خصوصیسازی آموزش، سیاست نرم دولت / وقتیکه آموزش رایگان، رؤیایی بیش نیست!
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو - محدثه ابراهیمی؛ باوجود آنکه قبل از شکلگیری انقلاب اسلامی تعداد اندکی از مدارس، خصوصی بودند اما پس از انقلاب، شورای عالی انقلاب فرهنگی در یکم تیرماه 1359، همان تعداد اندک مدارس خصوصی را به مدرسه دولتی تبدیل کرد؛ اکثر هزینههای آموزش را دولت تقبل میکرد و آموزش طبق قانون برای همه رایگان بود اما این رویه امروزه تقریبا برعکس شده است. در برخی از شهرها مانند...
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو- محدثه ابراهیمی؛ باوجود آنکه قبل از شکلگیری انقلاب اسلامی تعداد اندکی از مدارس، خصوصی بودند اما پس از انقلاب، شورای عالی انقلاب فرهنگی در یکم تیرماه 1359، همان تعداد اندک مدارس خصوصی را به مدرسه دولتی تبدیل کرد؛ اکثر هزینههای آموزش را دولت تقبل میکرد و آموزش طبق قانون برای همه رایگان بود اما این رویه امروزه تقریبا برعکس شده است. در برخی از شهرها مانند تهران، تعداد مدارس خصوصی از مدارس دولتی بیشتر شده و انواع گوناگون مدارس دولتی، حتی مدارس عادی مبالغی را تحت عنوان شهریه از خانوادهها دریافت میکنند. این یعنی در کشور، مدرسه رایگان وجود ندارد و دولت هرساله بیشتر از سال قبل، از زیر بار هزینههای آموزش شانه خالی میکند.
در این شرایط است که پولدارهای جامعه، فرزندان خود را به مدارس خاص که هزینهی بیشتری دریافت میکنند و کیفیت و سابقهی بهتری دارند هدایت میکنند و قشر متوسط و فقیر جامعه ناچار میشوند فرزندانشان را راهی مدارسی کنند که تعداد رتبههای برتر کنکور، کم و کیفیت آموزشی آنها پایین است و در عوض شهریهی کمتری دریافت میکنند.
اگر به آمار و ارقام و تعداد رتبههای برتر کنکور سالهای اخیر در انواع مختلف مدارس و همچنین شهریههای انواع مدارس ایران توجه کنیم، میبینیم در همان مدارسی که هزینهی بیشتری دریافت میکنند، تعداد رتبههای برتر کنکور هم بیشتر است و در عوض در مدارسی مثل مدارس عادی، تعداد رتبههای برتر بسیار کم است و البته برخی سالها هیچکدام از رتبههای برتر، دانشآموز مدارس عادی نبودهاند. این مسئله نشاندهندهی فرمول کسب رتبهی برتر در کنکور است: هرچه پولدارتر، رتبهی کنکور بهتر!
رتبههای برتر در المپیادها و مسابقات کشوری و همچنین میانگین نمرات امتحان نهایی در انواع مدارس که از جنبههای مختلف نشاندهنده کیفیت آموزش است، نیز نشاندهنده سطح بالاتر مدارس خاص در عرصههای گوناگون است.
رتبههای خاص مدارس خاص!
بر اساس اظهارات ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش، معمولا 40 نفر برتر کنکور و بسیاری از رتبههای سهرقمی هیچکدام در مدارس دولتی تحصیلنکردهاند. سحرخیز میگوید: «نتایج اخیر نشان میدهد که کنکور در خدمت کسانی است که پولدارند. نظام ما دچار یک نابرابری آموزشی شده و این وضع در سالهای اخیر، بدتر هم شده است. چرا کسی که پولدارتر است باید در دانشگاه بهتری تحصیل کند؟»
بهعنوانمثال در کنکور امسال از بین رتبههای برتر فقط دو نفر دانشآموز مدارس عادی بودند و 38 نفر دیگر که حائز رتبههای تکرقمی شدند، در مدارس خاص تحصیلکردهاند.
