خط فقر 18 میلیون تومانی واقعیت دارد؟ / شاخصهای سنجش فقر
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو؛ چندی پیش خبری فضای رسانهای کشور را پر کرد و آن این بود که خط فقر به 18 میلیون تومان رسیده است. این خبر به نقل از فرامرز توفیقی رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار، منتشر شد. توفیقی در روزهایی که «لایحه متناسبسازی حقوق کارمندان و بازنشستگان صندوقهای کشوری و لشگری» در مجلس در حال بررسی بود، با رسانهها مصاحبه کرده و با اعتراض به عدم توجه...
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو؛ چندی پیش خبری فضای رسانهای کشور را پر کرد و آن این بود که خط فقر به 18 میلیون تومان رسیده است. این خبر به نقل از فرامرز توفیقی رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای اسلامی کار، منتشر شد. توفیقی در روزهایی که «لایحه متناسبسازی حقوق کارمندان و بازنشستگان صندوقهای کشوری و لشگری» در مجلس در حال بررسی بود، با رسانهها مصاحبه کرده و با اعتراض به عدم توجه به معیشت قشر کارگری، اعلام کرد سبد معیشت حداقلی کارگران از 18 میلیون و دویست هزار تومان گذشته است. هرچند به نظر می رسد او حرفی از خط فقر نزده بود، ولی ادعای وی در رابطه با سطح حداقلی 18 میلیونی سبد معیشت خانوار در رسانهها با عنوان خط فقر 18 میلیون تومانی منتشر شد. حال که این گزاره در فضای کشور پیچیده است، نیاز است آن را صحت سنجی کرد. چراکه در صورت صحت آن بیش از 70 درصد جمعیت ایران، زیر خط فقر قرار خواهند گرفت.
مفهوم فقر و خط فقر
به سختی میتوان مفهومی مشترک از واقعیتی به نام فقر در بین جوامع پیدا کرد. به همین دلیل است که اقتصاددانان تعریفهای گوناگونی از فقر ارائه داده اند. در هر جامعهای تعدادی بی خانه مان وجود دارد که کسی در فقیر بودن آنها شکی ندارد، اما به جز آنها امکان دارد افرادی وجود داشته باشند که در تامین ضروریات اولیه زندگی یک انسان بمانند و بی خانه مان هم نباشند. برای شناسایی فقر یک تقسیم بندی کلی و جود دارد که فقر را در سه لایه مطلق، نسبی و ذهنی بررسی میکند. هم چنین برای محاسبه آنها از شاخصهایی استفاده میکنند که آنها خط فقر را مشخص میکنند.
فقر مطلق و شاخص دو دلار در روز
فقر مطلق آن سطحی از فقر است که فرد توانایی تامین نیاز ابتدائی به غذا را ندارد. از آنجا که شاخصهای متفاوتی برای سنجش این نوع فقر وجود داشت، بانک جهانی اعلام کرد هرفردی که در روز نتواند یک دلار درآمد داشته باشد و هزینه کند در فقر مطلق به سر میبرد. البته رقم یک دلار در روز طی زمان به دلیل تورم به 2.15 دلار افزایش یافت. این رقم با هزینه خرید ارزانترین سبد غذایی مورد نیاز یک فرد برابر است. بر این اساس هر ایرانی که حدودا درآمدش در ماه کمتر از دو میلیون و صد هزار تومان باشد، فقیر به حساب می آید و بر این اساس خانواده 4 نفره ای که کمتر از حدود هشت میلیون تومان درآمد داشته باشد زیر خط فقر مطلق قرار دارد.
بانک جهانی این هدف را اعلام کرد تا کشورهای مختلف تلاش کنند در افق 2030 این نوع فقر را از بین ببرند. مرکز ملی آمار ایران، اطلاعات مربوط به این بخش را در قسمت دادهها و اطلاعات آماری و در زیربخش هزینه و درآمد خانوار کل کشور تحت عنوان «درصد جمعیتی که با کمتر از دو دلار در روز زندگی میکنند» منتشر میکند.
همان طور که ملاحظه میکنید، با توجه به آخرین اطلاعات منتشر شده در سال 99 حدود 0.79 درصد از جمعیت ایران معادل 680 هراز نفر با کمتر از دو دلار در روز زندگی میکنند و در معرض آسیبهای شدید فقر مطلق قرار دارند.
