حافظ، شاعری اثرگذار بر فرهنگهای جهان
حافظ شاعری است که توانسته فراتر از مرزهای فرهنگ ایران، بر فرهنگهای دیگر ملل نیز اثر بگذارد.
حافظ بلبل عاشق نغمهخوان گلزار هستی ما، قرنهاست که در دلها و خانههای ما جا خوش کرده است و غم زدای پریشانیها و شوررسان شادیهای ماست. عشق و معشوق در اشعار و غزلیات حافظ به علت پیچیدگی و تنیدگی هر کسی را به تفکر و تدبر وا میدارد که حافظ کدام معشوق را جستوجو میکند و هدفش از این معشوق چیست؟ هر کس هم از ظن خود یار او شده و همراه حافظ در این بحر مواج و خون فشان نهاده تا کجا سربرآورد.
ساختار شعری حافظ و معشوقی که قصد به توصیف آن دارد از یک طرف و اندیشهای که وی گستراند، از طرفی دیگر باعث تاثیراتی گسترده در ساختار عرفانی فلسفی جهان شد و جهان را بیشتر با فرهنگ مشرقزمین آشنا کرد.
همه حافظپژوهان و شارحان از گذشته تا حال، تلاشهای فراوانی برای شرح و مضامین عاشقانه و نکتهیابی و موسیقی و زیباییهای ادبی و همچنین معنای ظاهری ابیات حافظ نمودهاند و هرکدام حافظ را با آیینه خود تماشا کرده و نامی به او دادهاند. در اینکه معشوق حافظ سیمای زمینی دارد یا آسمانی، اتفاق نظر ندارند. به نظر میرسد معشوق حافظ فراتر از مرزهای خاکی و زمینی است و آن نشانههایی که در مورد معشوق میدهد، نوری است که از چهره برافروخته معشوق واقعی به عاشقان میدهد تا آسانتر دلبر جانان خود را درک کنند.
در پژوهشی اشعار عرفانی حافظ با روش تحلیلی و استنتاجی مورد بررسی قرار گرفت، یافتههای این پژوهش نشان داد که ویژگیهای انسان و اهداف تربیتی حافظ با آموزههای اسلام انطباق دارد و حافظ با توجه به آن، اهداف عرفانی خود را تبیین کرده است. محورهای اساسی اندیشه حافظ خدا، عشق و انسان با واسطهگری شریعت الهی وعقل است.
در اندیشه حافظ انسان با نوشیدن شراب الهی به مستی ازلی میرسد و هوای نفس، انسان را از جایگاه خود دور میسازد؛ بنابراین انسان با خودشناسی، تهذیب نفس و شهود باطن، خداوند را نزدیکتر از همیشه احساس خواهد کرد؛ با پشتوانه اسلامی دیندار خواهد شد و با وحدتگری در همه ذرات هستی خدا را میبیند و به همین دلیل به همه چیز عشق میورزد. در نهایت انسان به عالیترین مدارج کمال خواهد رسید که دستیابی به جام جم است. در این حالت مظهز صفات الهی و خداگونه خواهد شد.
شعر حافظ از نظر جایگاه مکانی و زمانی در اوج هرم شعر فارسی جای دارد و او مفاهیم و مضامین پیشینیان است. این نکته به روشنی گستره مطالعاتی او را نشان میدهد. نگاهی که حافظ داشت و اندیشههای او که تاثیر عمیقی بر جهان گذاشت، موجب شد در سراسر جهان پیروان خاص خود ر پیدا کرد.
آلمانیها قبل از کشورهای دیگر اروپایی با حافظ آشنا شدند. آدام اولئاریوس، مترجم اولین هیاتی بود که از آلمان به ایران آمد. او در سفرنامهاش اطلاعاتی از ادبیات ایران به دست داد که سبب آشنایی شارل رویچکی با حافظ و ترجمه چند غزل از او به زبان لاتین و آلمانی گردید. اولین ترجمه کامل دیوان حافظ توسط فون هامر در سال 1812 به سرانجام رسید.
گوته از این ترجمه بهره برد و دیوان غربیشرقی خود را سرود. پس از او مترجمان دیگری چون روکرت، پلاتن، هلموت ریتز، دامر و... به ترجمه دیوان حافط پرداختند.
انگلیسیها نیز در قرن هجدهم با حافظ آشنا شدند. توماس هاید برای اولین بار غزل نخست حافظ را به لاتین ترجمه کرد. نخستین اروپایی که اشعار حافظ را به انگلیسی و فرانسوی برگرداند، ویلیام جونز بود. پس از او مترجمان بسیاری چون ریچاردسون، گرترود بل، نیکلسون و... نیز به این امر اهتمام ورزیدند.
