حسینی: رسیدن به تمدن اسلامی حتمی نیست؛ بلکه «شدنی» است
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، به مناسبت چهلیمن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بود که مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنه ای با صدور بیانیهای موسوم به بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی برای رسیدن به آینده روشن و مشعشع، در کنار جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی، راهکارها، نصیحتها و تذکراتی را ابراز داشتند. این بیانات تجدید مطلعی بود برای ملت ایران به ویژه جوانان این مرز و بوم که از آن در جهت خودسازی، جامعهسازی و از همه مهمتر، تمدنسازی استفاده کنند. از همینرو، از همان بدو صدور بیانیه، بحثهای مهم و بعضاً چالشی در مورد حقیقت و چگونگی رسیدن به تمدن اسلامی در اقشار مختلف مردم بالاخص نخبگان جامعه در بسترهای گوناگون مطرح شد.
در یکی از بخشهای اساسی متن بیانیه، مقام معظم رهبری تصریح میکنند که: «دانش، آشکارترین وسیله عزت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویستساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقبمانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، اما مؤکداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمه دانش در میان خود اصرار میورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملت ما از متوسط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود، یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسط علم در جهان، به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فناوری ما در این مدت که ما را به رتبه شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایه شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشتههای حساس و نوپدید به رتبههای نخستین ارتقاء داد، همه وهمه در حالی اتفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است.»
در این راستا طی گفتوگویی که با سیدحسین حسینی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی صورت گرفت و نکاتی چند در مورد جایگاه «علم» به عناون یکی نقاط کانونی متن بیانیه گام دوم و چگونگی ایصال به تمدن تراز اسلامی بیان شد.
تولید نظریات علمی بایسته اصلی و اولیه رسیدن به تمدن است
حسینی در ابتدا در مورد اهمیت نقش تولید علم و نظریهپردازی فکری در روند ساخت یک تمدن گفت: در مورد تحلیل و بررسی مقوله تمدن اسلامی در متن بیانیه گام دوم، اول از هرچیزی باید در پی کشف «نقطه دال مرکزی» و قسمت کانونی بیانیه بود. اهمیت این مسئله به حدی است که غفلت و اهمال در فهم این نکته چه بسا ما را از مقصود اصلی بیانیه و مفهوم تمدن نوین اسلامی دور کرده وموجب تحمیل نظرهای شخصی به متن این پیام بشود. به نظر بنده آنچه که نقطه عطف و اساس تولد تمدن نوین اسلامی است، «مسئله علم و دانش» و تولید نظریات علمی جدید مبتنی بر نقدهای روشی و متودیک است.
مؤلف کتاب «تمدن پژوهی» افزود: تذکر این نکته ضرورت دارد که تولید و نظریه پردازی به عنوان یک بایسته تمدنساز نمیتواند رها و در فضای خلأ صورت گیرد بلکه شرط اساسی این است که این نظرات و اندیشه پردازیها در زمینه انقلاب اسلامی و با توجه به اقتضائات جامعه باشد.
حجتالاسلام حسینی با اشاره به هدفمند بودن سیر حرکت تمدن به وسیله داشتن افق علمی ادامه داد: به طور کلی اگر این امر مهم (یعنی تولید اندیشه) را در سیر حرکت تمدنی در نظر نگیریم بالتبع رسیدن به تمدن مطلوب هم نشدنی خواهد بود. برای در اولویت قرار گرفتن مؤلفه علم و دانش پیشفرضهایی وجود دارد، تولید علم و دانش رکن اصلی و شرط اساسی برای نیل به یک تمدن است. مشخصا آنچه که به یک تمدن و حرکت تاریخی «هویت» و «هدف» میدهد نظریات نو و جدید است چرا که عرصههای مختلف یک حرکت تمدنی چون فرهنگ، سیاست، اجتماع و حتی رویکردهای دینی و مذهبی در گرو نظریات علمی و متأثر از آنها هستند. نکته مهم در فهم تمدن این است که، تمدن فقط یک امر ملی نیست بلکه فرا ملی و حتی جهانی است. هر تمدنی یک موطنی دارد اما به مرور زمان و با گسترش خود از مرزهای جغرافیایی گذر کرده و به رشد و نمو منطقهای خود میرسد. بر این مبنا تمدنها را با یک موضع خاص جغرافیایی نمیشناسیم چراکه آنها هویت فراملی و فرامنطقه ای پیدا کرده اند.
