شنبه 3 آذر 1403

حب علی مبنای این روز عظیم است

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
حب علی مبنای این روز عظیم است

آسیه مرادی، از شاعران جوان کشور، در قطعه شعری ماجرای روز مباهله را به نظم درآورده و به چرایی اهمیت این روز پرداخته است.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بیست‌وچهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام گرفته است. در این روز که روز نزول آیه «تطهیر» نیز هست، خداوند بر ارزش‌ها و فضیلت‌های اهل بیت (ع) و جایگاه راستین آنان در درک و شناخت اسلام راستین مهر تأییدی دیگر زد. روایات فراوانی در منابع معروف و دست اول اهل سنت و منابع اهل بیت (ع) آمده است، که با صراحت می‌گوید: آیه مباهله درباره حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نازل شده است.

در کتاب "هفتاد و دو سخن عاشورایی" درباره ارزش و اهمیت این روز می‌خوانیم: "روز مباهله روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه می‌آورد. نکته‌ی مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُم‌» در آن هست؛ عزیزترین انسان‌ها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه می‌آورد برای محاجه‌ای که در آن باید مایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد. هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمؤمنین را - که برادر و جانشین خود است - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است.

"شکوه ایمان" را در روز مباهله بشنوید

یعنی نشان‌دهنده این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ می‌آورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام برحق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشه‌کن بشود با عذاب الهی."

در سال‌های گذشته جمعی از شاعران کوشیده‌اند با پرداختن این روز در آثار خود، بر اهمیت آن و هدف روز مباهله تاکید کنند. آسیه مرادپور، از شاعران جوان کشور، در تازه‌ترین اثر خود به این موضوع پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

سالِ دهم، ذی‌حجه گفت احیا بگیرد

اسلام، با دستِ محمد، پا بگیرد

بینِ مذاهب، در قبایل، پرتو افشان

وحدانیت، یک خیزِ برق‌آسا بگیرد

طبقِ رسالت، گسترش در عرصه شد تا

تاریخ، سرعت را از این مجرا بگیرد

در راه صدها سنگ بود آسان نشد رود

سیرِ طبیعی، بسترِ دریا بگیرد

در نامه‌ای با اسقفِ نجران چنین گفت

اسلام باید سلطه بر ترسا بگیرد

یا او اطاعت کرده یا اینکه خراجی

از او به حکمی واجبُ‌الاِجرا بگیرد

فرمود پیغمبر: که شرک است آن عقاید

چون استعانت غیر از آن یکتا بگیرد

باید تکامل یابد آیینِ گذشته

میراثِ کامل را بنی حوا بگیرد

پیغمبرِ خاتم، محمد، جای عیسی

فرزندِ پاکِ مریمِ عذرا بگیرد

گفتند ترسایان: اگر بر حق، شمایید

باید خدا خود، جانبِ دعوا بگیرد

نفرین کنیم از تو که یک تن هم نمانَد

نفرین کن تا هر چه هست از ما بگیرد

فرمود پیغمبر: پِیِ این ماجرا را

بیرون از آن شهر و مکان، فردا بگیرد

گفت از اهالی، هر که شد، باید بیاید

تا حکمِ شاهد، هر یک از اعضا بگیرد

ترسیده بود اسقف، به همراهان چنین گفت:

در فرصتی با اسقفان، شورا بگیرد

گفتند: اگر پیغمبر اهلِ خانه آورد

باید که کُل ِ ماجرا منها بگیرد

فردای آن روز احمد آمد با علی تا

رد ِ غدیری را در آن صحرا بگیرد

دستِ حسن در دست و آغوشش حسین است

آمد اجابت از لبِ زهرا بگیرد

پیغمبرم نفرین... نه او نفرین نمی‌کرد

آمد که حقانیتِ مولا بگیرد

آمد بگوید جانِ من نفسم علی است

آمد که از نامردُمان، امضا بگیرد

او رحمه لِلعالَمین است اِی مسیحی!

نفرین نه آمد حُکمِ لا الا بگیرد

با اهلِ بیتش آمد این دنیا بفهمد

این محوریت را چو یک مبنا بگیرد

شأنِ نزولِ آیه تطهیر این است

پاکیزه آیا رنگِ مافیها بگیرد؟

حب ِ علی مبنای این روزِ عظیم است

شاید جهان، درسی در این اثنا بگیرد

بخشید هنگامِ رکوع انگشترش تا

دستی نیاید روزِ عاشورا بگیرد...