ادبی، طنزپرداز و روزنامه‌نگار راهی پیشخان کتابفروشی‌ها شد.

جواد مجابی (متولد 1318) تاکنون آثار متعددی منتشر کرده و در مطبوعات نیز نامی شناخته‌شده است، مدت‌ها دبیر فرهنگی روزنامه اطلاعات بود و بعدها با نشریات مختلفی از جمله دنیای سخن و فردوسی همکاری کرد. مجابی از اواسط دهه 40 کار نوشتن را با انتشار مجموعه شعر فصلی برای تو (1344) آغاز کرد و این روند را با نوشتن داستان کوتاه و بلند، رمان، نمایش‌نامه، آثار طنز و کتاب‌های پژوهشی در حوزه تجسمی ادامه داد. نود سال نوآوری در هنر تجسمی ایران (پیکره، 95) که در دو جلد و بیش از 800 صفحه نوشته شده است نتایج تحقیقات وی درباره نوپردازان هنرهای تجسمی ایران و تاریخ تحلیلی زندگی و آثار نقاشان و مجسمه سازان 50 سال اخیر است.

مجابی در کتاب داستانی ایالات نیست در جهان وضعیت فرضی را با موجوداتی خیالی به تصویر می کشد که در دنیایی متفاوت و داخل یک موجود سیار زندگی می‌کنند. وی در این کتاب که در 376 صفحه و شش فصل به نام‌های پاره اول تا ششم و پاره دیگر نوشته شده از نثری شاعرانه استفاده می کند: گاز داد و رفت. به اتومبیلی پارک‌شده تکیه دادم که نیفتم. هیچ‌وقت این طور از توش و توان خالی نشده بودم. به نظرم رسید این جا بازداشتگاهی آزاد و عمومی است، یک زندان - شهر که به صورت باز اداره می‌شود. (ص.16)

مجابی همچنین به فراخور فرازهایی را از کتاب الاغراض الطیبه و المباحث العلانیه نوشته سیداسماعیل جرجانی در میان داستان می‌آورد. مثل وقتی که در ابتدای کتاب از وضعیت دشواری سخن می‌گوید و از این کتاب بحران را تعریف می‌کند:

اندر آن که بحران چیست. بحران اندر لغت یونانیان لفظی است شکافته از چیره گشتن یک خصم بر خصم دیگر، بهر آن که همچنان که دو خصم مدتی بر یکدیگر فرصت چیرگی یابند آن که چیره شود در حال کار خویش کند و هیچ‌گونه مهلت ندهد و جهد آن کند که به همه حیلها که خصم خود مقهور کند..(ص.22)

شخصیت اصلی که داستان از زبان او تعریف می‌شود نه اسم مشخصی دارد و نه حتی معلوم است چه موجودی است، در ادامه عاشق یکی از شخصیت‌های دیگر داستان در آن سرزمین می‌شود با اینکه زندگی در این دنیا تا حد زیادی عجیب و غریب به نظر می‌رسد مناسبات آن از جمله مناسبات سیاسی، عاشق شدن و علاقه به افراد، ارتباطات هنری و وجود گالری‌ها و از همه مهم‌تر قتل و مرگ و مکانی به نام آرامستان مانند دنیایی است که ما در آن زندگی می‌کنیم.

از آنجا که گویی این میزان از دنیای فرضی کافی نبوده است در اواسط داستان سیلی در این دنیا می‌بار که شهروندان این خطه بی‌خاطره (ص. 287) را بی‌خانمان کرده و آنها به چشم می‌بینند که اصل شهر با سیل می‌رود (ص. 288) و می‌رسد به آنجا که نویسنده تصویری نسبتا واضح از این دنیا می‌دهد: ما را به دنیای پلانکتون‌ها تبعید کرده بودند. دنیای ریزشده‌ای داشتیم، در واقع ریزریز شده. حیات ما تک‌یاخته‌های حیوانی، که تولیدکننده هم نبودیم، در محدوده تاریک و روشن می‌گذشت که شب و روز می‌نامیدیمش و مجموعش زندگی خوانده می‌شد. بهتر است بگویم شبیه هولوپلانکتون‌ها بودیم، مثل کریل‌ها که در تمام عمر پلانکتون می‌مانند و قدرت تغییر به شکلی دیگر را ندارند. (ص. 291).

با وجود این تعریف که نویسنده از دنیای یادشده به دست می‌دهد و پشت جلد کتاب هم نشسته است، معلوم نیست این دنیایی است که از ابتدا در آن وارد شده بوده یا دنیای بعد از وقوع سیل است. زیرا هر چند از ابتدا وی بر متفاوت بودن این دنیا تاکید می‌کند و هر بار توصیفی از آن به دست می‌دهد، این تعریف که سرزمین فعلی دنیای پلانکتون هاست کاملا جدید و حتی دور از انتظار و در تناقض با تعریف‌ها و سرنخ های قبلی از دنیای محل وقوع داستان است. آخرین فصل کتاب که پاره دیگر نام دارد و گویی موخره‌ای بر داستان ایالات نیست در جهان است بیشتر به شعر نوشته شده و پایانی آخرالزمانی و البته امیدآفرین را برای این دنیا و داستان می‌سراید.

این پایین ما خودمان بودیم در چمن و گل و موسیقی و روشنا با سرنوشتی چاره‌ناپذیر در چهارچوب جشنی که پایان‌ناپذیر به نظر می‌رسید و آن بالا کله‌های کودکی‌مان حباب‌های روشنی از گردش آرمانی بود که آسمان دودآلود را در سیطره خود داشت. چیزهایی در آن فضای تاریک اتفاق می‌افتاد که حس می‌شد اما دانسته بود. (ص. 374)

کتاب ایالات نیست در جهان نوشته جواد مجابی در 376 صفحه به تازگی از سوی انتشارات ققنوس چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

*س_برچسب‌ها_س*