استاد مطالعات تمدنی اشاره کرد: تمدنسازی در اندیشه دانشمندان این حوزه چند مؤلفه اساسی و مهم دارد که در کتاب تمدن پژوهی به آن پرداختم. شاید بتوان گفت مهمترین آن، تولید علم و نظریات جدید است. تمدن همراه با سیطره و برتری طلبی است و تمدن غالب، قابلیت جذب و بلکه هضم جوامع دیگر را در دل آموزههای خود دارد. دستیابی به تمدن «مطلوب» و جدید با کمک ابزار و وسایل درخور خودش انجام میشود و طبیعتاً با دستاوردهای علمی موجود و معاصر نمیتوان از تمدن نوین اسلامی سخن گفت. پس چاره ای جز نظریه پردازیهای جدید در قلمرو علوم انسانی و اجتماعی نداریم.
او با استناد به تاریخ تمدنهای گذشته گفت: اگر به دو تمدن تاریخی که جهان را به قبل و بعد خودشان تقسیم کردهاند یعنی تمدن عصر طلایی اسلام در قرن چهارم و پنجم و نیز تمدن معاصر غرب بنگریم، مؤلفه هدایت کننده و روح بخش به این تمدنها مقوله علم و دانش است که از همین طریق توانستند تأثیر گسترده و عمیقی در سطوح مختلف بر فرهنگها و جوامع پیرامون خود داشته باشند.
وی افزود: نکته مهم دیگر درمورد مقوله تمدن، نقش «تاریخی» آن است، تمدنها فارغ از تأثیری که بر جوامع میگذارند بر تعیین سرنوشت تاریخ و آینده بشر موثر هستند و دورههای مختلف و طولانی ای از تاریخ انسانی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. اگر بخواهیم بشر هزار سال پیش را با بشر تمدن کنونی مقایسه کنیم خواهیم دید که اهداف، دغدغهها و مسائل فردی و اجتماعی آنها تا چه اندازه با تأثیرپذیری از تمدنهای زمانه شان متفاوت است.
رسیدن به تمدن اسلامی حتمی نه، بلکه شدنی است
حسینی با تأکید بر اینکه ایصال به تمدن امری ممکن است، گفت: حال با آنچه گذشت اگر بخواهیم در مورد نسبت انقلاب اسلامی با تمدن اسلامی سخن برانیم، باید بی پرده بگوییم تمدن اسلامی امری «شدنی» است ولی این سخن به این معنا نیست که لزوما انقلاب اسلامی به تمدن اسلامی منتهی خواهد شد، همانطور که انقلاب ما، امری انسانی است، تمدنسازی هم به مثابه یک امر انسانی محتاج برنامه و فعالیتهای متناسب با خود است که مهمترین آن تولید نظریات علمی جدید در حوزه علوم انسانی و مبتنی بر اقتضائات و نیاز واقعی جامعه است. مسیر این است که، نقد متدیک و علمی در جامعه علمی فراگیر شود تا کاستیها و نواقص نظریههای موجود سنتی و مدرن در عرصههای مختلف سیاست و فرهنگ و جامعه روشن شود تا در نهایت بتوان به نقطه مطلوبی دست یافت.
چالشی برای دستیابی به تمدن تراز اسلامی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در آخر با اشاره به چالشهای موجود برای تحقق مؤلفههای تمدنی ادامه داد: اما موضوع به این سادگی و سهولت هم نیست اساسا چه در طرف طیف موافقان تمدن نوین اسلامی و چه از گروه مخالفان آن ما با یک چالش آن هم از نوع چالش روشی مواجهیم. برای طیف گستردهای مفهوم تمدن به عنوان یک امر تدریجی و زمان بر که بایسته های خاص خودش را دارد مجهول مانده است. عدهای تمدن را یک قالب و امری صوری تصور میکنند که مثلا با صرف اراده سیاسی رجال حکومتی میتوان بدان دست یافت اما همانطور که بارها تأکید کردهایم تحقق تمدن امری بسیار پیچیده و سخت و تدریجی و زمان بر است. مخالفانی هم هستند که تحقق تمدن اسلامی را در گرو حکومت حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) میدانند در صورتیکه تمدن میتواند آغازی داشته باشد و هیچ تنافی ای وجود ندارد که شروع این تمدن اسلامی در عصر غیبت و شکوفایی و عصر طلایی اش درزمانه ظهور حضرت و یا قبل آن زمان باشد و در هر حال هیچ حتمیتی در اینگونه امور انسانی و بشری وجود ندارد.
وی در آخر درمورد اهمیت دیدگاه افراد نسبت به حقیقت دین گفت: تمدنها همانطور که به راحتی به وجود نمی آید به راحتی هم رو به زوال نمیگذارند این خاصیت سیر و حرکت تاریخی است. از طرفی هم باید گفت نوع نگاه به دین و اینکه اساسا اندیشه اسلامی دارای مؤلفههای تمدنساز هست یا خیرهم در این سیرو روند تصمیمات اثرات خودش را دارد. طبیعتا با اعتقاد به رویکرد دین به مثابه امری شخصی و صرفا فردی که طرفدارانی هم دارد، نمیتوان پا در مسیر تمدن نوین اسلامی گذاشت.
انتهای پیام /