شاخصهای فقر نسبی
فقر نسبی سطح دیگر است که بررسی فقر را به تهیه ارزانترین سبد مصرفی برای تامین نیاز غذایی محدود نمیکند و فقر را در نسبت با جامعهای که در آن زیست میکنند بررسی میکند. برای اندازه گیری فقر نسبی در کشور شاخصهای گوناگونی وجود دارد برای مثال روش درآمدی کمتر از 55 تا 60 درصد میانگین درآمدی یک جامعه، تامین نیازهای اساسی جامعه (CBN) و درآمد کمتر از 40 تا 60 درصد میانه درآمدی جامعه میتواند مورد استفاده قرارگیرد.
مرکز آمار در رابطه با خط فقر چه میگوید
برخی پژوهش ها نیز خط فقر نسبی را برای شهرهای مختلف میسنجد و براساس هر محیط اقتصادی تصویر خط فقر را بیان میکند. به عنوان مثال بر اساس این گزارش ها، در تهران یک خانوار چهار نفره با کمتر از 12 میلیون تومان درآمد زیر خط فقر نسبی به سر می برد و در برخی شهرهای سیستان و بلوچستان با کمتر از 3.5 میلیون تومان درآمد زیر خط فقر نسبی قرار دارد. همان طور که بیان شد در این شیوه ارزیابی فقر محیطی که فرد در آن زندگی می کند بسیار مهم است و نمی توان گفت خط فقر در سرتاسر ایران یک عدد مشخص است.
هزینه خوراکی به کل هزینه خانوار
شاخص دیگری که با آن فقر نسبی را میسنجند نسبت هزینه خوراکی به کل هزینههای خانوار است. هر چه این مقدار افزایش یابد به معنی کاهش قدرت مصرف خانوار است چرا که خانوار درصد بیشتری را صرف مخارج خوارکی خود میکند. در این شاخص مقادیر بالاتر از 50 درصد به عنوان زیر خط فقر محاسبه میگردند. این شاخص برای خانوارهای شهری حدود 27 درصد است و برای خانوارهای روستایی حدود 39 درصد.
فقر ذهنی یا اجتماعی متاثر از محیط است به جز فقر مطلق و نسبی مفاهیم دیگر مثل فقر ذهنی نیز مطرح میشود. فقر ذهنی ازآنجایی نشئات میگیرد که افراد تصور میکنند آن چیزی که به عنوان حداقل میشناسند محقق نشده است. به طور مثال امکان دارد فردی از داشتن گوشی هوشمند اقتصادی رضایت داشته باشد، اما زمانی که همان فرد یا فردی دیگر با همان گوشی هوشمند در جمعی که اکثر افراد گوشیهای پرچم دار و پیشرفته گران قیمت دارند قرار بگیرد احساس کمبود به او دست دهد. همانطور که ذکر شد در مفهوم فقر ذهنی عامل محیط بشدت تاثیر گذار است به طوری که فرد با داراییها و ثروت ثابت در یک محیط احساس کفایت دارد، اما در محیطی دیگر احساس فقر به او دست میدهد.
از آنجا که فقر مفهومی گسترده دارد، زمانی که قصد داریم خط فقر را مشخص کنیم باید به شاخصهای استاندارد رجوع کنیم. در غیر اینصورت خواسته یا ناخواسته دچار اشتباه خواهیم شد. گزاره «خط فقر در ایران به 18 میلیون تومان رسیده است» گزارهای است، که بنیان کارشناسی مشخصی ندارد و مبهم است و شواهدی در راستای تایید آن در حال حاضر وجود ندارد. هر چند هیچ فردی منکر سختی گذران معیشت اقشار مختلف جامعه به خصوص کارگران نیست؛ اما باید توجه کرد استفاده از گزارههای غلط در راستای رسیدن به هدف افزایش حقوق به جز این که اثر بدی بر جامعه میگذارد و فرصت جنگ روانی برای رسانه های فارسی زبان ساکن انگلیس مهیا می کند، بلکه به بهانه کارشناسی نبودن ادعای مطرح شده افزایش حقوق را نیز از دسترس خارج میکند.