این در حالی است که تعداد مدارس خاص نسبت به مدارس عادی، بسیار کمتراست؛ با اینکه دانشآموزان مدارس عادی، تعداد زیادی از دانشآموزان را شامل میشوند اما کمترین تعداد رتبههای برتر از بین آنهاست.
تعداد کم مدارس سمپاد و در عوض زیاد بودن رتبههای برتر در بین آنها، نیز قابلتأمل است. باوجود آنکه 67% رتبههای برتر کنکور 99 جزو این مدارساند، اما فقط 1.7% از مدارس کشور از نوع سمپادند!
این آمار و ارقام مدارس سمپاد، ازیکطرف نشاندهندهی سختگیری سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان در جذب دانشآموزان سمپادی و تیزهوش و پرتلاش بودن دانشآموزان مدارس تیزهوشان است و از طرفی شهریههای گزاف این مدارس و عدمحمایت دولت از آنها، انتقادی است که به آن وارد میشود. حتی در مناطق محروم هم میزان شهریهی مدارس سمپاد زیاد است. تمرکز این مدارس در شهرهای بزرگ و کم بودن تعداد مدارس سمپاد در مناطق محروم کشور، جلوهای از بیعدالتی در نظام آموزشی و تربیت نخبگان در کشور است. گویا کسی که توانایی مالی در پرداخت شهریه مدارس سمپاد را نداشته باشد، حق درس خواندن در این مدارس را ندارد حتی اگر جزو استعدادهای درخشان باشد!
هزینههای خاص مدارس خاص!
شهریهی انواع مدارس هم جای بررسی دارد و تأثیر هزینه کردن برای کنکور در بهتر شدن رتبهی کنکور را نشان میدهد.
مبالغ دریافتی از انواع مدارس، کاملا نسبی است و وابسته به نوع استان و منطقه است. مثلا نرخ شهریهها در مدارس شهرهای بزرگ، نسبت به مناطق محروم و دوردست، بسیار بیشتر است.
مبالغ دریافتی از مدارس سمپاد، در مناطق محروم کشور از یکمیلیون و پانصد هزار تومان شروع میشود و در شهرهایی مانند تهران، به بیست میلیون و بیشتر از آنهم میرسد. شهریه مدارس هیئتامنایی نیز، بهمراتب بیشتر از مدارس سمپاد است.
بر اساس سخنان مجتبی زینیوند، رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی، حداکثر شهریهی مدارس غیردولتی در مقطع متوسطه دوم در سال 98، پانزده میلیون تومان تعیینشده است. آموزشوپرورش هرساله در آستانه مهر، نرخ خاصی را برای شهریه مدارس مشخص میکند و بیشتر از آن تخطی از قانون محسوب میشود. ولی در حقیقت، مبلغی که مدارس خصوصی از دانشآموزان میگیرند، بیشتر از حد قانونی است و آن چیزی که مایهی تأسف است، عدم شفافیت مالی در این مدارس است. بر اساس اظهارات اولیاء دانشآموزان، در سال 98 شهریه دریافتی از مقطع متوسطه در این مدارس، به حدود شصت میلیون تومان هم میرسید. این مبلغ 4 برابر شهریه اعلامی آموزشوپرورش است و جالب آنجاست که در برابر این تخلفات مالی آشکار، هیچ اعتراضی وجود ندارد!
تنها مدارسی که گرفتن شهریه در آن، به لحاظ قانونی ممنوع است، مدارس عادی دولتی است؛ اما در عین وجود این قانون، مدیران مدارس عادی از دانش آموزان هزینهای را دریافت میکنند و دلیلشان هم عدم واریز سرانه دانش آموزان توسط دولت به این مدارس است.