فرانسویان دیرتر از کشورهای دیگر حافظ را شناختند. تاورنیه فرانسویی است که از محبوبیت حافظ در میان ایرانیان مطالبی ارائه داد. گرچه مترجمینی چون دوفرمری، نیکلا، دوویلر، آرتورگی و... تحت تاثیر حافظ قرار گرفتند ولی هیچکدام نتوانستند تمام اشعار حافظ را ترجمه کنند.
در آمریکا نیز شکلگیری مکتب تعالیگرایی، گرایش به ادبیات شرق را رواج داد. امرسون از بنیانگذاران این مکتب، نخستین بار اشعار حافظ را برای آمریکاییها ترجمه کرد.
رالف والدو امرسون، شاعر آمریکایی است که از اشعار حافظ بسیار تاثیر پذیرفت و این شباهت بین اشعار امرسون و حافظ، فراتر از اتفاق است. درواقع وامگیری امرسون از شعر حافظ به طور کامل آگاهانه و مستقیم است زیرا روشنگری و آزاداندیشی حافظ بر هسته شعر امرسون تاثیر گذاشت و امرسون را بر آن داشت تا بعضی اشعار حافظ را تحت عنوان شعر حافظ به انگلیسی ترجمه کند.
شاعری چون امرسون در حافظ غوطهور شد؛ عاشق و دلباخته حافظ شد و بارها و بارها اذعان کرد که دوست دارد همانند حافظ باشد و همانند او شعر بسراید. تاثیرپذیری امرسون از حافظ به بسیاری دیگر از شاعران آمریکایی بسط داده شد و این امر باعث شد این شاعران با نشان دادن فرهنگ غنی دیگری، از کمبودها و خودباوریهای بیمحتوای طبقه فرهنگزده آمریکا انتقاد کند.
برای آندره ژید نیز حافظ نمونه کامل هنرمندی بود که میتوانست سرمشق قرار گیرد. ژید مانند حافظ میخواست به اوج وارستگی برسد و میل داشت تا مائدههای زمینی مانند دیوان حافظ، رساله وارستگی بهشمار آید. این نویسنده فرانسوی با حافط همآواز میشود و «رند» حافظ را که انسان برتر و کامل است و در ظاهر متناقض و در باطن متعادل است و اهل هیچ افراط و تفریطی نیست را برای خود در «منالک» به تصویر میکشید.
شاعران روسی نیز به اشعار حافظ شیرازی گرایش داشتند. شاعران روسی از میان شاعران مشرق زمین به حضرت حافظ توجه ویژهای داشته و کلام خواجه شیرازی در جامعه ادبی روسیه از جایگاهی باارزش برخوردار است. برخی از شاعران روسی مستقیما در اشعار خود از حافظ نام بردهاند و تعدادی نیز در وصف او و اندیشههای عرفانی فلسفی و اخلاقیتش شعر سرودند.
انجمن مریدان حافظ که در سن پیترزبورگ توسط شاعر غزلسرای روسی، ویچیسلاف ایوانف و میخائیل کوزمین، تاسیس شد و به خیمه حافظ معروف شد، یکی از انجمنهای پیروی اندیشه حافظ بود که هدف آن شناخت حافظ و ترویج اندیشههای عرفانی بوده است.
منابع:
یحیی پور, کریمی مطهر, جان اله, روداکووا, & سوتلانا. (2018). جایگاه غزل و عرفان خواجه حافظ شیرازی در اشعار روسی. عرفان اسلامی, 14(55), 13-29.
کوهشاهی روح اله روزبه. رالف والدو امرسون و الهام از حافظ.
پاکدل, مسعود, & بهرامی. (2016). نقش ویژگیهای ظاهری معشوق در تبیین مقاصد عرفانی حافظ. عرفان اسلامی, 12(48).
فارسیان محمدرضا, ولیان فهیمه, & کاظمی غلامرضا. تجلی رند حافظ در آثار آندره ژید.
آذر, & برزگر. تأثیرپذیری ادبیات اروپا و آمریکا از حافظ. تحقیقات تمثیلی در زبان و ادبیات فارسی, 2(4), 17-54.
مددی ماهانی محمدرضا, علوی سیدحمیدرضا, صرفی محمدرضا, & یاری دهنوی مراد. انسان شناسی حافظ و دلالت های آن در تربیت.
انتهای پیام