یک‌شنبه 13 مهر 1404

خاطرات جهادی یک پزشک منتشر شد

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
خاطرات جهادی یک پزشک منتشر شد

«جایی که هیچ‌کس نیست»؛ خاطرات پزشک جهادی، دکتر فاطمه فروزان در انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

«جایی که هیچ‌کس نیست»؛ خاطرات پزشک جهادی، دکتر فاطمه فروزان در انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، «جایی که هیچکس نیست» روایتی است صمیمی و تأثیرگذار از سفرهای جهادی دکتر فروزان، پزشکی که قلبش برای خدمت به محرومان می‌تپد. این کتاب در دوازده فصل توسط نرگس‌سادات مظلومی و لیلا پارسافر نوشته شده است. روایت‌های راوی از سفرهای متعدد جهادی نه فقط در استان‌های مختلف کشور از سیستان بلوچستان تا قم و یزد و یاسوج و لرستان؛ بلکه روایت‌هایی ناب و جذاب از سفرهای او در مسیر سفر اربعین و پیاده‌روی مارش میرا در بوسنی و رسیدگی درمانی به خانواده‌های لبنانی مقیم بیروت و ضاحیه کتاب را بسیار متنوع و آموزنده کرده است.

خواننده هنگام مطالعه کتاب، گاهی احساس می‌کند در روستاهای بلوچستان قدم می‌زند، گاهی حال و هوای مردم دیشموک را لمس می‌کند و یک‌آن وسط پیاده‌روی مارش میرا از هم سفرها می‌خواند و چند صفحه بعد هم قصه می‌شود با تاول پاهای زوار اباعبدالله الحسین (ع) در پیاده‌روی اربعین.

مخاطب در دوازده فصل، به تماشا و تنفس در اردوهای جهادی دکتر فروزان می‌نشینید و داستان درمان‌های سخت در مناطق صعب‌العبور را می‌خواند. گاهی امیدش ناامید می‌شود و گاهی نجات بچه‌ای از مرگِ حتمی، چراغ راهش می‌شود. «همه جای ایران سرای من است»؛ نمونه بارز چندسال زندگی راوی کتاب است در روستاهای مختلف ایران عزیز، برای تبعیت از پیامبر مهربانی‌ها که «طبیب دوار» بوده.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

زن را دوره کرده بودند و هی صدا می‌زدند «خانم دکتر بیا!». یکی شانه‌اش را می‌مالید یکی دستش را نوازش می‌کرد. برایش آب قند هم آوردند. جمعیت را کنار زدم؛ همان‌جوری که خاک‌ها را کنار می‌زنی تا جوانه گیر کرده زیر ریشه‌های درخت راحت‌تر از دل خاک بزند بیرون. زن دچار حمله عصبی شده بود. چشم‌هایش را به جایی دور دوخته بود. مثل وقتی توی تونل تنگ و تاریک راه می‌روی و چشم‌هایت را در جست و جوی روزنه‌ای به تاریکی می‌دوزی. تاریکی بی‌انتها و عمیق، مثل خاطرات زن. داروی خاصی همراهم نبود، هرچند درمانش بیشتر هم‌دردی بود تا سرم و قرص و آن‌جور چیزها. با کمک و ترجمه زهرا هر چه کلمه آرام‌بخش داشتم زیر گوشش زمزمه کردیم و بهش یاد دادم تنفسش را با من هماهنگ کند. زیاد و بی‌وقفه گریه می‌کرد ولی کم‌کم نگاهش جان گرفت. تنفسش آرام‌تر شد و گریه‌هایش کمتر. حالش که بهتر شد و کلمه‌هایش که توانستند از لای بغض‌های نصفه و نیمه‌اش خودشان را به زبانش برسانند تندتند تشکر کرد و گل مارش‌میرایش را از روی پیراهنش باز کرد و سنجاقش کرد روی مانتوی من. سمت چپ سینه‌ام. روی قلبم. دست‌هایش ولی هنوز می‌لرزیدند.

«جایی که هیچکس نیست» در 140 صفحه قطع رقعی با شمارگان هزار نسخه و با قیمت 115 هزار تومان از سوی انتشارات شهید کاظمی به بازار نشر عرضه شده است.