چطور میشود که دولت میتواند سیاست حمایت از مدارس خصوصی داشته باشد؛ به مؤسسان مدارس غیردولتی در زمینهی شهریه دانشآموزان و بیمه معلمان و... کمک کند؛ در شرایط کرونا بستههای حمایتی مثل تسهیلات کمبهره و بخشودگی اجارهبها و... به این مدارس اختصاص دهد اما وقتیکه به مدارس دولتی میرسد، حتی سرانه دانشآموزان را پرداخت نمیکند!
بر اساس سخنان مجتبی زینی وند رئیس سازمان مراکز غیردولتی، دولت در سال جدید در راستای اصل حمایت از مدارس خصوصی، با اعتبار 200 میلیارد تومانی، 25 درصد از بیمه معلمان را پرداخت خواهد کرد. در سال 98، مبلغ 50,000,000,000 تومان برای صندوق حمایت از مؤسسان مدارس خصوصی در نظر گرفته شد. این صندوق، بیمه معلمان مدارس خصوصی را تضمین میکند، به بهبود سرانه آموزش، امکانات و تجهیزات مدارس خصوصی کمک میکند و درواقع پشتیبان این مدارس است.
صندوق حمایت از مدارس خصوصی که در سال 96 ایجاد شد، نیز مؤید این امر است؛ و جالب اینجاست که دولت با استدلال کمبود بودجه، این صندوق را، از محل منابع عمومی برای حمایت از مدارس خصوصی تأسیس کرد؛ در سال اول مبلغ دو هزار میلیارد تومان به آن تزریق شد؛ و همهی اینها با استدلال کمبود بودجهی دولت برای آموزش عمومی بود.
هرچه دوردستتر، موفقیت کمتر
رهبر معظم انقلاب، مکرر بر عدالت آموزشی تأکید کردهاند و بارها گفتهاند که نباید دانشآموز ما در یک منطقه دوردست با دانشآموزی در فلان محله تهران ازلحاظ آموزش تفاوتی داشته باشد. علیرغم تأکیدات ایشان در نظام آموزشی کنونی شانس دانش آموزان مناطق محروم برای موفقیت در کنکور بسیار کم است.
هرچند گاهی اوقات در رسانههای مختلف افرادی را میبینیم که از یک منطقه محروم و دوردست، رتبههای عالی کسب میکنند؛ اما حقیقت فراتر از این استثنائات است و آمار و ارقام چیز دیگری میگوید.
لیست رتبههای تکرقمی کنکور سال 99، گویای این حقیقت است. 47.5 درصد از رتبههای برتر، متعلق به منطقه 1 کشورند، 45 درصد متعلق به منطقه 2 و تنها 7.5 درصد از آنها متعلق به منطقه 3 یا همان منطقهی محروم و دوردست کشورند؛ درحالیکه تهران حدود 17 درصد جمعیت کشور را تشکیل داده است اما 30 درصد رتبههای برتر تهرانی هستند! این یعنی دانشآموزی که در فلان محله تهران زندگی میکند، با دانشآموز سیستانی و خوزستانی و... فرق دارد و اینجاست که کیفیت آموزش، قربانی محله زندگی و هزینههای دریافتی میشود.
آمار گویای آن است که تعداد مدارس پولی در کشور، روزبهروز در حال افزایش است و این سیر صعودی در شهریههای دریافتی آنها هم به چشم میخورد.
طوری که به نظر میرسد یکی از سیاستهای دولت که در حال اجرایی شدن است، سیاست رشد و توسعه مدارس خصوصی در جهت خصوصیسازی آموزش است. علاوه بر آن کیفیت آموزش در مدارس دولتی روزبهروز کمتر میشود و نتایج کنکور و امتحان نهایی سال دوازدهم، گویای این امر است. اینجاست که میتوان ادعا کرد کیفیت و عدالت آموزشی، قربانی هزینه میشود و با جیب پرپول تر میتوان خدمات آموزشی بهتری را دریافت کرد!